دکتر رضا داوری در جشن هشتاد سالگی اش عنوان کرد: «ما اکنون در این زمان چیستیم و چرا چنینیم و آیا از چنین بودن راضی هستیم اگر راضی هستیم راهمان را ادامه دهیم و اگر راضی نیستیم از چه جهت است؟»

به گزارش خبرآنلاین، مراسم بزرگداشت هشتاد سالگی دکتر رضا داوری اردکانی، استاد فلسفه دانشگاه تهران و رئیس فرهنگستان علوم یکشنبه 16 تیرماه برگزار شد.این مراسم به همت 9 نهاد علمی و فرهنگی کشور و با حضور بیش از صد تن از شخصیت های برجسته علمی، فلسفی، فرهنگی و سیاسی و صدها نفر از دانشجویان و علاقمندان استاد داوری اردکانی در فرهنگسرای ابن سینا برگزار شد. 
دکتر داوری در پایان مراسم سخنرانی مشروحی درباره مسائل مختلف داشت. متن کامل سخنان این فیلسوف هشتاد ساله را در ادامه می خوانید.

«این ناچیز هرگز نمی دانسته و حتی به دشواری تصور می کرده است که در پایان عمر اینچنین مورد لطف و احسان بزرگان و صاحبنظران کشور قرار گیرد. من نمی دانم برای علم و فلسفه کشور چه کرده ام و آیا برای آینده چیزی آورده ام یا سیاه کردن کاغذ. به قول حافظ: «خلعت شیب را چون تشریف شباب آلوده کرده ام» و مایه اتلاف وقت خوانندگان شده ام. می دانم که این مجلس، مجلس حکم درباره کار و آثار من و تأیید آنها نیست، بلکه احسان در حق کسی است که عمر را با کتاب و مطالعه به سر برده و وظیفه دانشجویی خود را انجام داده است. وقتی به گذشته خود نظر می کنم از اینکه همواره با کتاب محشور بوده ام، خشنودم. اهل معرفت و درک و درایت کشور هم چنانکه دیده ایم و می بینیم قدر این تعلق خاطر به علم را می دانند.

همسر و فرزندانم که متأسفانه نتوانسته اند در این مجلس حاضر شوند پیامی فرستاده اند که در آن نه فقط از اینکه به جای رسیدگی به کار و زندگی آنان مشغول درس و کتاب و مطالعه خود بوده ام آزردگی ندارند بلکه بر رویه من صحه گذاشته و آن را در تربیتشان مؤثر دانسته اند. از داشتن چنین فرزندانی هم خشنودم (گرچه به قول سعدی همه کس عقل خویش را به کمال و فرزند خود را به جمال می بینند) من نمی دانم روش زندگیم در تربیت فرزندانم چه اثر داشته است اما شاید اینکه می بینید نثر فارسی را درست و خوب و شاعرانه می نویسند از تأثیر مستقیم و غیر مستقیم علاقه من به زبان فارسی و اهتمام به درست نویسی باشد. خدا را شکر می کنم که فرزندانم راه مرا دنبال کرده اند و امیدوارم در حدّ کار پدر متوقف نشوند.

در ده سال اخیر عمر مسئله ای که همواره در فکر آن بوده ام و برای اینکه آن را درست دریابم هزاران صفحه نوشته ام (25 یا 26 کتاب از سال 1381 تا 1391) این است که شعر و فلسفه به چه کار می آید. در پاسخ این پرسش سخنان بسیار می توان گفت و با تتبع می توان نظر صاحبنظران گذشته و معاصر را گرد آورد. هر کس که به این امر می اندیشد ناگزیر باید به آراء صاحبنظران رجوع کند اما با این رجوع و نقل نظرها و انتخاب یک رأی به عنوان رأی درست کار تمام نمی شود. کسی که می پرسد فلسفه به چه کار می آید و می خواهد به شغل خود که فلسفه است شأن و مقام بزرگتر بدهد و در برابر اعتراض کسانی که می گویند فلسفه بیهوده است از حیثیت شغلی و علایق علمی خود دفاع کند به پاسخ نمی رسد زیرا پرسش را بد و نادرست مطرح کرده است.

