به گزارش ایسنا (اینجا) محققان برای مدتهای طولانی بر این گمان بودند که احساسات با طیف گستردهای از تغییرات فیزیولوژیکی مرتبط بوده و اکنون محققان دانشگاه تورکو نشان دادهاند که حالات احساسی صرفنظر از فرهنگ فرد با حسهای خاص مرتبط هستند.
این پژوهش بطور بصری نشان داده که فرد دلشکسته واقعا درد را در سینه خود حس میکند، افراد غمگین در اندام خود ضعف داشته یا افراد شاد، این حس را در تمام بدن خود گسترش میدهند.
احساس عشق باعث ایجاد تبوتابی در همه بخشهای بدن فرد بجز زانوهایش میشود. این یافتهها میتواند عکس ضربالمثل سست شدن پاها در زمان بروز احساسات عاشقانه در افراد باشد.
اندوه باعث احساس ضعف در ماهیچهها شده و فرد آگاهی بیشتری در مورد فعالیت قفسه سینه و قلب خود پیدا میکند.
افسردگی نیز باعث ایجاد ضعف در فرد شده، در حالیکه حس تنفر در گلو و سیستم گوارشی حس میشود.
احساسات اولیه مانند خشم و ترس باعث افزایش حس در بخش بالایی سینه شده که دلیل آن میتواند آماده شدن ناخودآگاه انسان برای جنگ باشد.
محققان در این پژوهش به 700 داوطلب فیلمهایی را نشان داده و داستانهایی را خواندند که برای ایجاد احساسات خاص طراحی شده بودند.
سپس به آنها طرحهایی از بدن داده شد تا بخشهایی را که فعالیت بیشتر یا کمتری را در آنها حس میکردند، رنگ کنند.
نتایج این پژوهش در فرهنگهای مختلف یکسان بود؛ عشق تا انگشتان شصت پای فرد حس شده و شادی کل بدن را با این احساس می پوشاند.
به گفته محققان، این احساسات فیزیکی میتواند زیربنای چگونگی بیان احساسات فرد باشد.
نتایج این پژوهش در مجله مجموعه مقالات آکادمی ملی علوم منتشر شده است.
مشروح خبر را در اینجا بخوانید.
****************************************************************
مرز بین عشق و نفرت (اینجا)
یک مدار مغزی یکسان در هر دوی این احساسات درگیر است -- اما نفرت برای عقلانیت حفظ ظاهر میکند.
براساس تحقیقی که در آن اساس بیولوژیکی عشق و نفرت کشف شد، مشخص شد که این دو در مغز انسان رابطهای تنگاتنگ با هم دارند.
دانشمندانی که ذات فیزیکی نفرت را بررسی میکنند، دریافتهاند که بعضی از مدارهای عصبی که در مغز مسئول آن هستند، همانهایی هستند که در زمان احساسات عاشقانه استفاده میشوند. این در حالی است که عشق و نفرت دقیقاً دو قطب مخالف هم هستند.
در این تحقیق از یک اسکنر مغز برای کشف مدارهای عصبی که افراد در زمان نگاه کردن به عکس کسی که میگویند از او متنفر هستند فعال میشود، استفاده شد. این تحقیق مشخص کرد که «مدار تنفر» زمینههای اشتراکی با «مدار عشق» دارد.
یافتههای این تحقیق میتواند توضیح دهد که چرا هم عشق و هم نفرت میتواند منجر به رفتارهای افراطی شود -- هم قهرمانانه و هم خصمانه.
نفرت معمولاً شور خصمانه در نظر گرفته میشود که در دنیایی بهتر میبایست کنترل شده و از بین برود. اما برای بیولوژیست، نفرت احساسی است که به اندازه عشق اهمیت دارد.
نفرت هم مثل عشق گاهی غیرمنطقی است و میتواند منجر به رفتارهای قهرمانانه یا خصمانه شود. اما چطور دو احساس کاملاً متضاد میتوانند یک رفتار یکسان ایجاد کنند؟
این تحقیق بر روی ۱۷ نفر که اظهار نفرت شدید نسبت به یک فرد خاص را ابراز کرده بودند انجام گرفت. فرد مورد نفرت برای اکثر آن یک معشوق قدیمی یا یکی از رقبای کاری بود اما نفرت یکی از خانمهای داوطلب نسبت به یک شخص سیاسی معروف بود.
محققان فعالیت مدارهای عصبی مغز را که در زمان نگاه کردن فرد به عکسهای آن افراد مورد تنفر، فعال میشد را بررسی کردند.
