بازیگر نقش حضرت عباس(ع) در فیلم «رستاخیز» از تجربه بازی خود در این اثر سینمایی میگوید.
«رستاخیز» به کارگردانی احمدرضا درویش اولین فیلم تاریخ- مذهبی در سابقه سینمای انقلابی ایران است که در آن چهره معصومین از جمله حضرت عباس(ع) و حضرت علی اکبر(ع) به تصویر کشیده شده و به همین دلیل هم از زمان حضور آن در سی و دومین جشنواره فیلم فجر در سال ۹۲ تا امروز مخالفتهایی برای نمایش این بخشهای فیلم در اکران عمومی وجود دارد.
بهادر زمانی بازیگر جوانی است که در «رستاخیز» نقش حضرت عباس(ع) را بازی کرده است؛ نقشی که در صورت اکران فیلم میتواند این بازیگر جوان را همیشه در خاطر مردم زنده نگه دارد. با زمانی درباره تجربیاتش در بازی در فیلم سینمایی «رستاخیز» گفتگو کردیم و او یکی از دلایلی که برای این نقش انتخاب شده شباهتش به تمثالهای حضرت عباس(ع) میداند.
او که در زمان نمایش این فیلم در جشنواره فجر با واکنشهای مختلفی مواجه شده است، میگوید: بسیاری از افراد به من فحش میدادند آن هم تنها به این دلیل که نقش حضرت عباس(ع) را بازی کردهام.
به مناسبت عاشورای حسینی با بهادر زمانی گفتگویی داشتهایم که میخوانید:
انتخاب شما برای بازی در نقش حضرت عباس (ع) در فیلم سینمایی «رستاخیر» چگونه انجام شد؟
داستان انتخاب من برای بازی در این کار خیلی طولانی است اما به طور خلاصه باید بگویم که حضور من در فیلم «رستاخیز» یک اتفاق خیابانی و هر اتفاق دیگری که این روزها در حوزه انتخاب بازیگر در سینما رخ میدهد و کاملا باب شده است، نبود. پیش از «رستاخیز» ۲ کار سینمایی را با کاظم راستگفتار و محسنی تجربه کرده بودم و اما چهرهای شناخته شده در حوزه سینما نبودم. در آن سالها کارهای فرهنگی انجام میدادم و دوستی در چندین مراسم فرهنگی و هنری از من عکس گرفته بود و با توجه به اینکه عکاس حرفهای بود در مراسمهای دیگر هم از احمدرضا درویش عکس گرفته بود، چون منزل من به دفتر درویش نزدیک بود، یک روز این دوست با من تماس گرفت و گفت میخواهم به دفتر درویش برم تا عکسهای او را بدهم، تو هم به آنجا بیا تا عکسهای تو را تحویلت دهم. زمانی که پایین دفتر احمدرضا درویش منتظر بودم تا دوست عکاسم بیاید، یک دوست دوران هنرجویی خود را دیدم و او فکر کرد که برای بازی به دفتر درویش آمدهام، من از این ماجرا اظهار بی اطلاعی کردم، او گفت که درویش مدتی است پیش تولید یک فیلم را آغاز کرده است.
آن زمان متوجه شدم که یک چنین پروژهای در حال انجام است و برای نقشهای فیلم از بازیگران جوان تست بازیگری میگیرند. دوست داشتم در دفتر درویش تست دهم اما نه آن روز و نه روزهای بعد این اتفاق نیافتد. از طریق دوستان پیگیر ماجرا بودم اما راه ورودی برای تست برای این فیلم را پیدا نکردم تا اینکه ماجرا را رها کردم. بعدها در یک همایشی دستیار احمدرضا درویش من را دید و از من خواست که برای تست نقش یکی از شخصیتهای اول فیلم به دفتر بروم. من همان لحظه احساس کردم که میخواهم چه نقشی را بازی کنم. به مدت یک ماه درویش و همکارانش سختترین تستها و نمونههای گریم را از من گرفتند تا به این نتیجه رسیدند که نقش حضرت عباس (ع) را به من بدهند.
من در سال ۸۷ به این پروژه پیوستم و قرار بود این فیلم سینمایی در ابتدای سال ۸۸ جلوی دوربین برود اما به دلیل اینکه آغاز فیلمبرداری با انتخابات سال ۸۸ همزمان شد و بنا به دلایل دیگری فیلمبرداری به تعویق افتاد. من فکر میکردم دیگر «رستاخیز» جلوی دوربین نمیرود، اما خوشبختانه فیلم در بهمن ماه سال ۸۸ جلوی دوربین رفت.
پس یک سال در انتظار بازی در این فیلم بودید و بی شک در این مدت مجبور بودید خود را برای بازی در فیلم آماده نگه دارید؟
بله برای بازی در «رستاخیز» مجبور بودم تا نزدیک به یک سال مو و محاسن خود را بلند نگه دارم و دست به صورتم نزنم. علاوه بر آن با توجه به اینکه قرار بود نقش حضرت عباس (ع) را بازی کنم باید از بدنی قوی برخوردار میبودم به همین دلیل در فاصله ۲ ماه وزن خود را به بیش از ۱۰۰ کیلو رساندم و ورزشهای سنگینی را انجام دادم. با توجه به اینکه در این مدت در جامعه با چهرهای متفاوت و با مو و محاسن بلند حضور پیدا میکردم و با توجه به اینکه بدن من با ورزشهایی که انجام داده بودم عضلهای و بزرگ شده بود، در جامعه با نگاههای متفاوتی رو به رو میشدم. البته من به قدری عاشق سینما و این نقش بودم که این سختیها و نگهداری فیزیک و چهرهام را دنبال کنم.
در کنار اینکه لازم بود شرایط فیزیکی خود را برای نقش آماده نگه دارم، در این یک سال تحقیقات مورد نظر برای بازی در این فیلم و چنین نقشی را شروع کردم و اجازه ندادم تا تنها از داشتههای عمومی خود با موضوع عاشورا استفاده کنم. برای من بسیار جالب بود که قرار است نقش شخصیتی را بازی کنم که از کودکی او را میشناختم. البته بازی در چنین نقشی برای من بسیار سخت بود، چون هیچ نمونه نزدیک بازی در چنین نقشهایی در سینمای ایران وجود نداشته و این برای اولین بار بود که قرار بود تصویر معصومین در یک فیلم سینمایی نمایش داده شود.
برای بازی در این نقش چه تحقیقاتی را انجام دادید؟
عباس (ع) در ایران یک اسطوره است، عباس ابن علی تنها یک شخصیت مذهبی و تاریخی در ایران به شمار نمیرود بلکه اسطوره وفاداری است. ما در ادبیات و تاریخ ایران اسطورههای مختلفی داریم اما هیچگاه اسطوره وفاداری نداشتیم و حضرت عباس (ع) بزرگترین و مهمترین اسطوره وفادری در ایران است.
تمام جذابیت ماجرا این است که حضرت ابوالفضل یک انرژی بزرگ و پر از امید است. عباس (ع) کسی است که شفا میدهد و فراملی است و همه او را دوست دارند. از حضرت عباس (ع) تنها ۲ چیز وجود دارد، اول صحنه شهادت در روز عاشورا و دوم سخنرانی ایشان در مکه است و منابع دیگر بیشتر نقل قول و تفسیرهای غیر مستقیم از این شخصیت بود. در چنین شرایطی من قرار بود نقش حضرت عباس(ع) را بازی کنم و مجبور بودم افراد بسیاری را در این زمینه ببینم تا بتوانم شخصیت او را به خوبی بشناسم.
در این میان تصمیم گرفتم برای پیدا کردن شخصیت حضرت عباس (ع) به دیدن بازماندگان جنگ بروم، کسانی که ۸ سال برای خاک این سرزمین جنگیدند و تعداد بسیاری از آنها به عنوان جانباز در سراسر کشور زندگی میکنند. در واقع در کنار این افراد خیلی بهتر میتوانستم حضرت عباس(ع) را پیدا کنم.
علاوه برآن از حضرت عباس (ع) خواستم تا وجود خود را به من نشان دهد تا بتوانم این نقش را بازی کنم. در همین راستا من با چیزی مواجه شدم که جنس آن را در هیچ جا پیدا نکردم. در سکانسها و پلانها با انرژی روبرو شدم که جنسش شبیه هیچ چیز نبود. تنها در جاهایی میتوانستیم چنین چیزی را پیدا کنیم که جنس آن از خود حضرت عباس (ع) بود.
برای حضرت عباس (ع) هیچ سناریو و روایتی وجود ندارد. از حضرت عباس (ع) حتی تصویری مستند هم وجود ندارد. ما حتی نمیدانیم چرا حضرت عباس (ع) علم را گرفته است. چرا در بین این همه مردان یلی که در سپاه امام حسین (ع) وجود دارد، تنها حضرت عباس(ع) سردار سپاه است که علم را در دست میگیرد. ما حتی نمیدانیم که فرهنگ علامتداری در جنگ به این معنا است که فرد حمل کننده علامت با تمام قدرت و عظمتی که دارد نمیخواهد دیده شود.
مسائل بسیاری بود که باید در مورد حضرت عباس (ع) میدانستم، اینکه چرا اسم حضرت عباس را قمر گذاشتهاند، بسیاری بر این باورند که به این دلیل به حضرت عباس (ع) قمر میگویند که مانند ماه زیبا بود. اما فلسفه دادن صفت قمر به حضرت عباس (ع) این نیست. حضرت عباس (ع) ماهیت دارد و باید ماهیت هرچیزی را که به او نسبت میدهند پیدا کرد.
چرا زمین تنها یک قمر دارد؟ قمر یک جرم حجیم آسمانی در فاصلهای از زمین است که هر چیزی که به سمت زمین میآید و امکان برخورد با زمین را دارد به سمت خود میکشاند و آن را به خود میکوبد و در واقع خود را فدای زمین میکند. به همین دلیل است که به حضرت عباس قمر میگویند چرا که او خودش را فدای امام حسین(ع) کرد.
البته ما در تاریخ سینمای مذهبی افرادی مانند داریوش ارجمند که نقش مالک اشتر را بازی کرد و یا فریبرز عربنیا که نقش مختار را بازی کرد داریم، هنرمندانی که توانستند به خوبی از پس نقش خود برآیند، اما شک ندارم که این هنرمندان هم به دلیل آن که غرق نقش خود شدند تا مدتها درگیر این نقشها بودند. من هم بعد از پایان بازی در این فیلم نمیتوانستم محاسن خود را کوتاه کنم و این چهره را بیشتر از هر چیزی دوست داشتم و زمانی که مو و محاسن خود را کوتاه کردم بسیار ناراحت شدم.
زمانی که با طراح گریم «رستاخیز» صحبت میکردم، معتقد بود برای طراحی چهره حضرت عباس (ع) از تمثالهای موجود استفاده کرده است، بعد از اینکه گریم شدید تا چه اندازه شخصیت تصویری عباس (ع) را در چهره خود دید؟
محسن موسوی طراح گریم و گریمور این فیلم را می توان یک هنرمند تیزهوش در زمینه گریم دانست. مدل برخورد او با من خیلی چیزها را برای بازی من راحت کرد. اگر توانستم در این فیلم نقشی را بازی کنم و اگر مخاطب فکر میکند که من در این فیلم خوب بازی کردهام، بخش اعظم آن را مدیون محسن موسوی هستم. هرچند موسوی دستیاران بسیاری برای گریم شخصیتها داشت اما او شخصا من را گریم میکرد. اولین بار که او را دیدم، یک نگاه به سرتاپای من انداخت و گفت بنشین میخواهم کاری کنم که همه چیز درست باشد. البته میدانم که تعداد زیادی تست برای نقش زده بود و در نهایت من را برای این نقش پسندیده بود.
هیچگاه تجربه گریم سنگین و در حد کار مذهبی را نداشتم. اولین روزی که گریم من کامل شد تا سر صحنه بروم، زمانی که خود را در آیینه دیدم احساس کردم که گریم من خیلی بد است و خیلی اگزجره به نظر میآیم. اما بعدها که خودم را در فیلم دیدم فهمیدم که نوع نورپردازی، صحنه و لباس، به گونهای بود که تا در نهایت گریم طبیعی و واقعی باشد.