کسانی هم می خواهند با رجوع به کتاب ها و استناد به آراء نامداران بیهودگی فلسفه را اثبات کنند. اینان هم هرچند ممکن است مورد تأیید بسیاری از خوانندگان قرار گیرند، اثر نوشته ایشان پایدار نیست. با توجه به این پیچیدگی کوشیده ام با تأمل در آثار فیلسوفان بزرگ و شاعران و نویسندگان دریابم که چه نسبتی میان تفکر و سیاست و معیشت مردمان وجود دارد. چرا فیلسوفان از سقراط تا کنون همه به سیاست پرداخته اند. مگر سیاست عمل نیست پس فیلسوفی که نظر را اصل می داند چرا می نشیند و کتاب در سیاست می نویسد و این کتاب در تاریخ می ماند. ارسطو را می گویم. او هرگز این پرسش را به صورت صریح طرح نکرده و شاید نیازی به طرح آن نداشته است. زیرا می دانسته است که انسان حیوان سیاسی است و فلسفه در مدینه پدید می آید. حتی راه میان نظر و عمل را هم به صورتی تصویر کرده است ما می توانیم نظر ارسطو را نقد کنیم مهم اینست که بدانیم او میان علم نظری (فلسفه که به نظر او تاجش الهیات است) و کار و عمل زندگی (مهارت ها و تکنیک ها) دو واسطه قرار داده است.

این دو واسطه عبارتند از خردمندی یا فرزانگی و فضایل اخلاقی. این چهار مرتبه به هم پیوسته اند در نظر ارسطو تأمل باید کرد اما اگر می خواهیم بدانیم که اکنون و در جهان کنونی تفکر و سیاست با هم چه نسبت دارند نمی توانیم در آنچه ارسطو گفته است متوقف بمانیم. مدینه یونانی دیگر وجود ندارد. زمان ما هم با زمان یونانی متفاوت است. پس باید بدانیم که در این زمان (زمانی که آن را به درستی نمی شناسیم) تفکر چه مقامی دارد. چیزی که برای من قضیه را دشوار کرده است تمییز میان زمان های جهان متجدد است. این جهان مراتبی دارد و در هر مرتبه و مرحله صورت زمان هم متفاوت بوده است چنانکه کسانی گفته اند زمان تجدد رو به پایان است یا مثلاً در جهان متجددمآب و توسعه نیافته زمان و تاریخ غایب است.

این حرف ها را نمی توان بی تأمل پذیرفت اما رد فوری و قطعی آنها هم با خرد و خردمندی سازگاری ندارد اگر کاری به این مباحث هم نداشته باشیم و بخواهیم سرمان را زیر بیندازیم و کار و بار زندگیمان را سامان دهیم ناگزیر باید به تجربه هایی که خود و پدرانمان داشته ایم بیندیشیم همین که کسی بپرسد در راه توسعه چگونه سیر کرده ایم و آیا برنامه خوب داشته یا نداشته ایم و اگر داشته ایم آن را چگونه اجرا کرده ایم وارد فلسفه شده ایم زیرا وقتی به پیروزی و شکست می اندیشیم نمی توانیم شرایط آن را در نظر نیاوریم. یونان که به عظمت رسیده است همروتوسیدید و سوفوکل و سقراط و افلاطون و بقراط و . . . داشته است. ما هم در زمان عظمت کشورمان خوارزمی و محمدزکریای رازی و ابن سینا و سهروردی و بیرونی و فردوسی و بیهقی داشته ایم و نصیرالدین طوسی و سعدی و مولانا جلال الدین بلخی و حافظ نیز این عظمت را تجدید کرده اند یا در هرحال همزمان با دوران عظمت و تجدید آن بوده اند.

اروپای جدید هم پر از فلسفه و هنر است پیداست که در زمان غلبه مصرف اشیاء تکنیک نیاز به این اشیاء محسوس ترین نیاز باشد و این امر هیچ تعجب هم ندارد زیرا رکن بزرگ و موثر جهان جدید علم و تکنولوژی است اما اروپا علاوه بر علم و تکنولوژی هنر و فلسفه و سیاست هم داشته است و دارد نه اینکه اینها حواشی و فروع علم و تکنولوژی و وسیله تفنن باشند پیش از پدید آمدن تکنولوژی جدید تحولی بزرگ در روح اروپایی پدید آمده و این تحول در فلسفه و هنر ظاهر شده است بطور کلی در تاریخ هر وقت که پیروزی و نظم و سامان بوده تفکر هم بوده است به آن سوی قضیه هم بنگریم آیا جایی را می شناسیم که تفکر وجود داشته و بی سروسامانی و سرگردانی غالب بوده است؟ آیا در جایی که سرگردانی و آشوب غلبه دارد نشان تفکر ناپیدا نیست؟

من به جای اینکه در نظر افلاطون و ارسطو و فارابی و کانت و هگل توقف کنم می پرسم ما اکنون در این زمان چیستیم و چرا چنینیم و آیا از چنین بودن راضی هستیم اگر راضی هستیم راهمان را ادامه دهیم و اگر راضی نیستیم آیا از آن جهت راضی نیستیم که چرا بهتر از آنچه هستیم نشده ایم یا اصلاً در راه مانده ایم و از وضع خود دلگیر و ناخشنودیم. در این قیاس در هیچ جا میان زندگی خوب و تفکر جدایی نیست و در همه جا پریشانی با بی فکری قرین است و نظم و ثبات با هنر و تفکر. راستی میان اینها چه نسبتی است هنرمندان و شاعران و فیلسوفان که کاری به آراء همگانی و سیاست و معاش ندارند پس آنها چگونه با سیاست و زندگی در پیوند و ارتباطند این نسبت و پیوند از روی قصد نیست شاعران و نویسندگان و فیلسوفان به غایت و نتیجه سخن و اثر خود نمی اندیشند آنها درک و یافت خاص دارند و یافتنشان به زندگی مردم روح می بخشد جامعه و زندگی صرف تن و جسم (خور و خواب و خشم و شهوت) نیست بلکه تن با روح به تعادل و سلامت می رسد البته تن را آسان تر و در نتیجه بیشتر می شناسیم و روح ناشناخته است اما اینکه شناختن تن آسان است نباید مزیتی برای آن به حساب آید.

چه خوبست که در شرایط کنونی به جسم و جان جامعه خود بیندیشیم یا لااقل قدری هم به فکر روح و جان باشیم و در مسلمات و مشهورات توقف نکنیم و مثلاً وقتی می بینیم سال ها یک سخن را تکرار کرده ایم و این سخن اثری نکرده است یا نمی دانیم آن سخن از چه راه اثر می کند آن را تکرار نکنیم. این هنری نیست که حرف های مشهور را فهرست کنیم و خود را طالب آنها بدانیم. همه مردم طالب خوبی ها هستند مهم اینست که اینجا و اکنون کدام خوبی متحقق می شود یعنی تحقق کدام خوبی در امکان و توانایی ماست همه مردمان در همه زمان ها قادر بهر کاری نیستند بلکه به مدد تفکر و در هوای آن است که می توانند دریابند که چه می توانند و باید بکنند و از عهده چه کارهایی بر نمی آیند.

فلسفه تاریخ دارد و فیلسوفان باید آراء گذشتگان را بشناسند اما تکرار آن آراء کافی نیست و تکرارش جز برای تعلیم فایده و اثر ندارد فلسفه درک شرایط امکان علم و عمل است اگر به این شرایط می اندیشیم رو به سوی تفکر داریم و در راه قرار می گیریم اما اگر خود را بی نیاز از تفکر و توانا به هر کار و هر چیز می دانیم یا برای رسیدن به مقاصدی که در نظر داریم توجه و تذکر به شرایط را ضروری نمی دانیم و حرف می زنیم و کار را تمام شده می دانیم کمترین زیانی که می بینیم اینست که به مقصودهایمان نمی رسیم.»

/6262

کد خبر 302513

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • ایرانی IR ۱۳:۳۹ - ۱۳۹۲/۰۴/۱۷
    13 0
    سلام؛ مرحبا استاد. همیشه از سخنانتان لذت می‌برم. انشاا... همچنان لحظه لحظه عمرتان پر برکت باشد.

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین