در اختلاف سیاستهای خاورمیانه ائی فرانسه و آمریکا شکی نیست و قرائن بسیار است. ولی اینکه فرانسه میتواند نسخه پیش نویس توافقنامه بین ایران و 5+1 را که آمریکا تهیه کرده است تغییر داده و نکاتی را به آن بیفزاید اگر چه رسم مالوف در رسیدن به توافقات چند جانبه است ولی حاکی از آن هم هست که آمریکا با این اقدام موافق است. و یا حداقل مخالفتی ندارد و چه بسا راضی هم باشد که بدون درگیر نمودن خود با ایران قدرت چانه زنی گروه را برای کسب امتیاز بیشتر از ایران بالا ببرد. یعنی به سخن دیگر سعی آمریکا در قالب نظام بین الملل در تغییر رفتار ایران در قبال مسئله هسته ائی و یا سایر مشکلات بین ایران و آمریکا در پرتو تئوری تقسیم کار بین کشورها در برخورد با ایران است.
و اما یکی از مهمترین مشخصه های ﻧﻈﺎم کنونی ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻞ که آمریکا با تمام قدرت از آن دفاع میکند علاوه بر ﺗﺄﺛﯿﺮ ﺑﺮ شکل گیری ﻫﻮﯾﺖ و هدایت دوﻟﺖﻫﺎ، سعی این کشور در تعیین ﺑﺨﺸﯽ از رﻓﺘﺎرﻫﺎ، اﯾﺴﺘﺎرﻫﺎ و اﻫﺪاف ﺳﯿﺎﺳﺖ خارﺟﯽ آﻧﻬﺎست که یک تحول بسیار بزرگ در این زمینه محسوب میشود. یعنی بجای آنکه نظام بین الملل حاصل جمع جبری و برآیند برداری دولت- ملتها و عملکرد و خواستشان باشد، این نظام تعریف شده ائی از سوی غرب و آمریکا است که رفتار و ایستار و راهبرد آنها را در قالبهای مشخص تعریف و تبیین می کند.
در اینصورت چنانچه کشوری این قاعده بازی را رعایت کند راهبردﻫﺎی ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺧﺎرﺟﯽ اش ﻣﺘﺄﺛﺮ از ﺟﺎﯾﮕﺎهﺶ در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﻧﻈﺎم ﺑﯿﻦاﻟﻤﻠﻠﯽ است. ولی اگر به هر دلیلی نتواند هماهنگ با این نظریه عمل نماید لذا بعنوان دولت یاغی سعی میشود که به هر نوعی باید از گردونه نظام بین الملل اخراج گردد. با این نگرش این ساختا ر معیوب نظام بین الملل در کنار خصیصه اصلی هرج و مرج در نظام بین الملل که اجازه سلطه گرائی و زیاده روی به آمریکا میدهد تا به راحتی بتواند با حاکمیت بر جریان گردش کالا و سرمایه و نیز سازمانهای بین المللی به دنبال حاکمیت اهداف، تعاریف و ارزشهای آمریکائی بر سایر کشورها باشد شرایط را پیچیده تر می کند. این روند هم به سهولت به امریکا اجازه میدهد که به منابع کشورهای رام دست اندازی کند و هم کشورهای یاغی را از گردونه خارج نماید.
لذا منطق وجود نظام بین الملل امروزی اقتصاد از طریق ارتباطات و حضور فعال و موثر در گردونه جهانی است و سازمانهای منطقه ائی و بین المللی نیز بر همین اساس تنظیم شده اند که از دیگر ویژه گیهای نظام کنونی بین المللی است. یعنی اقتصاد پویا در پرتو ازدیاد و افزایش ارتباطات است و بر عکس کشور منزوی دارای اقتصاد ی عقب مانده خواهد بود که حتی به خواستهای اولیه مردم خود نیز نمی تواند پاسخ دهد. بدون قضاوت ارزشی و درست و یا غلط دانستن این منطق، این واقعیتی است که بر جهان امروز حاکم است و باید با توجه به این واقعیات راهبردها و سیاستهای خویش را طراحی و بدنبال کسب حداکثری منافع ملی باشیم.
اگرچه در اصل در معادلات جاری و حاکم بر روابط بین المللی و نظام کنونی بین الملل اولویت با استفاده از قدرت نرم است که حذف عنصر زور در روابط انسانهاست ولی آمریکا و ائتلاف غرب به راحتی در سیاست خارجی خود بدون منعی از قدرت سخت و نرم توامان استفاده کرده که نمونه اشغال افغانستان، عراق، لیبی و بهم زدن صحنه خارمیانه توسط مداخله نظامی در سوریه و مصر مثال بارز این گونه رفتار است. سلطه گری و یکجانبه گرائی آمریکا در جهان، حمایت مطلق از رژیم صهیونیستی و وصل کردن سرنوشت این رژیم به امنیت ملی آمریکا، عدم اهتمام در حل موضوع فلسطین، تلاش در جهت مدیریت خیزش مردمی و آزادی خواهانه در خاورمیانه و شمال آفریقا، برقراری امنیت انرژی در خلیج فارس توسط راه حلهای نظامی و دخالت در تحولات آسیای مرکزی و قفقاز و در یک کلام بهم زدن ژئوپلیتیک منطقه از جمله مشکلاتی است که آمریکا در جهان بوجود اورده.
مشکل روابط بین المللی ایران صرفا" مسئله هسته ائی نیست بلکه نحوه تنظیم روابط با آمریکا در زمینه این مشکلات از مسئله هسته ائی مهمتر است و بدون طراحی راهبردی شفاف و صحیح در این زمینه حاصل آن خواهد شد که آنگونه که وزیر خارجه آمریکا اعلام کرده حتی با موفقیت مذاکرات ژنو (مثلا" 7 که عددی مقدس است!) 95% از تحریمها علیه ایران ادامه خواهد یافت و صرفا" در قبال تعهدات ایران قسمتی از مبلغ 45 میلیارد دلاری که ایران نزد بانکهای خارجی دارد قابل انتقال به داخل کشور خواهد بود!
مشکل روابط بین المللی ایران صرفا" مسئله هسته ائی نیست بلکه نحوه تنظیم روابط با آمریکا در زمینه مشکلاتی که آمریکا در چارچوبه نظام بین المللی خلق کرده است از مسئله هسته ائی مهمتر است. از این منظر بدون طراحی راهبردی شفاف و صحیح در تعامل با آمریکا و نظام کنونی بین المللی و تلاش و قبول مسئولیت برای کاهش تنش و درگیریهای موجود در منطقه و توسعه صلح عمومی در منطقه و جهان مذاکرات ژنو حاصل بسیار اندکی در بر خواهد داشت. زیرا جریان مخالف صهیونی- عربی و حامیان غربی آنها و عدم تعجیل غرب برای مصالحه با ایران و بسیاری از عوامل دیگر وجود دارند که اگر ایران نخواهد و یا نتواند از ظرفیت سازیهای سیاست خارجی خود استفاده کند حاصل این روند را به ضرر ایران رقم زنند.
کد خبر 322610
نظر شما