آذرجزایری: محسن رضایی با شعار دولت فراگیر و جامعه امید پا به عرصه انتخابات گذاشته وی که برای سومین بار اقدام به حضور در انتخابات ریاست جمهوری می کند انگار عزم خود را جزم کرده که بالاخره روزی بر صندلی ریاست جمهوری تکیه بزند. از مدیران ، کارشناسان و نخبگان اقتصادی در ستاد انتخاباتی خود بهره برده تا جایی که برخی معتقدند اقتصادی ترین ستاد انتخاباتی این دوره ریاست جمهوری در اختیار او است. برنامه های بخش انرژی محسن رضایی را دکتر محسن چگینی رئیس کمیته انرژی مجمع تشخیص مصلحت نظام تدوین کرده و گویی قراراست در صورت نشستن رضایی برمسند ریاست جمهوری در اولین قدم جلوی خام فروشی نفت گرفته شود. چگینی در گفت وگو با خبرآنلاین که مشروح آن را در ادامه می خوانید بر استفاده از لشگر 10 هزار نفری به جای لشگر 10 تا 20 نفری برای فروش نفت خام ایران تاکید کرد.
آقای محسن رضایی بر عدم خام فروشی نفت خام به عنوان یکی از کلیدی ترین برنامه های خود یاد می کند برنامه ایشان برای تحقق این شعار چیست؟
در خصوص نفت و گاز طبیعی سه فرآیند تبدیل برای ایجاد ارزش افزوده، میتوان به کار برد که عبارتند از تبدیل پالایش، تبدیل پتروشیمیایی و تبدیل نیروگاهی که در بحث تبدیل پالایشگاهی مدتها تبلیغ شده ساخت پالایشگاه سود ندارد و متأسفانه کشور با این دیدگاه و اشتباه استراتژیک بسیار عقب افتاد. ولی اعتقاد ما این است که در ایران پتانسیل وجود دارد که نه تنها نفت خود را به جای صادر کردن در داخل کشور با تبدیل پالایشگاهی و با ارزش افزوده، بالاتری استفاده کند بلکه نفت خام سایر کشورهای منطقه را هم با دیگاه تبدیلی و ایجاد ارزش افزوده بالاتر وارد کند.
فکر نمی کنید با توجه به اینکه پالایشگاه های ما با تکنولوژی بیش از 40 سال پیش فعالیت می کنند. تحقق این شعارکه نفت خام دیگر کشورها را در ایران پالایش کنیم، کمی رویایی باشد؟
درست است. لازمه این امر آن است که پالایشگاههای کشور پربازده بشوند. در حال حاضر پالایشگاههای کشور مجهز به تکنولوژی 50 سال گذشته است به جز پالایشگاه اراک و به همین دلیل در پالایشگاه کشور بیش از 40درصد هر بشکه نفت تبدیل به مازوت و سنگینتر از مازوت میشود و در بخش محصولات سبک (از گازوئیل به بالا) کمتر از 60درصد است در حالی که در پالایشگاههای مدرن امروزی این عدد کمتر از 5درصد است به این معنی که گازوئیل، بنزین و محصولات سبکتر در حقیقت نزدیک به 95درصدمحصول را تشکیل میدهند. در نتیجه سودآوری پالایشگاه هم به حداکثر میرسد.در حال حاضر پالایشگاههای آمریکا با ضریب پیچیدگی بالای 10، 11 و 12 به ازای هر بشکه نفت براساس مارجینی که دارند به حدود 20 تا 30 دلار هم میرسد در حالی که ممکن است در پالایشگاههایی که به صورت «تاپینگ پلنت» کار میکنند. این عدد به شدت افت بکند. این نکته در حوزه پالایشگاهی کشور حلقه مفقوده است بنابراین باید قبل از اینکه به دنبال ظرفیتسازی باشیم به دنبال بهبود راندمان پالایشگاهها برویم. وقتی که راندمان پالایشگاهها بالا رفت تولید گازوئیل، بنزین، LPG و سایر فرآوردههای سبک هم افزایش پیدا خواهد کرد و در نتیجه بعد از این مرحله میتوان به دنبال ایجاد ظرفیتهای جدید رفت.
طی چند سال گذشته طرح های توسعه ای در پالایشگاه های کشور کلید خورده و حتی برخی از این طرح ها به اتمام رسیده اند. این طرح های توسعه ای در راستای افزایش راندمان پالایشگاه بوده است؟
وزارت نفت اطلاعات شفافی را منتشر نمیکند تا از این موضع مطلع باشیم و بدانیم که این اتفاق به چه شکل در حال انجام است ولی در ظاهر در پالایشگاه اراک این اتفاق افتاده است به این شکل که با ایجاد واحد RFCC، راندمان پالایشگاه را به شدت بالا بردند و در حال حاضر بیش از 90 درصد یک بشکه نفت خام به گازوئیل و محصولات سبکتر تبدیل میشود.
ظاهرا پایین بودن راندمان گریبان گیر نیروگاه های کشور هم هست. برای افزایش راندمان نیروگاه ها هم برنامه ای دارید؟
در نیروگاهها هم بحث بازده وهم بحث آلایندگی وجود دارد. در حال حاضر نیروگاههای گازی ترکیه بین از 50 درصد راندمان دارند در حالی که در نیروگاههای ایران براساس گزارشات رسمی که خود مسئولان منتشر میکنند این رقم حدود 39 درصد است. بنابراین در چنین شرایطی باید این سوال را مطرح کرد که اگرچه در حال حاضر برق صادر هم میشود ولی آیا این صادرات برق، صرفه اقتصادی دارد؟ اگر فرض کنیم هر هزارمتر مکعب گاز در حدود 40سنت به فروش میرسد بنابرین چنانچه گاز نیروگاههایی که با راندمان 39درصد کار میکند مستقیم صادر شود، ارزش بیشتری به دست میآید تا صادرات برقی که از نیروگاهی با راندمان 39 درصد تولید میشود به عبارت دقیقتر باید به دنبال صادرات برق پربازده بود. این نکته هم یک موضوع چالش برانگیز در این حوزه است که باید به فکر راهحل برای آن بود.
نگاه آقای رضایی به صنعت پتروشیمی در ایران چگونه است؟
باید به دنبال توسعه بخش پتروشیمی بود تا به هدف میان مدت صد میلیون تن تولید محصولات پتروشیمیای رسید و در چشمانداز هم با یاری خداوند بتوان این عدد را به 200 میلیون تن افزایش داد. در واقع یکی از نقاطی که در کشور ایران بسیار مزیت دارد همین تولید محصولات پتروشیمی است. ولی به شرط آنکه مدل توسعه را با اصلاح قوانین، سهولت کسب و کار، سهولت اخذ مجوزها و ثبات قوانین به شکلی هماهنگ کرد که بتوان به راحتی این توسعه را محقق کرد. مثلاً درخصوص صنعت سیمان مدل خوبی در راه رسیدن به خودکفایی اتخاذ شد که بعد از آن به سمت صادرات سیمان هم پیش رفته است. بنابراین میتوان با پیدا کردن نقاط ضعف هر بخش و استفاده از نقاط قوت، مدل خوبی هم در بخش پتروشیمی و پالایشگاهی اجرا کرد.
دلیل تأکید ما بر روی این مبحث به این دلیل است که مطالع موردی را بر روی کشور آمریکا انجام دادیم. این کشور در سال 2007 در حدود 5.5میلیون بشکه در روز تولید نفت داشت و در حدود 1.3میلیارد متر مکعب در روز تولید گاز این کشور بود. ارزش افزودهای که از این بخش به جز بخش پتروشیمی به دست آورده است در حدود هزار میلیارد دلار بوده است. در حالی که این عدد متأسفانه در ایران حدود 100 تا 120 میلیارد دلار است.
همانطور که میبینید فاصله بین این اعداد بسیار زیاد است ولی میتوان از این فرصت استفاده کرد. آمریکا در حدود 9.2 میلیون شغل در بخش نفت و گاز به جز پتروشمی و نیروگاهها به صورت مستقیم و غیر مستقیم ایجاد کرده است که این تعداد شغل عدد قابلتوجهی است که میتواند اقتصاد یک کشور را متحول کند.
نگاه آقای رضایی به نفت به عنوان ماده ای است که وجودش منجر به عقب ماندگی کشور شده است؟
دیدگاه ما این است که بخش نفت و گاز میتواند نه تنها «نفرین برانگیز» نباشد بلکه میتواند یک موتور محرکی باشد برای اینکه بزرگ شدن سایر بخشهای اقتصادی کشور به قدری سرعت پیدا کند که بخش نفت و گاز در مقابل آنها، بخش کوچکی از اقتصاد شود. بنابراین ما معقتدیم که با بهکارگیری مدیریت صحیح به جایی برسیم که در زمینه طراحی، ساخت، نصب، به کارگیری نیروهای فنی و مهندس و بالا بردن تواناییهای تجاری در زمینه خرید و فروش فرآوردههای نفتی بسیار میتوانیم موفق شویم و چشمانداز مثبتی روبه روی ما خواهد بود.
به نظر شما فروش نفت و فرآورده های نفتی توسط بخش خصوصی تا چه اندازه منطقی است؟
خرید و فروش فرآوردههای نفتی در حال حاضر تقریباً انحصاری است و تحریم هم به همین دلیل بر کشور ما تا این میزان تأثیرگذاشته است چرا که یک نهادی را به نام امور بینالملل نفت با تعداد اندکی متخصص تعریف کردهاند که کاملاً قابلیت نشانهگیری از طرف تحریمکنندگان را دارد در حالی که اگر از مهارت بخش خصوصی در فروش فرآوردههای استفاده میشد مسلماً اکنون به جای یک لشگر 10 تا 20 نفره یک لشگر 10هزار نفره در مقابل تحریم قرار گرفته بود که کنترل آن از طرف تحریمکنندگان سختتر بود. ضمناً بخش خصوصی سازوکارهایی دارد که بسیار کارآمدتر و قویتر است.
/31221
نظر شما