سیزدهمین اجلاس سران شانگهای طی روزهای 12 و 13 سپتامبر 2013، با حضور رهبران کشورهای روسیه، قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان، ازبکستان و چین به عنوان اعضای اصلی و رؤسای جمهور ایران، مغولستان، هند، پاکستان و افغانستان به عنوان اعضای ناظر برگزار شد. در این اجلاس موضوع همگرایی در بحث انرژی و همچنین بررسی تحولات سوریه از مهمترین محورهای مورد بحث بود. در نهایت نیز اجلاس بیشکک در حالی پایان یافت که کشورهای عضو این سازمان در اعلامیه نهایی خود، تهدید بر استفاده از نیروی نظامی و اقدامات تحریمی یک جانبه علیه ایران را غیرقابل قبول دانستند. بی شک این موضعگیری از سوی سازمان شانگهای که یک سازمان همکاری چندجانبه محسوب میشود، از جهات امنیتی، اقتصادی و همکاریهای منطقهای حائز اهمیت است. به خصوص که سازمان همکاریهای شانگهای طی سالهای اخیر سعی کرده با اقدامات و تصمیمات مهم سیاسی، اقتصادی و امنیتی، جایگاه بینالمللی برجسته تری پیدا کند. بر این اساس از یک سو قرار گرفتن کشورهای عضو شانگهای در منطقه موسوم به «هارتلند» (قلب زمین) بر اهمیت این سازمان افزوده است و از سوی دیگر حضور روسیه و چین به عنوان دو عضو دائم شورای امنیت، توان سیاسی این سازمان را دو چندان کرده است. علاوه بر این، حضور کشورهایی نظیر ایران و هند نیز بر وزنه و قدرت سازمان شانگهای در تحولات و تصمیمگیریهای کلان منطقهای و جهانی افزوده است.
در این بین به نظر میرسد از یک سو سازمان شانگهای در راستای سیاست خارجی دراز مدت ایران گام بر میدارد و از سوی دیگر ایران به عنوان کشوری مستقل در نظام بینالملل، در جهت سیاستهای کلی سازمان حرکت میکند. واقعیت آن است که ایران به عنوان نقطه اتصال پیمان شانگهای با کشورهای حوزه قفقاز و خاورمیانه از موقعیت ژئوپلیتیکی کمنظیری برخوردار است، از این رو عضویت و گسترش همکاریهای ایران با چین و روسیه در چارچوب سازمان همکاری شانگهای از یک سو میتواند بر توان تاثیرگذاری ایران در معادلات منطقهای و جهانی بیفزاید و از سوی دیگر اقدامی مؤثر جهت کاهش نگرانی روسیه و چین از افراطگرایی اسلامی به ویژه جریانهای تکفیری باشد. این امر علاوه بر آنکه به عنوان بستری برای افزایش همکاریهای اقتصادی و تعمیم آن به همکاریهای سیاسی و امنیتی محسوب میشود، میتواند نوید بخش جبههای مخالف در مقابل یکجانبهگراییهای ایالات متحده نیز به شمارآید. به خصوص با توجه به روابط سردی که روسیه با غرب دارد، عضویت ایران میتواند برای این کشور نیز پرمنفعت باشد و وزنه ضد هژمونیک و ضد امریکاگرایی را در این سازمان تقویت کند. در واقع عضویت دائم ایران در سازمان شانگهای، شکستی است که هم از سوی ایران و هم از سوی روسیه به ایالات متحده امریکا تحمیل میشود. زیرا از یک سو ناکارآمدی تحریمها و تلاشهای امریکا جهت انزوای ایران نمایان میگردند و از سوی دیگر روسیه در مواجهه خود با غرب به یک پیروزی مهم دست مییابد. ضمن آنکه پیوستن کشوری مثل ایران به سازمان شانگهای که دارای توان اقتصادی بالا و منابع غنی انرژی است، به نفع سایر اعضای این سازمان به ویژه چین نیز خواهد بود، زیرا ایران در منطقه و جهان از جایگاه شایسته و مهمی برخوردار است و عضویت دائم در سازمان شانگهای میتواند به مفهوم حلقه اتصال حوزه خاورمیانه با حوزه آسیای مرکزی و قفقاز باشد که این امر موجب تقویت اعتبار، توان و نفوذ این سازمان خواهد شد. در شرایط فعلی، سفر دکتر حسن روحانی رئیسجمهور ایران به قرقیزستان و شرکت در اجلاس شانگهای از چند جهت مهم تلقی میگردد:
نخست آنکه این سفر پیش از سفر آقای روحانی به نیویورک و حضور در مجمع عمومی سازمان ملل صورت گرفته است. این امر با توجه به تصمیماتی که در اجلاس شانگهای اتخاذ میشود، میتواند فضای مجمع عمومی سازمان ملل را نیز تحت تاثیر قرار دهد. دوم آنکه در شرایط فعلی منطقه، به ویژه اوضاع سوریه، همگرایی اعضای شانگهای و مخالفت آنها با هرگونه تهاجم نظامی به سوریه میتواند به منزله قدرت نمایی سازمانی متشکل از کشورهایی محسوب گردد که غربیها آن را «ناتوی شرق» مینامند.
سوم آنکه کشورهای عضو شانگهای میتوانند نقش مؤثری در کمرنگ شدن تحریمهای غرب علیه جمهوری اسلامی ایران ایفا نمایند. در واقع رایزنیهای مقامات ایرانی در متن و حاشیه این اجلاس میتواند نقش مؤثری در دور زدن تحریمهای اعمال شده از سوی امریکا داشته باشد.
چهارم آنکه اجلاس سران شانگهای میتواند موجب تقویت روابط دوجانبه ایران با کشورهای عضو این سازمان گردد. بدیهی است که کشورهای چین، روسیه و هند با توجه به نفوذ و جاذبههای استراتژیک خود میتوانند نقش مهمی در تعامل سازنده با جمهوری اسلامی ایران ایفا نمایند. همچنین توسعه روابط با کشورهای آسیای مرکزی که دارای اشتراکات فراوانی با ایران میباشند نیز دارای منافع بیشماری برای جمهوری اسلامی ایران است.
منبع: روزنامه جوان
نظر شما