مصدق میان تاکتیک و استراتژی(1)

شناخت افکار، نگاه و عملکرد دکتر مصدق در قبل و پس از کودتای 28 مرداد برای ارزیابی تحولات دوره مذکور و نتایج بعدی آن در تاریخ معاصر ایران از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است. من جمله دریافت پاسخ این پرسش که اگر نخست وزیر از وقوع کودتا مطلع بود که بود چرا اقدامی علیه آن نکرد.

امروز سالروز کودتای28 مرداد و سرنگون دولت قانونی دکتر مصدق در سال1332 یعنی دقیقا 60 سال پیش است. درباره این واقعه که به لحاظ وزن تاریخی، پس از مشروطیت تاثیرات ماندگار و شگرفی بر روح و جسم جنبش آزادیخواهی ملت ایران گذاشت و موجب گردید مولفه های گفتمانی تفاهمی در عرصه سیاست ایران به تیزی سرنیزه ای و خشونت سیستماتیک حاکمیت ارتجاع منحرف شود  تاکنون مباحث، مقالات، کتابها و اسناد زیادی انتشار یافته که به جرات می توان گفت همه آنها روی هم یکی از هزاران نمی شوند. شاید امیدوارانه، تولد نسلی دیگر و البته منصف تر موجب شود درهای بیشتری از صندوق های اسرار این نهان خانه پیچیده و تاریک در تارخ ایراتی به روی آنها باز شود و آنها بهتر از ما قادر باشند این دوره پس حیرت آور را واکاوی کنند. نیز پاره ای نهادهای مسئول دارنده اسناد تاریخی(نه آنانی که جعل سند می کنند و جهل می فروشند) بااغماض و مهربانی و اعتماد بیشتری لایه های بیشتری از اسناد را بر روی مردم و محققان آشکار کنند این کار بسیار خوب و ضروریست که فعلا ما از آن محروم هستیم.
اما در کنار دهها مولفه مبحثی مربوط به کودتا یکی از مسایل بسیار مهم آن دوران که هنوز هم مطرح است به موضوع اطلاع دکتر مصدق از وقوع کودتا باز میگردد و اینکه آیا نخست وزیر از اتحاد عملی عوامل ارتجاع و استعمار علیه خود و سرنوشت نهایی راه پیش رو آگاهی داشته است؟ معتقدان به این نظریه کلا شامل 2 گروه می شوند.

