اشپیگل آنلاین گزارش داد:
چرا بیشتر طنزپردازان مرد هستند؟ چه چیز سبب میشود زنان به شوخی و طنز کمتر علاقه نشان دهند؟ چرا در جوامع بسته، جوک و طنز به یک واکنش فراگیر و گسترده تبدیل میشود؟ آیا در این جوامع که اساسا نیز «مذکر» هستند، هورمون مردانه «تستوسترون» فعالیت «سوپاپ سیاسی» را تنظیم میکند؟ به ویژه اگر به این نظر کارشناسان توجه داشته باشیم که «طنز به خودی خود جنبهای از نابودی دیگری را در خود نهفته دارد و آدم میخواهد با طنز طرف مقابل را از نظر اجتماعی نابود کند».
هورمون های مردانه آدم را شوخ میکند. این نتیجه بررسیهای یک پژوهشگر انگلیسی بر اساس مطالعه بر روی رهگذران یک شهر کوچک در بریتانیاست. بنا بر این پژوهش، طنز رابطه تنگاتنگی با خشونت دارد که راه خود را در بیان شفاهی میجوید.
شمار مردانی که طنز میپردازند در همه کشورها بسیار بیش از زنان است. آیا واقعا زنان طنزپرداز نیز وجود دارند؟ و یا دست کم زنانی که تلاش میکنند طنز بپردازند؟ برای نمونه در آلمان در برابر یازده مرد طنزپرداز تنها به نام چهار زن میتوان برخورد که دو تن از آنها تبار آلمانی ندارند.
«سام شوستر» استاد بازنشسته دانشگاه «ایست آنجلیا» در انگلستان معتقد است این امر تصادفی نیست چرا که طنز به هورمون و مقدار «تستوسترون» بستگی دارد که در مردان جوان در بالاترین حد است. از همین روست که مردان بیشتری نسبت به زنان در زمینه طنز و شوخی کار میکنند.
«شوستر» از راهی نامعمول به استدلال و اثبات تز خود میپردازد. او تجارب و بررسی خود را در دورانی که با یک وسیله یکچرخه در شهر «نیوکاسل» به گشت و گذار میپرداخت مورد تدقیق قرار داد و هر بار از بررسی نتایج واکنشهایی که رهگذران به وسیله نقلیه او نشان میدادند، به شدت شگفتزده میشد. او واکنش چهره چهارصد رهگذر و یا آنچه را که آنها پشت سرش فریاد میزدند، یادادشت کرد و خلاصه پژوهش خود را در مجله معتبر «ژورنال پزشکی بریتانیا» به چاپ رساند و در آن تز خود را با این پرسش که سرچشمه طنز کجاست، مطرح کرد.
نود درصد از رهگذران در برابر او با خیره شدن واکنش نشان میدادند. تقریبا نیمی از آنها با او به حرف زدن پرداختند که بیشتر از میان مردان بودند. از آنچه رهگذران بیان میکردند، او توانست تفاوت عمیقی را بین بیانات دو جنس مشخص کند. نود و پنج درصد از زنان بزرگسال او را تشویق و تشجیع میکردند و یا حتی نگرانی خود را از اینکه ممکن است با این وسیله زمین بخورد، نشان میدادند. تنها بیست و پنج درصد از مردانی که با او حرف زدند، واکنش مشابهی داشتند، در حالی که هفتاد و پنج درصد شروع کردند به دست انداختن و مسخره کردن او. برخی حتی از اینکه نکات تحقیرآمیز نیز بگویند، ابایی نداشتند.
بیشترین تمسخر مردان چیزهایی بود شبیه این که «هه، یک چرختو گم کردی؟» حال آنکه اظهار نظر زنان بیشتر چیزهایی شبیه این جمله بود: «ظاهرا که خیلی ساده است» و یا «عالیه!» پسران و دختران جوان در سنین پنج تا دوازده سالگی واکنش مشابه هم داشتند و آن کنجکاوی بود. چند پسر یازده تا سیزده ساله حتی تلاش میکردند او را از روی یکچرخه پایین بیندازند.
هرچه بر سن جوانان افزوده میشد، واکنش شفاهی آنها نیز بیشتر میشد. مردان جوان او را مسخره میکردند. «شوستر» توضیح میدهد مردان بزرگسال نکات طنزآمیز میپراندند، تا به این ترتیب خشونت پنهان خود را خالی کنند. از نظر «شوستر» تفاوتهای چشمگیر بین دو جنس همانا در هورمونهایی مانند «تستوسترون» نهفته است. از نظر او این نکته به ویژه در مورد تکوین طنز بسیار جالب توجه است که نیات اصلی و خشونتآمیز گوینده در یک کانال شفاهی هدایت شده و همراه با آن به شکل یک شوخی هنرمندانه و معمولا ملایم پایان میگیرد. به این ترتیب است که ضربه مشت به جوک و شوخی تبدیل میشود. واقعا هم یک شوخی باید مانند ضربه مشت کاری باشد و تأثیر بگذارد.
پروفسور «آلفرد مسرلی» از دانشگاه «زوریخ» میگوید: «پیش از این، «فروید» به جنبه خشونتآمیز طنز و شوخی اشاره کرده بود. در جوکهایی که درباره خارجیان یا معلولین گفته میشود می توان این جنبه خشونتآمیز را به روشنی دید». به نظر این پروفسور دانشگاه زوریخ که در زمینه طنز و شوخی تحقیق میکند، طنز به خودی خود جنبهای از نابودی دیگری را در خود نهفته دارد، چرا که «آدم میخواهد با طنز طرف مقابل را از نظر اجتماعی نابود کند».
ولی پروفسور «مسرلی» در مورد اینکه طنز عمدتا یک قلمرو مردانه است تردید دارد. به نظر او «مسلما تفاوتهای جنسی وجود دارد، ولی این خیلی بیمعنی است که ادعا شود زنان توانایی پرداختن طنز و شوخی را ندارند». او خودش سالها شاگردان دبستانی را در زوریخ در همین زمینه مورد بررسی و پرسش قرار میداد. توجه او به ویژه بر روی قافیههایی بود که میشد بچههای دیگر یا آموزگاران را دست انداخت. «مسرلی» میگوید: «خبیثترین قافیهها از طرف پسران بود». با این همه او نمیداند آیا دختران چنین حرفهایی را اصلا نمیزنند و یا اینکه اطمینان نکردند آنها را به او بگویند.
به نظر پروفسور «آلفرد مسرلی» این که طنز و شوخی از خشونت سرچشمه میگیرند، اصلا نو نیست. ولی به نظر او طنز به مثابه یک «دستاورد فرهنگی» بسیار خوب است، چرا که «ما به جای اینکه بلافاصله به کتککاری بپردازیم، تلاش میکنیم با زبان و سخن واکنش نشان دهیم
نظر شما