آنها متوجه شدند که مدار نفرت شامل بخشهایی از مغز است که پوتامن و اینسولا نامیده میشود و در قشر زیرین آن قرار گرفته است. پوتامن مداری است که در درک اهانت و انزجار دخیل است و همچنین میتواند بخشی از سیستم حرکتی درگیر در فعالیتهای جسمی باشد.
پوتامن و اینسولا به طور قابلتوجهی هر دو در عشق هم فعال هستند که البته جای تعجب نیست. پوتامن همچنین می تواند در آمادهسازی اعمال خشونتآمیز در زمینه عشقی نیز درگیر باشد.
تحقیقات قبلی نشان داده است که اینسولا هم میتواند در واکنشهای به محرکهای مضطربکننده دخیل باشد و هم نگاه کردن صورت هم فرد مورد علاقه و هم فرد مورد نفرت میتواند شامل چنین سیگنال اضطرابآوری باشد.
یک تفاوت عمده بین عشق و نفرت در این واقعیت است که بخش وسیعی از قشر مخ --که مربوط به قضاوت و استدلالآوری است-- در عشق غیرفعال میشود، درصورتیکه فقط بخش کوچکی از آن در نفرت غیرفعال است.
ازآنجاکه نفرت احساسی همهگیر مثل عشق است، ممکن است تعجبآور باشد. در عشق، عاشق معمولاً کمتر انتقادی و قضاوتی درمورد فرد موردعلاقه خود برخورد میکند، و این در حالی است که زمینه نفرت، فرد برای آسیب زدن و انتقام گرفتن، شدیداً قضاوتی عمل میکند.
جالب است که فعالیت بعضی از این ساختارها در واکنش به صورت مورد نفرت از نظر شدت کاملاً متناسب با نفرت عنوان شده است و درنتیجه باعث میشود وضعیت ذهنی نفرت، کاملاً عینی قابلاندازهگیری باشد. یافتههای این تحقیق میتواند در پروندههای جنایی نیز مفاهیمی به دنبال داشته باشد.
*********************************************************
تکمله :
بر اساس مقالات منتشر شده در آکادمی ملی علوم ایالات متحده امریکا (اینجا) احساسات ما اثرات بسیار قوی را در بدن تولید می کنند، و در حال حاضر گروهی از محققان فنلاندی مجموعه ای از نقشه های بدن را که نشاندهنده ی اثر احساسات مختلف است را ایجاد کرده اند.
به گفته این محققان اینکه احساسات باعث تغییر در بدن ما می شود،بخوبی شناخته شده است و آنچه که کمتر مشخص است آن است که چه اثرات ذهنی دارند و یا تغییرات هراحساس منحصر بفرد است؟
برای بررسی این پرسش ها، محققان از پنج آزمایش مختلف استفاده نمودند که در مجموع بیش از 700 شرکت کننده بررسی شدند . برای هر شرکت کننده دو نقشه بدن تهیه شد، یکی برای نشان دادن محل افزایش فعالیت، اعم از مثبت یا منفی و یکی برای نشان دادن محل احساس کاهش فعالیت. بنابراین برای مثال، اگر یک فرد غم و اندوه را تجربه می کند ، آن را بیشتر در قفسه سینه، گردن و صورت خود احساس می کند(شاید درد تبدیل به احساس خفگی شود و شاید ریختن اشک ) اما آنها کمتر در دست و پاها احساس می شود. که این موضوع در نقشه با رنگ های گرم تر(نشان دهنده توپوگرافی احساسی بالاتر) و با رنگ های سرد (نشان دهنده توپوگرافی احساسی کمتر)نشان داده شده است.
آن ها اطلاعات را در 13 احساس مختلف جمع آوری کردند، شش "احساس پایه" ( خشم، ترس، نفرت ، شادی، غم و تعجب) و هفت "احساس پیچیده تر" ( اضطراب، عشق ، افسردگی، تحقیر ، غرور، شرم و حسد) که از قراردادن نتایج همه شرکت کنندگان با هم ، آنها به یک اطلس بدن رسیدند که چگونه احساسات مختلف، بدن را تحت تاثیر قرار می دهد.
این نقشه ها، یک روند کلی را نشان می دهند و اگرچه شرکت کنندگان از کشورهای مختلف، و با زمینه های فرهنگی متفاوت ا نتخاب شده بودند اما نتایج نسبتا پایدار بود.
محققان امیدوارند که این یافته ها بتواند مبنایی برای مطالعات جدید در خصوص احساسات و عواطف باشند و احتمالا به ما در خصوص درک بهتر اختلالات خلقی مانند افسردگی و اضطراب کمک خواهند کرد.
نظر شما