رضا محبی: عصر روز شنبه نوزدهم بهمنماه، کتاب «دین و ساختن جامعه؛ جستارهایی در الاهیات اجتماعی» نوشته چالرز دیویس و با ترجمه حسن محدثی و حسین بابالحوائجی، در سالن کنفرانس انجمن جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران نقد و بررسی شد.
در این جلسه که با حضور محمدجواد غلامرضا کاشی استادیار دانشکده علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی و نویسنده کتاب «جادوی گفتار» و حسن محدثی مترجم اثر همراه بود، به بحث و بررسی پیرامون این اثر پراخته شد.
در ابتدای جلسه محدثی در مورد چگونگی ترجمه اثر گفت: بهانه ترجمه، آشنایی بابالحوائجی دیگر مترجم اثر با چارلز دیویس و انتخاب آثار او برای رساله فوقلیسانس ایشان بود که البته در حال حاضر بابالحوائجی در خارج از کشور هستند.
محدثی در مورد انگیزه بابالحوائجی از ترجمه اثر گفت: وی به منظور آموزش «نگاه به دین با دیدگاه غیرسنتی و حداکثری» به دینداران جامعه که نقش راهنما و روشنگر دارند، این کتاب را ترجمه کرده است. وی همچنین دلیل دیگر ترجمه این اثر را داشتن تعلق خاطر به نظریه اجتماعی علی شریعتی و رویکرد مبنایی وی بیان کرد.
محدثی در ادامه افزود: نویسنده در این کتاب بین جامعهشناختی و نظریه اجتماعی تفکیک قائل شده است چرا که جامعهشناختی علمی است که میخواهد جامعه را بشناسد و از ابهام خارج کند و به ما در مورد تحولات و روند جامعه، شناخت بدهد اما نگاه ارزشی ندارد در حالیکه نظریه اجتماعی به ما جامعه سالم و ایدهآل را معرفی میکند و میخواهد جامعه را از یک نقطهای به یک نقطه دیگر برساند، در واقع یک نوع نگاه هنجاری دارد.
در این کتاب با سه مفهوم «تئوس»، «لوگوس» و «بحران» سروکار داریم که تئوس همان خداست و لوگوس هم به معنای خرد، حقیقت، شناخت و در واقع صورتبندی موجهتر از تئوس است. در یک دورهای مفهوم تئوس برای همه بدیهی و واضح بود و در درون لوگوس قرار داشت اما در عصر مدرن خصوصاً پس از مطالعات کانت و دکارت تئوس از درون لوگوس خارج شد و تئوس در جان ما قرار گرفت و کمکم معنای اولیه خود را از دست داد و در این شرایط حقیقت را هم باید در بیرون جستجوکرد و باور و اعتقادی درست است که رهاییبخش و نجاتبخش بشری باشد و در الاهیات انتقادی هم باید تئوس را کنار بگذاریم، در واقع به الاهیاتی میپردازیم که اله ندارد.
محدثی همچنین در جایی دیگر از سخنرانیاش در خصوص نظر دیویس در این کتاب گفت: دیویس به نظر مطلق و جزماندیشی ما درباره خدا انتقاد میکند و اینکه یک نظام اعتقادی که همیشه درست است را قبول ندارد و به همین دلیل دنبال این است که در قرن بیستم چگونه با خدا به شکل منطقی حرف بزنیم که در تضاد با عقلانیت نباشد و معنادار باشد. وی همچنین گفت: دیویس حتی بین اعتقاد و ایمان هم تمایز قائل است چرا که ایمان یک بحث وجودشناختی است که ثابت نیست و به واسطه تاریخ و کنش انسانی نمایان میشود؛ در واقع از نظر دیویس ایمان ثابتی که از اول تا الان وجود داشته باشد وجود ندارد و ایمان هر فرد با فرد دیگری متفاوت است اما اعتقاد یک امر فرهنگی و نسبی است و بر اساس اینها میتوان گفت از نظر دیویس هر نوع مطلقسازی به منزله بتپرستی است و مهم تصور هر شخص از خدای خودش است.
محدثی در بخش پایانی سخنانش با اشاره به یکی از بخشهای کتاب افزود: چنانچه در بخش «استفاده و سوءاستفادههای سیاسی از زبان دینی» کتاب آمده است دیویس درگیر این است که از زبان و دین چه طور استفاده کنیم که درگیر بتپرستی و اسارت نشویم چون در این صورت خدا را هم به بند کشیدیم و از این نظر دیویس به مقدار زیادی به نظریات هابرماس نزدیک شده است.
پس از پایان سخنان مترجم این اثر، محمد جواد غلامرضا کاشی در ادامه جلسه گفت: کتاب حاضر کتاب پرمحتوایی است و حرفها و مطلب زیادی را مطرح کرده است. گوییکه یک شریعتی مابعد انقلاب است، چرا که شامل بخش وسیعی از نظرات شریعتی و بخشی از بحثهای امروزی خودمان است.
کاشی گفت: اساس کتاب بر فهم لیبرال از دین است و در واقع دیویس الاهیات لیبرال را مطرح کرده و حتی یک گام هم جلوتر رفته است و علاوه بر آن به شدت متاثر از مدل و نظریه هابرماس است.
وی با اشاره به اندیشه هابرماس گفت: هابرماس محل تلاقی اکثر سنتهای فکری زمان خودش است و تمام تفکرات دوران خود و ماقبل خود را یکجا جمع میکند و میخواهد از این سنتهای متناقض و متفاوت یک سنتز جدید ارائه دهد و از این لحاظ نقطه مقابل متفکری مثل فوکو است که روی یک خط معلوم، با موضوع مشخص حرکت میکند؛ افلاطون هم تا حدی شبیه هابرماس است و تمام سنتها را امتزاج کرده است و ما در نظریات افلاطون هم تصویری از کل سنتها را میبینیم.
وی همچنین در خصوص بخشهای این کتاب و رویکرد هابرماسی اندیشه دیویس افزود: دیویس هم تلاش کرده همچون هابرماس ترکیبی از سنتهای متعدد را مثل «وحی و هستی تاریخی دین»، «دین ارتدوکسی و دین محافظهکارانه»، «تعهد به خدای یگانه و مؤمن»، «سنت و مدرن» و ... با هم تلفیق کند و اینها را با هم آشتی بدهد و تا بدانجا این نظریات را اصلاح میکند و میتراشد که با هم سازگار شوند و نهایتاً یک نظر به دست بیاید. دیویس برای دین سه جنبه شناختی، هنجاری و ابزاری قائل است و معتقد است که در یک نظام معرفت دینی نمیتوان از خدا سخن گفت و مؤمن دائماً در مرز بین کفر و ایمان است و این همان الاهیات سلبی است.
کاشی پس از پایان توضیحات خود پیرامون اندیشه دیویس و به گونهای وامداری او از اندیشه هابرماس، حوزه نقد کتاب را اینچنین آغاز کرد: دیویس تمام این عناصر را کنار هم گذاشته اما آیا توانسته مثل هابرماس در نهایت به ما یک نظر و سنتز جدید بدهد؟ به گمان من نتوانسته است. اگر بخواهیم تفاوت این دو صاحبنظر را بیان کنیم میتوان اینگونه بیان کرد که، در واقع هابرماس در نهایت از ترکیب این عناصر به ما سوپ میدهد اما دیویس سالادی میدهد که تمام عناصر آن از هم جدا میشود و منسجم نیست. در جایی از کتاب دیویس قصد ترکیب و بررسی کنش سیاسی و الاهیات را دارد. دیویس در بخش الاهیات میخواهد از مبدا الاهیات سلبی به کنش سیاسی برسد که امکانپذیر نیست چون این در واقع انحلال سیاست است. چرا که بنیاد دیویس در الاهیات لیبرال است و از دل الاهیات لیبرال نمیتوان کنش سیاسی استخراج کرد.
کاشی نقد دیگر خود را بر آرمانی بودن اثر وارد کرد و گفت: اثر حاضر تصور ایدهآل و بلوریشده از ایمان است در حالیکه خود دیویس میگوید ایمان را باید در جهان زیستی و عرصه عمومی پیدا کرد در صورتیکه مردم اینگونه زندگی نمیکنند؛ در واقع دیویس نسخه جهانشمولی پیچیده است که برای مسیحیت خوب است اما برای ادیان دیگر مثل اسلام خیلی آرمانی و غیرقابل باور است.
غلامرضا کاشی در انتهای جلسه و در خصوص نظر شخصاش راجع به ماهیت و کلیت کتاب گفت: نظر شخصی من در مورد کتاب این است که مبنای خوبی برای جامعه ایرانی است، چون زبان حال ماست که در آن زندگی میکنیم و بسیار قابل فهم و درک است و خواندنش بسیار لذتبخش. اما واقعیت این است که باید بپذیریم اساساً دو عنصر ناسازگار با هم سازگار و یکی نمیشوند. ممکن است ناسازگاریشان تقلیل شود اما حذف نمیشود و به بیان ساده موش و گربه هیچگاه با هم آشتی نمیکنند؛ پس استخراج یک نظر جدید از چند نظر ناسازگار اساساً امکانپذیر نیست.
لازم به ذکر است که کتاب «دین و ساختن جامعه؛ جستارهایی در الاهیات اجتماعی»، در حوزه دین و جامعهشناسی در چهار بخش با عناوین «جامعه، دین، عاملیت انسانی»، «پراکسیس،روایت و زبان دینی»، «از سوژه مدرن تا خود پسامدرن» و «گزینهای برای آینده» توسط انتشارات یادآوران در سال جاری به چاپ رسیده است. دیویس پیش از این نیز کتابهایی را با نام «وجدان»، «مسیح وادیان جهان» و «اغواگری در دین» به چاپ رسانده است.
نظر شما