عده ای معتقدند دکتر مصدق در یک تحلیل نهایی از تحولات پیش رو با توجه به شناخت عمیقی که از بافت فاسد حاکمیت و همچنین نقش دولتی مانند بریتانیا داشت بی تردید سرنوشت محتومی مانند کودتا یا اقدامی مشابه صرف نظر از زمان وقوع آن را انتظار می کشید و کمین آنها را رصد می کرد. اما گروهی دیگر معتقدند مصدق ملی شدن صنعت نفت را صرفا صحنه خود نمایی شخصی می دانست و با اقداماتش عملا نیروی به گفته آنان وطن پرست ارتش !!! را علیه خود بسیج کرد!!.صرف نظر از این دو دیدگاه، سوال این است" چرا نخست وزیر مانع از وقوع کودتا نشد و تمهیداتی برای مقابله با آن در نظر نگرفت؟ (علیرغم اطلاعاتی که داشت و اسناد منتشر شده امروز آن را ثابت میکند.کما اینکه مسجل شده حزب توده ایران از طریق سازمان افسری خود و مریم فیروز موضوع را مستندا به آگاهی دکتر مصدق رسانده است.) مصدق حتی در وقایع بین 25 مرداد تا 28 مرداد به نحو حیرت آوری آرام و واکنش در خور توجهی برای خنثی سازی کودتا و دستگیری عوامل شناخته شده و موثرآن نکرد. به اعتقاد من توجه به این بی تفاوتی تعمدی مرحوم مصدق در مقایسه با کلیت موضوع کودتا از اهمیت بیشتری برخوردار است چرا که همین بی تفاوتی تعمدی جهت دهنده تحولات کشور پس از موفقیت کودتا شد.می توان گفت کودتا میتوانست موفق نشود اگر مصدق میخواست. اما نخست وزیر میدانست بازی علیه او به کودتا محدود نخواهد شد. همانگونه که یاد آور شدم معتقدان به نظریه حذف آگاهانه مصدق توسط خود او، در یک نگاه کلی به دو گروه تقسیم می شوند .این دوسالهاست (شاید بیشتر از 60 سال)عمیقا رودرروی  قرار گرفته و یکدیگر را متهم به تحریف تاریخ میکنند.البته زبان یکی که تحولات پس از کودتا با پیروزی دربار به نفعش تماتم شد تیزتر وبی پرواتر است.
گروه اول شامل کسانی است که اساسا جزومخالفان ایدولوژیک، دشمنان قسم خورده ومخالفان مشی سیاسی مصدق هستند.آنها مصدق را به غایت فاقد صداقت دانسته واز او به عنوان یک پوپولیست حرفه ای و بازیگر حیله گر یاد میکنند(این عین عبارت آنهاست) و چاقوی نقد تند و غیر منصفانه خود را تا انتها در قالب شخصیت او فرو می برند. این عده مدعی هستند مصدق با خود نمایی در موضوع ملی شدن صنعت نفت مصالح ایران را فدای شخصیت متزلزل خود کرد و تلاش نمود ضعف هایش را پشت نمایش های خیابانی پنهان کند.دلایلی هم برای اثبات ادعا هایشان مطرح می کنند. مانند سرسختی در مقابل پیشنهاد امریکاییان و صندوق بین المللی پول، انحلال غیر قانونی مجلس هفدهم ،عدم مقابله با زاهدی و دستگیری او،عدم سرکوب حزب توده، عدم مخالفت با اقدامات ضد سلطنتی دکتر فاطمی و به زیر کشاندن مجسمه های شاه در میادین تهران و صد البته بی توجهی به آنچه خود هشدارهای آیت الله کاشانی در نامه منصوب به ایشان خطاب به دکتر مصدق مدعی آن هستند. گرچه اصالت چنین نامه ای هیچگاه از سوی نزدیکان نخست وزیر و منابع خبری و تحلیلی مستقل تایید و اثبات نشد .
البته نقد عملکرد دکتر مصدق تابو نیست واو نیز خود را مبرا از نقد نمیدانست.گواه آنهم نحوه برخورد با مخالفان و مطبوعات آن دوره است که از نقد گذشته هتک حیثیت هم میکردند اما  مصدق اقدامی علیه آنان نکرد. اما مسئله این نیست، اکثر کسانی که در گروه نخست جای میگیرند الزاما(من میگویم احتمالا قطعا) از جنس افراد منصف و با حسن نیت تلقی نمیشوند.آنها غیر منصفانه و همواره از زاویه پاره ای اشتباهات آقای نخست وزیر به نفی کل عملکرد  و تخریب چهره اسطوره ای او به عنوان نماد مبارزه با استبداد و استعماردر نگاه مردم ایران پرداخته اند . این عده حاضرند به قیمت تخریب تاریخ و دست آوردهای جنبش ملی شدن صنعت نفت و مبارزه با استعمار، چهره مصدق را تخریب و متقابلا چهره و صورتی دیگر رانمایان سازند. چهره ها یا صورت مد نظر این گروه اگر چه دارای تاثیرات مهمی بر تحولات آن دوره بوده اند، اما باید این را هم پذیرفت که آنها عمیقا تحت تاثیر شخصیت کاریزما و اسطوره ای مصدق بودند. اصالت حضور این افراد در صحنه مبارزات  از جریان مصدق نشات میگرفت. این بیان  مطلقا به معنای بی اثر اعلام کردن آنها در صحنه نیست و نادیده گرفتنشان بی انصافی تمام عیار است . اما به هرحال در عمل و از دید جامعه آن دوره  چهره های دیگر در ردیف دوم صندلی ها قرار گرفتند. این برای آنها  ووابستگان و اخلاف امروزیشان قابل تحمل و پذیرش نبود لذا حس روانی غریب و نا گفته ای را در وجودشان تحریک  کرد ه و میکند. حسی که همچنان و پس از گذشت 60 سال با قوت تمام ادامه دارد و جوشد.
(در همینجا روشن کنم منظورم از این چهره ها افرادی نظیر مظفر بقایی و مکی و  استقبال کنندگان از شاه پس از کودتا وامثالهم نیست که نقش ناجور آنها در تاریخ ایرانی با هفت من آب زمزم هم قابل پاک شدن و تطهیر نیست)
اشتباه بزرگ وابستگان به این دیدگاه در این است که نمی توانند یا نمی خواهند درک کنند تلاش برای ارایه چهره ای واقعی و بی پیرایه از صورت های مد نظرشان می تواند این امکان را به نسل جدید و کاوشگر بدهد که با نگاهی تازه و قابل دفاع از  فرد و جریان دیگری بدون مکدر نمودن چهره دکتر مصدق به ارزیابی عملکردش بپر دازند. اما متاسفانه در یک انتقام گیری دایمی تاریخی و حقد گونه شخصی و عصبی وار، پوستین وارونه و نا فرمی بر قامت تاریخ پوشانده اند که موجب شده نسل حساس کنونی و البته تا حدودی بعضی کم انصاف های اینطرفی نگاه الزاما مثبتی به این چهره ها یا فردی خاص نداشته باشند. این مبحث را فردا دنبال خواهیم کرد.

کد خبر 309062

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =