درباره ادبیات/3

اندیشه‌ای که آینده را استراحت ابدی در تابوت‌های چوبی می‌داند، ادبیات را با الفبای خود تعریف می‌کند و اندیشه‌ای که آینده را ورز امروز می‌داند، الفبای دیگری برای تعریف دارد.

3- الفبای ادبیات

سوی نگاه به آینده جهان یکسان نیست. هر کس از منظری به پیش رو می‌نگرد. تفاوت‌ها هست. و این تفاوت در میان اندیشمندان عمیق‌تر و جا افتاده‌تر نشان می‌دهد، چون اینان متکّایی دارند به نام اندیشه. ادبیات نیز با الفبای همین اندیشه‌ها تعریف می‌شود.

اندیشه‌ای که آینده را استراحت ابدی در تابوت‌های چوبی می‌داند، ادبیات را با الفبای خود تعریف می‌کند و اندیشه‌ای که آینده را ورز امروز می‌داند، الفبای دیگری برای تعریف دارد.

گروه اول ادبیات را بستری می‌داند برای رویش زیبایی. و گروه دوم ادبیات را بستر زیبایی می‌داند برای رویش حقیقت. توقع گروه اول از ادبیات خلق زیبایی است، و خواست گروه دوم از ادبیات نمایاندن حقیقت زیبایی.

از نگاه دوم - که اتفاقاً کم سو هم نیست - ادبیات مخلوقی است کارمند که در کار بازنمایی امروز و شناساندن آینده است؛ در کار دریدن لایه چندگانگی و نمایاندن یگانگی است. از این نگاه، ادبیات تفنن نیست که از اندیشه‌ای مستعد چکه کند؛ یا ذخیره‌ای در انبار ذهن که درهایش به دست مخدری باز شود؛ یا نوزادی که از فکری سترون بیرون کشیده شود. از این نگاه وقت قلم‌ها را نباید تلف کرد. واپسین سال‌های جهان در حال سپری است. آینده نزدیک‌تر از آن است که دست‌ها را سایبان چشم کنیم.

کد خبر 304360

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
4 + 0 =