نشانه‌های فرهنگی و داوری‌های دوگانه

باید گفت که ماهیت این نشانه‌ها و علامت‌ها دوگانه نیست که بنا بر آن دو قضاوت و داوری پیدا شود، بلکه این قاضیان و داوران فرهنگی هستند که دوگانه می‌اندیشند و خیال می‌ورزند، چون گزینش‌های متفاوتی دارند.

نشانه‌ها و علامت‌های فرهنگی در جامعه ما متنوع و گوناگون است و نویسندگان و کارشناسان و مسئولان با استفاده از این نشانه‌ها و علامت‌ها درباره فرهنگ جامعه قضاوت می‌کنند. با وجود ثبات نسبی این نشانه‌ها می‌بینیم که قضاوت‌ها مختلف و رنگارنگ است. هر یک به نوعی داوری می‌کنند. عده‌ای فرهنگ فعلی جامعه را در سراشیبی سقوط می‌بینند و با ناامیدی اظهار می‌کنند که سیل بنیان‌کنی به راه افتاه است که هیچ سدی جلودار آن نیست. همه چیز در حال شسته شدن و رفتن است. آنها مانند تماشاگران دلسوزی فریاد برمی‌آورند، می‌نویسند، می‌گویند؛ و برخی از این گروه در سوگ تدریجی فرهنگ، مراثی ادبی می‌سرایند. شنیدن و خواندن این حرف‌ها، تبیین زندگی در جامعه‌ای است که دچار گرسنگی فرهنگی شده است که می‌توان به آن گفت: فرهنگ در شعب ابوطالب. عده‌ای با تمسک به همین نشانه‌ها و علامت‌ها با قاطعیت می‌گویند که همه شاخص‌ها نشان از اعتلای فرهنگ دارد. فرهنگ جامعه در حال رسیدن به قله‌های افتخار است. در هیچ زمانی فرهنگ این چنین پالوده و پاکیزه در حیات معنوی جامعه ما نقش بازی نکرده است؛ و برخی از این گروه اخیر آسودگی فرهنگی را تا جایی به نمایش می‌گذارند که با سراغ گرفتن ستونی در روزنامه دست به اصلاح زبان فارسی می‌زنند. شنیدن و خواندن این حرف‌ها نشانگر زندگی در جامعه‌ای است که دچار سیری فرهنگی شده است که می‌توان به آن گفت: فرهنگ در مدینه فاضله.
سؤال اول: به راستی ماهیت نشانه‌ها و علامت‌های فرهنگی چیست که عده‌ای را وادار به نشان دادن شعب ابوطالب و عده‌ای را وادار به نمایاندن مدینه فاضله در فرهنگ جامعه می‌کند؟
باید گفت که ماهیت این نشانه‌ها و علامت‌ها دوگانه نیست که بنا بر آن دو قضاوت و داوری پیدا شود، بلکه این قاضیان و داوران فرهنگی هستند که دوگانه می‌اندیشند و خیال می‌ورزند، چون گزینش‌های متفاوتی دارند. گروه اول از مطبوعات مثال می‌آورد که تفکر عامه را تا پرستش یک رنگ ورزشی یا ستایش یک خبر جنایی پایین می‌کشد. و گروه دوم از شکوه اجتماعات سیاسی و مذهبی، از نمازها، تظاهرات و عزاداری‌ها نمونه می‌آورد. گروه اول اخبار ناقص رادیو و تلویزیون را شاهد می‌آورد که به جای آگاهی، بر مجهولات و سؤالات شنوندگان و بینندگان خود می‌افزاید تا جایی که دیگر هیچ حفره‌ای برای پر شدن خبرهای رسمی در ذهن باقی نمانده است. گروه دوم از گسترش دانشگاه‌ها، مراکز پژوهشی و تفریحگاه‌ها می‌گوید، از تکثیر شبکه‌های رادیویی و تلویزیونی، تعمیم ارتباطات و افزایش شمار جراید سخن می‌راند. گروه اول بی بندوباری و بدحجابی را مثال می‌آورد. گروه دوم از همه‌گیر شدن حجاب و گسترش عفاف نمونه می‌زند. هر دو گروه مثال‌ها و نمونه‌های گزیده دیگری هم دارند که بر اساس آن داوری و قضاوت می‌کنند.
سؤال دوم: آیا می‌توان این نمونه‌ها و مثال‌ها را نادیده گرفت و تأثیر آنها را در گرسنگی یا سیری فرهنگی نپذیرفت؟
اگر به دور از وابستگی به جناح‌های سیاسی حاکم و محکوم قضاوت کنیم و نیز سلیقه‌های شخصی و پندارهای فردی را دخالت ندهیم باید بگوییم که بدبینی‌های گروه اول و خوش‌بینی‌های گروه دوم، هر دو به یک اندازه درست و به یک اندازه قابل تردید است. یعنی با نشستن شرایطی نزد هر یک از این مثال‌ها می‌توان به درستی‌شان ایمان آورد و یا با همسایه شدن اگرها و اماهایی با این نمونه‌ها می‌توان به راست بودن‌شان کافر شد.
بر آن نیستم که به بررسی این شرایط و اگرها و اماها بپردازم، بلکه درصدد بیان این نکته هستم که بدبینی محض و خوش‌بینی صرف، هیچ یک با «واقع‌بینی» همراه نیست. و از آنجا که فرهنگ جز با واقع‌نمایی، رشد و اعتلا نخواهد یافت، بنابراین تهدید مردم به اینکه فرهنگ‌شان در آستانه شعب ابوطالب قرار گرفته است و نیز تشویق آنان به اینکه فرهنگ‌شان در مدینه فاضله به سر می‌برد، هیچ مددی به فرهنگ این جامعه نخواهد رساند. جامعه ما برای ادامه حیات معنوی خود نیازمند چشم دوختن به واقعیات است. تلاش برای نمایاندن خوبی‌ها و بدی‌ها می‌بایست متعادل باشد. ما نه در بهشت موعود به سر می‌بریم و نه در جهنم مقرر. ما در کره‌ای خاکی زندگی می‌کنیم که خوب و بد، با انتهایی که به چشم نمی‌آید، در کنار هم هستند.

کد خبر 317204

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =