متن حاضر سخنرانی دکتر امید مسعودی محقق و مدرس علوم ارتباطات اجتماعی است که با عنوان «کارکردها و وظایف ارتباطات دینی»، در پژوهشکده باقرالعلوم ایراد گردید.

 

مشکلی که در مقوله ارتباطات دینی وجود دارد این است که بعضی مفاهیم مورد بحث و جدل هستند. مثلاً در مورد خود ارتباطات بحث اینست که اگر ما پیامی را از فرستنده به گیرنده ای بفرستیم و این پیام در مجرایی اتفاق بیفتد، بنابراین رسانه ای وجود دارد و بعد رسانه ها شکلهای مختلفی می یابند. در نظریات ارتباطی بحثهای بسیاری وجود دارد. آیا این پیام که فرستاده می شود فوراً اثر می گذارد؟ یک مرحله ای است یا اینکه واسطه هایی دیگر و رهبران فکری به آن می اندیشند؟ ارتباطات دینی متاسفانه اینطور نیست که از رسانه ها برای تبلیغات دینی استفاده شود که البته بهر حال کم و بیش این اتفاق می افتد. بحث ارتباطات دینی از این فراتر است. امروزه ارتباطات را به دو معنا بکار می برند. یکی معنایی که «دیوید برلو» آورده است و بیشتر دانشجویان ما با آن سر و کار دارند و آن اینست که پیام به این علت فرستاده می شود که معنایی منتقل شود که البته می گویند معنا نه در فرستنده و نه در پیام بلکه در خود مخاطب و گیرنده است.
دیگری تعریفی است که جان فیسک بر آن تاکید دارد و اینست که می گوید درست است که شما یک پیامی را می فرستید اما معنا سازی خود بسیار مهم است. چرا که گیرنده شاید نتواند به تنهایی معنا را دریافت کند. او از طریق گشایش رمزها به معنا پی می برد. در واقع وارد حوزه نشانه شناسی می شویم چرا که رمز گشایی بسیار مهم است.


از طرفی دیگر مفهومی که از دین داریم هم بسیار مهم است. وقتی که ما می گوییم ارتباطات دینی؛ باید بدانیم دین چه نقشی دارد و اصولاً دین یعنی چه؟ معمولاً در بحثهای ارتباطاتی، دین و دینداری را اشتباه می گیرند. اولاً از نظر استاد مطهری دین روش زندگی است. از طرفی دیگر بسیاری معتقدند دینداری صفت و حالتی انسانی است که دین به آن تعلق دارد. وقتی به نوشته های استاد مطهری مراجعه می کنیم در می یابیم که دین در 3 مفهوم آمده است: اولاً خضوع و خشوع در برابر خداوند متعال، دوماً دین عبارتست از یک سری عقاید و نظرات، سوماً دین دستوری است برای اینکه چگونه باید رفتار کرد.

در جمع بندی این نکات به همان جمله دین روش زندگی است می رسیم. چند سال قبل مرحوم اسدی تعریفی جالب در مورد فرهنگ ارائه داد. اگر ما بپرسیم فرهنگ یعنی چه؟ در پاسخ باید گفت که فرهنگ یعنی اینکه چگونه باید زندگی کرد. مثلاً یک مسلمان شیعه می داند که محرم چیست و چه معنایی دارد. یا مثلاً مناسک حج را می داند و یاد می گیرد. وقتی ارتباطات دینی را مورد بحث قرار می دهیم در می یابیم که ارتباطات اسلامی با ارتباطات دینی دیگر مثلاً ارتباطات مسیحی تفاوت دارد. بنابراین باید دریافت که دین پدیده ای مستقل از پذیرش انسانها و مستقل از روان انسان و جامعه اسلامی در نظر گرفته می شود که معادل لاتین آن رلیجیوس است. دینداری چیزی است که شما در رفتار خود نمایش می دهید. یکی از پژوهشگران ده مدل برای آن قائل است:
1) دینداری پیروی از راه و رسم و اعتقادات است.
2) دینداری تصدیق خداوند، رسول او، کتاب، قیامت و معاد است.
3) دینداری یعنی تسلیم در برابر خداوند.
4) عمل صالح و ایمان و تقوا
5) پیروی از پیامبر، اولیاء و انبیا
6) اعتقاد به خداوند و یگانگی خداوند
7) اعتقاد به معاد و زندگی پس از مرگ
8) چنگ زدن به حبل الهی
9) اعتقاد به اینکه همه چیز متعلق به خداست.
10) دین یعنی نفی طاغوت.

حضرت امام خمینی بر نفی طاغوت تاکید بسیار دارد و در بخشی از ارتباطات دینی خود به این نکته می پردازد. در کتابهای نظریات ارتباطی در غرب و اروپا نیز این نکته مورد توجه بوده و در کتابهای پایه ای نظریه های ارتباطات جمعی بسیار ذکر شده است. بحث اصلی در علم ارتباطات و بصورت تخصصی تر ارتباطات و توسعه همین است. رلیجیوسیتی و دینداری گرچه با هم ارتباط دارند اما به لحاظ مفهوم شناسی با هم تفاوتهایی دارند. اگر بخواهیم کارکردهای ارتباطات دینی را مورد توجه قرار دهیم باید به نکته فوق توجه داشت. در حوزه روانشناسی آقای «آبراهام مزلو» می گوید: «شخص براستی و عمیقاً مذهبی این گرایشات مذهبی را براحتی و خودبخود با هم می آمیزد. تشریفات مراسم و دستوراتی که در او پرورش یافته است و بصورت تجربی ریشه دوانده اند به لحاظ نمادین به پدیده های معنادار و وحدت بخش تبدیل شده اند. چنین شخصی ممکنست حرکات و رفتاری مشابه بسیاری از همدینانش بروز دهد.»

از نظر آبراهام مزلو فرد مذهبی با توجه به گرایشات مذهبی خود، در ارتباطات خود نیز با افراد غیرمذهبی تفاوت دارد. در زمینه ارتباطات توسعه، «دانیل لرنر» آمریکایی یک الگوی تقلیدی بوجود آورد که دین برای توسعه مشکل ایجاد می کند و هر کشوری برای رسیدن به توسعه باید از الگوی آمریکایی استفاده کند. او می گوید باید مدارس را گسترش داد. حتی روستاییان هم باید روزنامه و مجله را مطالعه کنند و از این طریق با مبانی توسعه آشنا شوند. طبیعتاً این الگوی تقلیدی مشکلاتی را هم در پی داشت. روستاهای ما خالی از سکنه شدند. بسیاری باسواد نشدند و تنها شهرنشینی را بصورت فاجعه بار آن در پی داشت. نظریاتی که او ارائه داد بجای اینکه توسعه را در ایران گسترش دهد مشکلاتی را در پی داشت، بطوریکه حتی خود او چند ماه قبل از انقلاب به ایران مسافرت کرد و از اوضاع موجود متعجب شد. بعد از انقلاب اسلامی نظریه پردازان زیادی در غرب به این موضوع پرداختند.

«پاماراتی راگورا» که یک صاحب نظر ارتباطاتی اهل هندوستان بود در مقاله ای مفصل می گوید اهمیت دین در سیاستهای جهان سوم پس از انقلاب اسلامی ایران در سال 1357 شمسی مورد توجه قرار گرفت. استقرار یک کشور اسلامی تحلیل هایی را که فروپاشی زودرس مذهب و گسترش جدایی دین از سیاست ملتها را در روند توسعه پیش بینی کرده بودند بی اهمیت ساخت.
«علی بنون عزیزی» که یکی از مخالفان سرسخت انقلاب اسلامی ایران و در حوزه خود بسیار دانشمند است نیز به نکته فوق الذکر اشاره کرده است. می بینیم که حتی مخالفان سیاسی انقلاب اسلامی ایران هم به این نکته اعتراف کرده اند. اگر ما ارتباطات دینی را معناسازی کنیم، بصورت معناهایی که با آنها زندگی می کنیم همان حضور نمادهای پرقدرت مانند استقامت در انقلاب و شهادت طلبی در جنگ است. در برهه های زمانی مختلف توازنهایی غیر قابل باور وجود داشت که این نمادها آنها را رفع می کرد. مثلاً در عملیات مرصاد همه فکر می کردند وقتی ایران قطعنامه و صلح را پذیرفته و بخشی از نیروهای ضدانقلاب تا نزدیکی پایتخت آمده اند همه چیز تمام شده است. اما این اتفاق نیافتاد. پایداری، گذشت و فداکاری برای دستیابی به حقیقت و عدالت در شعائر مختلف استعداد دینی نمود می یابد. نشان دادن اختلاف سیاسی در چهارچوب اختلافات مذهبی، در اختیار داشتن یک منطق مردمی و واژگانی که مظلومان را در برابر ظالمان قرار می دهد و بالاخره وعده مسیحانه آن برای تحقق نظام عادلانه اجتماعی و بازگشت یک امام غایب نمادهایی هستند که ارتباطات دینی را از ارتباطات غیردینی جدا می کند. اینست که ارتباطات دینی خود یک هویت خاص دارد و با ارتباطات به مفهوم کلی تفاوت دارد. وقتی وارد حوزه ارتباطات دینی می شویم باز باید آنرا با ارتباطات اسلامی تمایز دهیم. حتی باید ارتباطات شیعی را نیز مورد بحث قرار داد. وقتی مفهوم انتظار و بحث امامت مطرح شود در می یابیم که ارتباطات اسلامی نیز قابل تفکیک است که جای مطالعه بسیار دارد.

آقای عزیزی مشاور ارشد بنیاد مطالعات ایران و عضو شورای سر دبیر فصلنامه ایران نامه است. این گفته ها به نقل از روزنامه کیهان یکشنبه 21 بهمن 1386 است. او گر چه با سیاست و دولت ما بسیار عناد دارد اما بهر حال ارتباطات دینی را باور کرده و پذیرفته است. او مجبور است اعتراف به ارتباطات دینی داشته باشد. چرا که اتفاقی که در جمهوری اسلامی ایران افتاده است یک خبر و بحث ساده نیست که بتوان به سادگی از کنار آن گذشت. در کتابهای پایه ای ارتباطات مثل کتابهای «استنلی جی بارا» و «دنیس کی دیویس» که در سال 2000 چاپ شده است مفصلاً به حضور حضرت امام و ارتباطات دینی و اینکه چگونه روحانیت وارد بحث رسانه و جهانی سازی شده، پرداخته شده است. در این کتابها آمده که رسانه ها در جهانی شدن نقش بسیاری دارند و جنبش مخالف جهانی سازی جنبشی است که هویت دینی دارد. یکی از مواردی که می توان مثال زد کشور ایران در دهه 1970 بود. شاه، ایران را با معناهای آزاد سازی، در اختیار گذاشتن کشور در دستان شرکتهای آمریکایی و انتشار مطالب رسانه ای با رسانه های پرقدرت اداره می کرد. اما یک روحانی از راه می رسد و علاوه بر منبر با استفاده از کاستهای نوار و سخنرانی های خود و اعلامیه، گستره ملی را در می نوردد و حتی دست به دست منتقل می شود.

بیشتر اسناد و مدارک ما در حوزه ارتباطات دینی در دانشکده مطالعات شرقی و آفریقایی است. تا قبل از این، آنها نیز ارتباطات دینی را ارتباطات سنتی می دانستند تا زمانی که خانم سربرنی مقاله ای در این زمینه ارائه داد. ارتباطات دینی به رابطه دین با رسانه متاخر نمی پردازد. بلکه نحوه زندگی کردن و فرهنگ دینی است. ارتباطات دینی فقط ارتباطات سنتی نیست. امروز رسانه های جدید مفهوم مخاطب را تغییر داده اند و مثال خانم سربرنی در مورد آکواریوم و ماهی بسیار کارساز است. چرا که ما تنها ماهیانی هستیم که در آکواریوم ارتباطات دینی غوطه وریم. البته گاهی منکر این قضیه می شویم اما بهر حال همینطور است. ارتباطات دینی پارادوکس سنت و مدرنیته هم نیست. مگر امروزه علمای ما از اینترنت استفاده نمی کنند؟ ارتباطات دینی آنها هم بهتر شده است. پس چگونه می توان آنها را متضاد هم دانست؟ در دهه 1970 در یونسکو بحث این بود که چالشی که بین کشورهای جهان سوم و کشورهای پیشرفته وجود دارد جریان یکطرفه اطلاعات و ارتباطات است. در زمان «مختار احمد عنبو» بحثی بوجود آمد که ابتدا انگلستان آنجا را ترک کرد و سپس امریکا. در ادامه کمیسیون «مک برایت» را تشکیل دادند تا مشکلات کشورهای عقب مانده تر را بر طرف سازند و در این رابطه دستورالعملهایی را هم ارائه دادند.

باز هم تاکید می کنیم که ارتباطات دینی تنها مراسم و آیینهای دینی نیست. کسانی که به حج می روند می دانند که این یک سنگ نشانه است که ره گم نکنند. منظور از حج چیز دیگری است که همان ارتباطات دینی و روش زندگی است براساس باورهای دینی و باورهایی که انتخاب شده که البته و مسلماً باورهای سالمی است. ارتباطات سنتی تنها اینها نیست. حج تنها این نیست که نمازی خوانده شود بلکه معناهای دیگری هم مورد توجه است. زمانی که شانه ها بهم ساییده می شود، زمانی که احساس امت بودن داریم و احساسات و معناهای دیگر از این جمله اند. زمانی که از امت نام برده می شود میان تمام مسلمانان وحدت و ارتباط برقرار می شود. کارکردهای حوزه های ارتباطاتی تاثیرات زیادی بر شیوه های خبری می گذارد. کمیسیون مک برایت پیشنهاداتی در زمینه ارتباطات به یونسکو می دهد. در صورتی که در کاربرد شکلهای سنتی ارتباطات میان فردی و رسانه های ارتباطاتی نوین با هم ترکیب شوند و بطور دقیق سازماندهی شوند می تواند نتایج مفیدی در پی داشته باشد.
مشکل اینجاست که می گویند ارتباطات دینی همان ارتباطات سنتی است و ارتباطات سنتی یک سری رسانه های فردی و شخصی دارد که کهنه شده است و باید کنار گذاشته شود اما ابداً اینطور نیست و در جواب باید گفت اولاً ارتباطات دینی به معنای رسانه های سنتی و مدرن نیست بلکه تفکری است که در زندگی ما جاری است. ثانیاً ارتباطات دینی یعنی پاسخ به اینکه چگونه با ایمان زندگی کنیم که همان فرهنگ است. ارتباطات تنها رسانه و وسیله ارتباطی نیست.

حال کارکردهای ارتباطات چگونه تحقق می یابد؟ در زمان ریاست جمهوری آقای خاتمی فضایی ایجاد شده بود و بسیاری از رسانه ها وارد حوزه کاری شده بودند. بعضی استادان می گفتند باید یک سری حریم ها رعایت شود؛ لااقل حریم هایی که به حوزه مقدسات ربط دارد نباید شکسته شود. رسانه هایی که این حریم ها را رعایت کردند باقی ماندند. اینجا وقتی تبیین مشکلات رسانه ها با این مدل مطرح می شود، کارکرد ارتباطات دینی در قالب یک مدل مورد بحث قرار می گیرد. در بیشتر کتابهایی که ارتباطات دینی حذف شده است ارتباطات را بر دو گونه می دانند. چنانچه دکتر مولانا هم ذکر کرده اند. بخشی در مورد تبلیغات احزاب است. متاسفانه می بینیم که بیشتر رسانه ها در دستان صهیونیست هاست و این مشکل جهان اسلام و همه دنیاست. دیگر نکته اینست که در ورای رسانه های بزرگ که عمدتاً مخالف نظام ما نیز هستند شرکتهای چند ملیتی قرار دارند. اما در کشورما تبلیغات تفاوت می کند. مثلاً در دوره دفاع مقدس چطور بوده است؟ حتی امروز اگر بخواهند مسجدی بسازند فرد بانی نه آژانس تبلیغاتی دارد و نه رسانه جمعی. این چگونه تعریف می شود؟ نه در تبلیغات سیاسی و نه در تبلیغات تجاری جای می گیرد. چرا که نه آژانسهای تبلیغاتی در کار است و نه چیزهای دیگر. بلکه این تبلیغات مردمی و ارتباطات دینی در حوزه تبلیغات است.

کار دیگری که در این حوزه می توان انجام داد اینست که ما باید به دنبال این باشیم که شیوه و سیره پیامبر اکرم (ص ) را احصاء کنیم. شیوه های تبلیغی را می توان از سیره پیامبر و ائمه و قرآن برداشت کرد. چنانکه دانشجویان در این زمینه کارهای جالبی انجام داده اند. در این حوزه کتابهای جالبی هم به چاپ رسیده است. به عنوان مثال آقای حسام الدین آشنا که خود یک روحانی است در مورد یک پدیده که با آن درگیر هستیم کتابی نوشته است تحت عنوان «ما روحانیون در مقابله با ایدز چه می توانیم بکنیم؟» او در این کتاب روحانیون را تحصیل کرده و رهبران فکری می داند و با توجه به اینکه روحانیت مورد قبول مردم است، نظریاتی پیرامون این پدیده ارائه داده است. او اذغان کرده است که مردم به خاطر قبیح بودن این پدیده همواره آن را پنهان می کنند؛ چرا که آن را پیامد روابط نامشروع می دانند. در حالی که همگان می دانند این روابط تنها راه انتقال ایدز نیست و از راه های دیگر مانند فرآورده های خونی آلوده نیز انتقال می یابد. او در این کتاب گفته است که این بیماران همواره از اینکه نزد پزشک هم بروند شرمسارند اما نزد روحانیون می روند و باید از این رو آموزش های لازم را به روحانیون انتقال داد و ارتباطات دینی را با وسایل مدرن به پیش برد.

ارتباطات دینی در اسلام بیش از 14 قرن حیات و بالندگی دارد و با تحولات دوران اخیر و پیدایش فناوری های جدید ارتباطاتی امکانات بهتری برای تجدید حیات، ارتقا و شکوفایی پیدا کرده است. باید به این نکته بها داد و بحثهای زیادی مطرح کرد. گر چه در این زمینه مقالات و کتابهایی به چاپ رسیده است اما به نظر من کافی نیست. باید در شورای عالی انقلاب فرهنگی تمهیداتی اندیشیده شود و میان رشته ها و سر فصل های جدیدی در حوزه تاسیس کرد. تاسیس رشته ارتباطات دینی باید مورد توجه قرار گیرد. بحثهایی در کنفرانس کشورهای اسلامی در حال پی گیری است که همان تاسیس خبرگزاری کشورهای اسلامی در کنفرانس کشورهای اسلامی است. شورای عالی ارتباطات دینی هم که به تازگی در حال شکل گیری است نکته قابل توجهی است که باید به اجرا گذاشته شود. دولت باید در این زمینه کمک کند. چرا که پژوهش نیاز به بودجه دارد. ما به طور عام در پژوهش مشکل داریم و این از عوامل زیادی نشات می گیرد که عدم تخصیص بودجه کافی و امکانات از آن جمله است. از همه مهمتر در حوزه مطالعات ارتباطاتی باید سهمی هم به ارتباطات دینی داد و ساز و کارهای موجود در آن را مورد بحث قرار داد.

 

کد خبر 36902

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
5 + 1 =