آنکارا تغییر مسیر نخواهد داد

آنکارا بنا ندارد از مسیری که در آن قرار گرفته باز گردد. مقامات ترک درست یا غلط(البته از دید خودشان کاملا درست) منافع بلند مدت ملت ترک را در تحقق برنامه ها و اهدافی میدانند که از 10 سال پیش آغاز شده و امروز به ثمر نشسته است. اگر کسی متوجه این نشده ،مشکل از خودش است نه سیاستمداران ترک.

پیشتر گفیم آنکارا در ارزیابی محاسباتش دررابطه با ایران دچار اشتباهاتی شد . اما این اشتباهات از دید آنها مقطعی، موجب نگردیداز پیگیری استراتژی راهبردی خود درتلاش برای محور شدن تحولات منطقه دست بردارد.
ترکیه اردوغان در تداوم سیاست های راهبردی خود در منطقه دو تصمیم اساسی را همزمان اتخاذ کرد .این دو سیاست هیچیک مولفه های تازه ای نبودند ولی اینکه دولتی مانند دولت اردوغان با داعیه اسلامخواهی پیگیر و احیا کننده سیستماتیک آنها باشد تا حدی تعجب برانگیز اما به اعتقاد من قابل درک بود. این دو سیاست عبارت بوداز1- ترسیم استراتژی کلی سیاست خارجی بر اساس همگرایی بلند مدت با ایالات متحده، صرف نظر از پاره ای اختلاف نظرها ی طبیعیی با واشنگتن. این استرتژی پاسخ آشکاری بود به رفتارتحقیر آمیز اروپا با ترکیه که ترکها همواره از آن رنج برده اند بود .2- در پیش گرفتن تاکتیک همگنی سیاسی و هماهنگی اقدامی با کشورهای عربی خصوصا عربستان و قطردر تحولات منطقه ای. این تاکتیک در هماهنگی کامل با استراتژی یاد شده بود و توانست نیروی مضاعفی به قدرت رانش موتور سیاست های راهبردی آنکارا در منطقه بدهد .به خصوص با حمایت عربستان که معتقد است هر گونه تلاش و اقدام ترکیه در منطقه صرف نظر از تبعات آن مورد حمایت ریاض قرار خواهد گرفت دلیل آنهم ایران است که ترکیه تنها رقیب جدی آن محسوب میشود .شاید بتوان گفت سیاست خارجی ایران طی 8 سال دولت قبلی درایجاد این همگرایی نقش مهمی بازی کرد.در این میان دو دو موضوع بسیار حساس بسان دو شانس و در کمال حیرت همزمان به کمک سیاست های راهبردی ترکیه آمد وکاررا را برای اردوغان تمام کرد. یکی شانس و فرصت طلایی پرونده هسته ای ایران دوم شانس و فرصت بحران محاصره و جنگ غزه.
در شانس بحران هسته ای، آقای اردوغان به خوبی متوجه شد دولت ایران به دلیل گرایش اسلامگرایانه دولت آنکارا نظر بسیار خوب و در کمال تعجب اعتماد خارج از عرفی به او پیدا کرده اند. این اعتماد البته تا زمان دولت آقای خاتمی و هدایت پرونده هسته ای ایران توسط آقای روحانی چندان خارج از عرف نبود و فارغ از پاره ای اشتباهات معمولا کنترل میشد. تهران هم با توجه به کارکرد بالایی که دیپلماسی دولت خاتمی ایجاد کرده بود به درستی از ظرفیتهای سیاسی معطوف به آنکارا در همه موارد منجمله موضوع هسته ای به خوبی استفاده میکرد. به هر حال از دید مقامات در تهران، به دلیل اهمیت آنکارا در معادلات منطقه ای ، اعتماد نسبتا فراگیری که در عرصه بین الملل نسبت به آنها وجود دارد و از همه مهمتر تغییر نگاه افکار عمومی (حتی در همین ایران)ترکها دارای ظرفیت بالایی در دیپلماسی و ارتباطات بین المللی بوده و میتوان از آن استفاده کرد. اما اتفاقی که در سالهای بعد افتاد عمیقا مناسباتی خارج از عرف و منافع ملی ایران بود .یعنی شیفتگی شخصی نسبت به اردوغان!!! .ایشان نیز با درک فوری ارتقاء دیدگاه و نگاه بسیار مثبتی که تهران به او وبه نام دولت اسلامگرایان پیدا کرده بود توانست، اولا روابط خود را با اتحادیه اروپا خصوصا دولتهای درگیر در پرونده ایران بهبود بخشید ، ثانیا با توجه به تغییر نگاه اعراب نسبت به ایران توانست به خوبی خلاء ایجاد شده را پر کند ثالثا به ارتقاء سطح روابط و مناسبات با ایالات متحده اقدام نماید.تحرکات تقریبا روزانه و شخصی اردوغان در رابطه با پرونده هسته ای ایران از همان زمان تعجب بسیاری از ناظران سیاسی را برانگیخت. برای آنها روشن نبود ترکیه ای که در امنیت سیاسی و استرتژیکی خود تهران را یک رقیب جدی میداند چرا تا بدین حد برای حل مشکل هسته ای ایران خارج از فضای عمومی آن اقدام و تقریبا به به جا وبه نام تهران همه جا حاضر میشود؟اما حیرت آورتر چرا تهران حاضر به این همه اعتماد شده است؟ آیا صرفا به دلیل اعتماد شخصی به اردوغان بود؟آیا به دلیل آنچه ظهوردولت اسلامگرای در ترکیه توصیف شده بود ؟ آیا این موارد دلیل اعتماد تهران به ترک ها بوده ا ست؟ ایران که یک بار تجربه دولت اسلامگرای مرحوم اربکان را پشت سر گذاشته و با امر تازه ای روبرو نبود. پس دلایل خرج کردن اینهمه سرمایه دیپلماسی و منافعی پای آقای اردوغان چه میتوانست باشد؟ این تحلیل گران تاکنون به جزهمان اعتماد شخصی و برداشت ایدوئولوژیک از مفهوم دولت اسلامی ترکیه آقای اردوغان، دلیل دیگری نیافته اند. در صورتی که تهران اساسا نیازی به کسب این اعتماد از منظر ایدئولوژیک نداشت. اما دلیل هرچه بوده ، این افراط در اعتماد طی تحولات بعدی به صورت تند وتیز تا مرحله بگومگو های خارج عرف دیپلماتیکی و برخورد و دشمنی های پشت پنجره ای نمایان و تجلی یافت. در صورتی که به نظر من اگر قرار است کسانی پاسخگو باشند آنهایی هستند که عرصه دیپلماسی را با دنیای مجازی شعار و اعتماد اشتباه گرفته اند..نتیجه هم آن شده که الان میبینیم(در پیچاندن گوش بعضی ها در وزارت خارجه باید به آقای ظریف حق داد).اشتباه نکنید در نقد رفتار هدف ابراز دشمنی آشکار و کشمکش با ترکها یا هردولتی که از منظر تامین منافع با تهران رابطه دارد یا خواهان آن است نیست، بلکه هدف شناخت نسبت به اهداف طرف مقابل است(در این مورد ترکیه) که دفاع از منافعش را الزاما نباید به معنای رفتاری خصمانه و دشمنی فرض کرد . مگر آنکه مرزهای امنیت ملی وحدود جغرافیایی در اقدامی آشکار مورد هجوم قرار گیرد که مبحثی جداگانه است . این موضوع دررابطه با ترکیه چندان معنا و مفهومی ندارد. مطابق فهم سیاسی درهمان زمان و آشکار شدن نیات ترکیه در دخالت خارج از عرف در پروسه دیپلماسی هسته ای ایران( ترکها خود انکار میکنند) پر واضح ایجاد نقطه تقابل با آنکارا امر مطلوب وعقلی نبود ونیز منطقی هم به نظر نمیرسید آنها از کل فرایند حذف شوند ، کاری که اکنون و در کمال تعجب تقریبا شاهد آن هستیم . ولی در مقابل همان زمان لازم بود و اکنون نیز باید، دستگاه دیپلماسی به دور از شیفتگی نسبت به ترکیه برخورد وسازه مناسبات را در چارچوبی ایدئولوژیک تعریف و دنبال نمیکرد .حداقل وزارتخارجه میتوانست سیاست دولتهای هاشمی و خاتمی دنبال کند. به نظرم تهران در سیاست راهبردی خود نسبت به ترکیه دچار یک خطای فاحش محاسباتی و خوشبینانه شد که تا پیش از این ودر مناسبات دیپلماسی دولت های قبل آنهم با دولتهای بزرگتر سر نزده و سابقه نداشت چه رسد به ترکیه که به هرحال همسایه است و قدرت محدود تری دارد.(برای درک بهتر این موضوع دیپلماسی دکتر روحانی را مورد توجه قرار دهید که در عین خوشبینی و نگاه به آینده در ارتباط با همه کشورها بلااستثنا ،هیچگاه محاسبات تامین منافع و امنیت ملی را فدای خوشبینی نسبت به شخص یا دولتی نکرد یا برعکس به صرف رفتار یک دولت یا شخص پیگیری حقوق اساسی ایران را به بوته فراموشی نسپرد). در آنزمان رصد رفتار پیچیده اردوغان امر غیر ممکنی نبود.حتی از تقسیم کاری که میان ایالات متحده و ترکیه بر سر موضوع غزه و اسرائیل صورت گرفته بود وزارتخارجه وقت میتوانست به کنه اهداف ترکیه پی برد.اینگونه اشتباهات محاسباتی و خوشبینانه تا چه حد هزینه به کشورتحمیل کرده ؟ ارزیابیش برای ما امکان پذیر نیست، اما خوب چوبش را میخوریم.
شانس دومی که نصیب ترکیه شد بحران غزه بود که اردوغان توانست همه را دورزده و موج محکومیت و هدایت احساسات ضد اسرائیلی منطقه را به نفع خود مصادره کند. آنهم با آن تحقیرباورنکردنی که اردوغان در برابر چشم جهانیان نصیب شیمون پرز رییس جمهور اسرائیل کرد.یا آن موضوع ارسال کشتی کمک به مردم غزه که آبرو برای اسرائیل باقی نگذاشت.گر چه اسرائیل پوست کلفت تر از آن بود که به این چیزها اهمیتی بدهد اما منافع زیادی را به مثابه یک گَنج نصیب ترکیه کرد. جشن وشادی مردم در کناره باختری و غزه به افتخار اردوغان را بیاد دارید؟حمایت و تقدیر ابومازن که هیچ تقدیر و تشکر هنیه و رمضان عبدالله و خالد مشعل ازاو را لطفا فراموش نکنید. خب شما بگویید چرا مقامات ترک نباید از این فرصت ها استفاده کنند؟.آن طرف هم آمریکا قرار دارد که تا حد بیان "ای بچه بد"!! اردوغان را سرزنش میکند. باز هم شما یگویید چرا اردوغان نباید از این فرصت ها استفاده کند؟ هر پاسخی مایلید به این پرسش بدهید، فقط خواهش میکنم پای پرنسیپ های اخلاقی درسیاست را به میان نکشید.به هر حال این رویه زیرکانه اردوغان وترکیه را به آنچه مایل بودند رساند و موجب شد مقامات ترک خودرا سوار بر موج احساسات مردمی و افکار جهانی قدرت محوری در منطقه جلوه دهند.این ایرادی دارد؟ پذیرش مقبولیتی کاربردی هم از سوی افکار عمومی جهان عرب(به صورت خاص)هم از سوی دولت های عربی و هم از سوی غرب به ویژه ایالات متحده. شما بودید چه میکردید.؟پس آنچه از ترکیه مشاهده شده و میشود اتفاق عجیبی وغریبی نبوده ونیست . فقط برای درک ، کنترل ومقابله هوشمندانه با آن برپایه اصول دیپلماسی و مراودات بین المللی قدری هوشمندی لازم بود نه چیز دیگر .آیا اردوغان در این زمینه مقصر است؟ من میگویم نه!او از ابتدا با برنامه ای به غایت حساب شده وبر پایه منافع ملی ملت ترک وجایگاه آنکارا در عرصه مناسبات منطقه ای و بین المللی پا عرصه حکومت و دولت گذاشت . در آنزمان شاید که نه بلکه حتما، تهران میبایست برنامه ای مدون، قابل اجرا ،واقعی و ترکیبی از همکاری های منطقه ای وتقابل های محدود استراتژیک تدوین و پیاده سازی میکرد تا اینگونه و اکنون با این تیزی غیر معمول در مقابل ترکیه قرار نگیرد. لطفا موضع گیری نکنید،عصبی هم نشوید و تعارف را کنار بگذارید این یک واقعیت است .
فکر میکنم در این شرایط سخت و بحرانی و انفجاری تنها نوع کاربردی دیپلماسی نظام وهدایت موضوع از سوی آقای روحانی ووزارتخارجه ایشان است که میتواند مارا از این وضعیت رهاو به یک نقطه تعادلی برساند تا تهران موفق شود از این پیچ خطر ناک عبور کند.دقت کنیم یک سکوی وخاکریز تقابلی جدید برای کشور ایجاد نشود. اهمیت کاری فن بی بدیل دیپلماسی در همین جاهاست.اردوغان مطابق آنچه منافع ترکیه تصور میکند برموج تحولات واسب یراق شده سوار است .اشتباه میکند؟خودش که چنین اعتقادی ندارد . در او چیزی عوض نشده قرار هم نیست عوض شود . متوجه باشیم ترکیه چه بخواهیم چه نخواهیم مهمترین همسایه غرب و شمال غربی ایران است. در برداشت از او و دولت ترکیه نباید اشتباهات ناشی از خوشبینی های گذشته را با تقابل و خشونت و رویارویی جبران کنیم. matinmos@gmail .com//////moslemblog@k.ir
.

کد خبر 312078

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام A1 ۰۴:۳۷ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۸
    3 4
    اعمال و رفتارشان بسیار صحیح است و نباید هم تغییر کند . زنده باد اردوغان و عبدالله گل و داوود اوغلو .لعنت ابدی بر بشار جنایتکار .
  • بی نام IR ۰۵:۱۶ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۸
    2 3
    ترکیه درحال حاضرابرقدرت منطقه هستش ولی ایران نبایداین اجازه روبهش بده

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین