آنچه میتوان دیپلماسی تهاجمی عربستان توصیفش کرد طی ماه گذشته و به ویژه10روزگذشته به اوج خود رسید و با سخنان ضد ایرانی و مداخله جویانه شاهزاده بندر رئیس سرویس های اطلاعاتی این کشوردر امور داخلی ایالات متحده به فاز بحران نزدیک شده است( بله درست خواندید امور داخلی آمریکا).اینک کاملا مشخص شده منطقه و به ویژه ایران به زودی نه با یک تاکتیک گذرا که با استراتژی هجومی منسجمی از سوی ریاض روبرو خواهند شد. آنچه امروز مشاهده میشود تازه مقدمه کار است.رفتار مقامات سعودی خصوصا در رابطه با ایران تا آنجا که به روابط سنتی و عمومی آنها مربوط می شود ، همواره با آمیزه ای از رقابت سیاسی، مخالفت موضوعی برسر مسئله ای خاص ودر نهایت نوعی تفاهم مواج همراه بوده که نیویوکر از آن به عنوان چشم پوشی عامدانه یاد کرده است . چشم پوشی همراه با بی اعتمادی که سعودی ها بنا به دلایل متعدد سعی میکردند حداقل در مجامع عمومی چندان علنی نشود. به جز یک استثنا و آنهم در شورای همکاری خلیج فارس که معمولا آوردگاهی ضد ایرانی است.
اینها همه به جز نگاه مقامات تهران به موضوع است که مستقل از رفتار سعودی ها خود دارای سرفصل های ویژه ای است . فصولی کاملا متغییر و متفاوت و دربرگیرنده طیف وسیعی از مسایل پر مناقشه. وجود دوکشور مطرح با دو دیدگاه و دو نوع استراتژی اگر نه الزاما متضاد و مخالف ،دستکم متفاوت آنهم در منطقه ای ویژه و متشکل از کشورهای متعدد، ثروتمند و بحرانی به خودی خود رقابتی وسوسه انگیز را موجب میشود و میتواند هر کشوری را به شلیک سرد به مواضع طرف مقابل ترغیب کند. اما هنگامی که درچنین اتمسفری نام ایران و عربستان به میان میآید موضوع ذاتا جنبه پیچیده ترو غامض تری به خود میگیرد و هر گونه رویارویی در ابتدائی ترین مراحل آن ناخواسته به تنازع بقا میان طرفین تبدیل میشود.
به نظر میرسد وقوع تحولاتی اساسی در شرایط ژئوپولیتیکی و نیز شکل گیری مناسباتی خاص در منطقه طی 3 سال گدشته در کنار کشمکش های بسیار جدی در خانواده پادشاهی سعودی ، مقامات ریاض را به 2 نتیجه مهم و راهبردی رسانده که بر مبنای آنها نه تنها ضروریست استراتژی دفاع سیاسی خودرا مورد بازبینی اساسی قرار داده ومتقابلا رویکردی تهاجمی به آن بدهند بلکه در یک کشمکش درونی خانوادگی لازم است نسل جدیدی از رهبران سیاسی و نسبتا جوانتر بر مسند قدرت تکیه بزنند که به لحاظ فهم ایدئولوژیک و توانایی های سیاسی قابلیت و توانایی اداره کشور و به کار گیری استراتژی جدید را داشته باشند.نگاهی حتی گذرا به سخنان شاهزاده بندر آنجا که میگوید عربستان دیگر مایل نیست به عنوان یک کشور تابع شناخته شود و همه چیز به صورت جدی تغییر خواهد کرد ، نمونه ای واضح از نگاه جدید ریاض به آینده خود و منطقه است.بر این سیاق ، شرایط پیش رو نشان میدهد تهران و ریاض شاید و با تردید اگر هم بخواهند، دیگر نمیتوانند سیاست های گذشته نسبت به یکدیگر را ادامه داده و وقت آن رسیده از دوران خوشبینی شکننده سنتی عبورو به فصل رقابت های سهم خواهانه مدرن وارد شوند. رقابتی که به صورت پتانسیل متراکم وبالقوه در هر دو طرف به وضوح دیده میشود.البته این به معنای تقابل نظامی میان آنها در آینده نخواهد بود اما میتواند شکلی و شباهتی از رقابت های دوران جنگ سرد میان ایالات متحده و جماهیری شوروی با ابعادی کوچکتر را در منطقه ترسیم و یادآوری کند. دوگونه از نمادهای این رقابت قطعا در عرصه های انرژی و تسلیحات متعارف اما پیشرفته خود را نشان خواهد داد. شاید اگر رقابت میدانی عربستان و ایران مطابق عادت قبلی به منطقه خلیج فارس محدود میشد با همه اختلافاتشان میتوانستند آنرا مدیریت کنند که تا حدودی و با احتیاط این کاررا میکردند اما اینک شرایط برای آنها خصوصا از دید عربستان تا به آن حد پیچیده ومتفاوت شده که دلیلی برای تداوم سیاست گدشته میان خودبا ایران نمیبیند. جنگ سوریه ،صلح اعراب و اسرائیل، مسائل لبنان،اوضاع عراق،موضوع اتمی ایران،انرژی،و در این اواخر مسئله روابط ایران و ایالات متحده و حتی رقابت های ایدئولوژیک تنها بخشی از مسائل چالشی نهفته در حوزه فلات امنیتی تهران و ریاض هستند که پیش روی هر دو پایتخت قرار دارند. هر یک از این موارد مستقلا نشان میدهد محدوده عمل این دو نه صرفا در خلیج فارس که تا محدوده نیویوروک و واشنگتن هم امتداد یافته و نشانه گذاری شده است.اینها همه در کنار شرایط عمومی درجهان و منطقه نیز توانسته شرایط را تا حدی پیچیده تر کند .وضعیتی که بی تعارف تهران بیش از ریاض لازم است به آن نگاهی عمیقتر وتامل برانگبزتری داشته باشد و برای مدیریت آن برنامه ریزی کند. رفع تهدید هاب ناشی از جنگ سرد و تمایل حیرت آور مسکوی جدید برای حضور در منطقه، ورود ترکیه به صحنه تحولات خاورمیانه ،اتکا یافتن روز افزون دولت های کشورهای در معرض بهار عربی به عربستان،امور مربوط به نفت و گاز و تلاش سعودی برای جبران کمبود نفت ایران و تامین تضمین شده نفت ودر آخرتمایل شرکای جدید جهانی ریاض مانند چین ،هند وبرزیل وکره و.. برای توسعه روابط بدون محدودیت، در کنار آمادگی نسل جدید سیاستمداران عربستانی برای بدست گرفتن زمام امور، همه نشان میدهد اگر تهران بخواهد سیاق مناسبات خود را به صرف ذهنیت های معمول "کشور برادر عربستان ،یا دولت مشکل ساز سعودی(تعابیری از این جنس)"شکل دهد وبه ارزیابی دقیقی از شرایط مبادرت نورزد در اثباتی ترین حالت نمیتواند نقش مناسبی در صحنه منطقه به عهده بگیرد. به همین دلیل تهران لازم است(به اعتقاد من مجبور است) هرچه سریعتر به تدوین یک استراتژی منطقه ای واقعی اقدام و اولویت های راهبردی خود در قبال ریاض را مشخص کند . البته راهبردی کاملا دیپلماتیک آنگونه آقای ظریف اشاره کرده نه آنگونه تشنج طلبان مایلند.کار سختی است اما هنر دیپلماسی در همین جاها خودرا نشان میدهد. حل مسائل ایران وایالات متحده امریست درست که فرآیند آن آغاز شده ،اما در این فرایند اگر عنصری مانند عربستان (تازه اگر تنها خودش باشد)وارد موضوع شود - که شده است - و دستگاه دیپلماسی برنامه ای برای مهار شرایط آتی منطقه نداشته باشد معلوم نیست اقدام اولی حتما آنگونه که تهران مایل است رهین موفقیت شود و میتواند دستاورد محدودی داشته باشد..نمیدانم برنامه وزارتخارجه به فرض آنکه هیچ مشکل تازه ای برایش ایجاد نکنند برای چنین شرایط که بی رحمانه در حال نمایاندن خود است چیست؟اما این هم قابل درک است عبور بدون درنگ با اتومبیل پیکان از یک میدان شلوغ ودرهم و حساس با 6 ورودی اصلی و 10 خروجی فرعی و در میان شلیک انواع گلوله و توپ کار بسیار سختی برای وزارتخارجه است . matinmos@gmail.com
سیاست های جدید سعودی در منطقه به ویژه در ارتباط با ایران اگر آگاهان را با حیرت روبرو نکرده باشد حداقل موجب طرح سوالات زیادی برای آنها شده است. سابقه نداشته تا به این حد مقامات سعودی علیه ایران موضع گیری کنند. دلیل هر چه میتواند باشد اما یک نکته قطعی ست. میان دو کشور عصر حسن نیت محتاط پایان و دوران رقابت مدرن آغاز شده است
کد خبر 319377
نظر شما