ادامه وضع فعلی برای آینده سیاست اصلاح نظام یارانهها در ایران مفید نیست. در صورتی که نرخ تورم افزایش یابد و قیمت حاملهای انرژی ثابت بماند اقتصاد ایران سه سال زحمت بیهوده متحمل شده است. از سوی دیگر امکان شکست طرح وجود دارد و در این صورت، هرگونه اصلاح در اقتصاد ایران با نوعی بدبینی همراه خواهد بود. سه سال است که اقتصاد ایران درد زیادی را تحمل میکند.
تولیدکنندگان، مصرفکننده، بازار و دولت، زحمت زیادی را متحمل شدهاند و در صورتی که به موقع اقدام نشود، همه دستاوردهای طرح از دست خواهد رفت. مثل فردی میماند که برای سلامتیاش ناچار به رعایت رژیم غذایی است. مدتی رژیم میگیرد و بعد میبیند که سخت است و این کار را رها میکند و دوباره وزن او به شرایط قبل برمیگردد. به این ترتیب او شش ماه رژیم گرفته و متحمل ریاضت شده اما در مجموع هیچ پیشرفتی نکرده است. پزشکان هم معتقدند این نوع رژیم غذایی آنقدر بد است که فرد بهتر است اصلاً رژیم نگیرد. برای اقتصاد هم میتوان از همین مثال استفاده کرد.
یعنی بهتر است نظام یارانه را اصلاح نکرد به جای اینکه آن را تغییر داد اما به این تغییر پایبند نبود. میدانم اجرای گام اول یارانهها با مشکلات زیادی همراه بوده است ولی همیشه صحبت من این بوده که در کشوری مثل ایران نباید انتظار داشت اصلاحات اقتصادی به بهترین نحو انجام شود بنابراین کسانی که منتظر بهترین اجرا برای قانون هدفمندی یارانهها هستند افرادیاند که اصلاً به این طرح علاقه ندارند و در نهایت میخواهند هرگز انجام نشود یا به طور ضمنی باعث این میشوند که این طرح انجام نشود.
بنابراین به عقیده من دولت آینده باید طرح را خوب آسیبشناسی کند و از ادامه اجرای آن نترسد. دولت آقای احمدینژاد در مورد میزان درآمد ناشی از فروش انرژی اشتباه محاسباتی داشت و در عین حال در پرداخت یارانه هم سخاوت به خرج داد که نتیجهاش کسری بودجه بود. این باعث شد طرح در سطح وسیع انتقادپذیر و ضربهپذیر شود. اول اینکه تورم ایجاد کرد، من فکر میکنم اگر کسری بودجه نبود تورم بیشتر از ۲۰ درصد افزایش نمییافت. همزمان اتفاقات دیگری هم رخ داد که طرح را با اگر و اما همراه کرد.
مثل اینکه دلار گران شد و... فکر میکنم کسری بودجه طرح و عدم تعادل در اخذ و پرداخت یکی از مشکلات بود. یکی دیگر از مشکلات طرح این بود که دولت تن به آزادسازی قیمتها نداد و در مقابل خیلی دید توزیعی داشت در حالی که سیستم توزیعیاش هم صحیح و کارشناسیشده نبود. دولت خیلی فشار آورد که قیمتها افزایش پیدا نکند. شاید اگر دولت برای جلوگیری از افزایش ناگهانی قیمتها، به مدت شش ماه قیمتها را کنترل میکرد، اتفاق بدی نمیافتاد اما فشردن فنر قیمتها به مدت دو سال، سیاست درستی نبود به خصوص اینکه منجر به درگیری دولت و بازار شد و در نهایت سیاستهای تعزیراتی جایگزین مکانیسم اقتصادی شد.
آزادی قیمتها این ویژگی را داشت که میتوانست منجر به حذف بنگاههای ناکارآمد شود اما کنترل قیمتها باعث شد این حرکت مکتوم بماند و بعد حرکت نیروهای تولید را از بخشهایی که باید کوچک شوند به بخشهایی که باید بزرگ شوند متوقف کرد. یکی از اشتباهات این بود که دولت همه توانش را در کنترل قیمتها به کار گرفت. بهتر این بود که از کسری بودجه میترسید و مانع آن میشد تا با بازار برخورد تعزیراتی داشته باشد. این خطای بزرگی است، خطای کوچکی نیست.
اما دولت آقای روحانی در مورد موضوع یارانهها باید با احتیاط کامل عمل کند. در گام اول باید بیلان عملکرد هدفمندی یارانهها را به صورت شفاف برای مردم تشریح کرد. باید صادقانه مردم را در جریان درآمدها و هزینههای ناشی از هدفمندی یارانه قرار داد. من معتقدم دولت آینده چارهای جز افزایش قیمت حاملهای انرژی ندارد. مثلاً قیمت بنزین باید به سطح بازارهای منطقه برسد. در این صورت کسری بودجه ناشی از هدفمندی یارانهها را میتوان جبران کرد. لازمه این کار برخورد شفاف با مردم است و دولت باید این اطمینان را بدهد که پس از جبران کسری بودجه اگر پول اضافهای باقی ماند، به مردم برگردانده شود. این یک گام. در گام دوم، پولی که دولت قرار است برگرداند به نظر من باید به خانم خانواده پرداخت شود. در این صورت دولت میخواهد از مدیریت زنان خانواده، برای آموزش و بهداشت بهتر استفاده کند. تجربه دیگر کشورها در این زمینه قابل توجه است. اگر چنین سیاستی غیرقابل اجراست، دولت میتواند بخشی از منابع را در صندوقهای محلی سپرده کند و از طریق اعضای شورا در هر روستا کمک کند تا این پول صرف ساخت زمین بازی، استخر، کتابخانه و اینگونه امکانات شود.
در این صورت دولت میخواهد به جوانان روستا امید و شادمانی بدهد و در عین حال نظام آموزشی خشک و بیروح را از خمودگی و رخوت دور کند. دولت لازم نیست مدیریت این مسائل را در دست بگیرد فقط کافی است مقداری از یارانهها را در صندوق محلی بگذارد آن وقت خود مردم روستا هم تشویق میشوند که در صندوق محل خود سپردهگذاری کنند. تجمیع این سرمایه میتواند برای توسعه برخی زیرساختهای روستا کمک بزرگی باشد. این روزها در نقد هدفمندی یارانهها میگویند با این سیاست مردم گدا شدهاند یا میگویند یارانهها مردم را تنبل و بیکار کرده و به نظر من اینها توهین به مردم است. اهانت به مردم فقیر است. چطور برخورداری چند دههای طبقات پولدار از یارانهها که سهم بیشتری از پول نفت دارند میگیرند هیچ وقت منجر به تنبلی و بیعاری آنها نشده اما پرداخت یارانه به مردم فرودست، آنها را بیعار و تنبل کرده است؟
*استاد اقتصاد موسسه پلی تکنیک ویرجینیا
3939
نظر شما