برای گریم نقش حضرت عباس (ع) پایه صورت من تغییر نکرد و هیچ تغییری مانند کشیده تر کردن چشم ها، گریم لب، ابرو و .... در صورت من انجام نشد، حتی مو و محاسن هم برای خودم بود اما نوع پردازش آن ها و رساندن آن به بعد سینمایی، چهره من را به شخصیت حضرت عباس (ع) نزدیک کرد و شک نکردم محسن موسوی برای طراحی چهره حضرت عباس (ع) به تمثال های منتسب به حضرت عباس (ع) رجوع کرده است.
یکی از جذابیت های این فیلم که دردسرهایی را برای آن بوجود آورد نشان دادن چهره معصومین بود. قبل از پیشنهاد بازی در چنین نقشی شما هم دوست نداشتید که چهره معصومین را در پرده سینما ببینید؟
از ابتدا احمدرضا درویش به من گفت بود که با توجه به نمایش چهره معصومین در «رستاخیز» این کار میتواند خطرهایی داشته باشد و از همان ابتدا قرار بود که تصویرها نمایش داده شود. درویش هیچگاه از نشان ندادن تصویرها با ما صحبت نکرد چه قبل از فیلمبرداری و چه بعد از فیلمبرداری، در واقع ما یک چنین قراری نداشتیم و در غیر این صورت درویش باید به بازیگران خود پاسخگو باشد.
قبل از این فیلم آشنایی درست و دقیقی از حضرت عباس نداشتم و زمانی که در فیلم حضور پیدا کردم تحقیقات خود را در این زمینه آغاز کردم و برداشتهای مختلفی در این زمینه بدست آوردم.
چرا این فیلم از جذابیت متفاوتی برخوردار است، چون یک قدم به امام حسین (ع) نزدیک شده ایم، ما در این فیلم امام حسین (ع) را نمی بینیم، به نظر شخص من در این فیلم عباس (ع) می توانست خیلی بهتر امام حسین (ع) را به تصویر کشد، این درحالی است که برای اولین بار شخصیت عباس(ع) در یک فیلم سناریو و دیالوگ دارد. ما می توانستیم که عباس (ع) را فراتر ببنیم تا امام حسین (ع) بیشتر دیده شود. به هر حال «رستاخیز» تجربه اول در زمینه ساخت این نوع فیلم های مذهبی و تاریخی است.
یکی از ایرادهایی که میتوان به این فیلم گرفت صحنه شهادت حضرت عباس (ع) است که یکی از مهمترین و دردناکترین تراژدیها در دنیای شیعه است. با توجه به اینکه شما خود این نقش را بازی کردید، فکر نمیکنید که این صحنه میتوانست بهتر کار شود؟
اول باید بگویم در جشنواره تعداد کمی از افراد فیلم را دیدند و باید صبر کرد تا فیلم مورد قضاوت مردم قرار گیرد، چرا که در نهایت این مردم هستند که خوب یا بد بودن فیلم را قضاوت میکنند. همه ما آدمهایی هستیم که به این ماجرا اعتقاد داریم و میدانیم که شهادت حضرت عباس (ع) تا چه اندازه مهم است. ما هم دوست داشتیم که همه فیلم یک سمت و ماجرای شهادت حضرت عباس (ع) یک سمت باشد. من هم دوست داشتم زمانی که موسیقی این فیلم را گوش میکنم حالم دگرگون شود.
زحمت بسیار زیادی از سوی تمام گروه برای آن صحنه کشیده شده است، حتی تعداد از عوامل در هنگام اجرای این صحنه صدمه دیدند. احمدرضا درویش در این سکانس پایش پیچ خورده و اسب او را زیر گرفت و مجبور شد به بیمارستان برود. به خاطر دارم برای این صحنه تعدادی از بدلها صدمه دیدند و این نشاندهنده همت همه عوامل فیلم بود.
فیلم سینمایی «رستاخیز» داستان روایت بکیر از واقعه عاشورا است و همه چیز از نگاه بکیر در این فیلم آورده شده است. حضرت عباس از نگاه بکیر به مخاطب شناسانده میشود، به همین دلیل میتواند قابل توجیه باشد که شهادت عباس اینقدر کم بود که چون بکیر همین قدر از شهادت عباس را میبیند. ما باید این منطقها در فیلم ببینیم و به آن توجه کنیم.
همه عوامل «رستاخیز» با عشق برای این فیلم زحمت کشیدند. به خاطر دارم در صحنه علقمه، هر بار که نیها را کنار میزدم تا به آب برسم، نیها خرد می شد و زمین میریخت و چون این صحنه چندین بار گرفته شد، یکی از بچهها بارها با زحمت بسیار این نیها را جمع کرده و دوباره آن را سراپا میکرد، حتی فیلمبردار برای گرفتن صحنه برداشتن آب، ۲ روز در آب بود.
پلانهای بسیار باشکوه از این فیلم گرفته شده است که به صلاحدید کارگردان در فیلم نیامده است. یکی از پلانهای سخت این بخش گرفتن مشکها توسط حضرت عباس (ع) است. عباس دغدغه این فیلم بود و این فیلم بدون عباس معنی ندارد.
البته در این میان نباید زحمات تقی علیقلیزاده تهیه کننده این فیلم سینمایی را نادیده گرفت. او یک انسان ویژهای است، البته همه تهیه کنندگان سینمای ایران افراد متفاوتی هستند چرا که کار کردن در این شرایط که فرهنگ در آخرین سطح قرار گرفته، اثر فرهنگی ساختن نیازمند هوش بالایی است و در نتیجه تهیهکنندگان ما خیلی باهوش تر از تهیهکنندگان هالیوود و بالیوود هستند. برای «رستاخیز» هزینههای بسیاری شد و علیقلیزاده به خوبی توانست این فیلم سینمایی را جلوی دوربین ببرد.
ساخت آثار تاریخی و مذهبی میتواند راهی برای بیان حرفهای روز جامعه برای هنرمند باشد. با توجه به اینکه این فیلم در دوران پرالتهاب سیاسی ساخته شده آیا شما چنین جوی را در «رستاخیز» احساس کردید؟
من در فیلم چنین چیزی را ندیدم. بعید میدانم احمدرضا درویش این فیلم را فدای سیاست کرده باشد، روحیهای که من از احمدرضا درویش دیدم همچنان روحیه یک رزمنده بود. حتی زمانی که برای سکانس وداع فضای گریه را ایجاد کرده بودم از من خواست که چهره شادی داشته باشم چرا که عباس (ع) به این انتخاب آگاه است و از صمیم قلب برای نبرد آماده میشود. فکر نمیکنم کارگردانی که به چنین ظرافتهایی پی برده باشد بخواهد از یک چنین فیلمی سود سیاسی ببرد.
بهادر زمانی به واسطه بازی در نقش حضرت عباس(ع) و جایگاه متفاوت این شخصیت در جامعه، تبدیل به یکی از بازیگران متفاوت در سینمای مذهبی ایران میشود، قرار است از این فرصت در سینما و بازیگری چگونه استفاده کند؟
اگر کسی گمان کرده که من به دلیل زیباییهای بصری در سینما حضور دارم و تنها از اینکه شخصیتی را بازی کردم که به زیباترین چهره در واقعه عاشورا معروف است به خود میبالم، اشتباه کرده است. چرا که باورم بر این است که در فراوانی الهی دست بالای دست بسیار است. بی شک در همین تهران به راحتی میتوانید تعداد زیادی از جوانهایی را پیدا کرد که چهرهای مناسبتتر با جذابیتهای بصری مناسبتری داشته باشند.
من چنین تفکری ندارم که هیچ کس مثل من وجود ندارد و به همین دلیل انتظار محبوبیت به دلیل شرایط فیزیکی در سینما را ندارم. ممکن است چیزی که محبوبیت را به وجود میآورد جذابیت بصری و یا بازی در چنین نقشی و چنین فیلمی باشد، اما این همه چیز نیست.
به برکت وجود حضرت عباس (ع) و تقدسی که در جامعه شیعه دارد، ممکن است که این محبوبیت وجود داشته باشد. البته هنوز این فیلم اکران نشده است، اما به واسطه عکسهایی که منتشر شده مورد توجه بسیاری از افراد جامعه قرار میگیرم، این در حالی است که در کنار این محبوبیت، افرادی هستند که چون دوست نداشتند کسی این نقش را بازی کند و تصویر حضرت عباس نشان داده شود، به من فحش هم دادهاند به خصوص در دوران نمایش این فیلم در جشنواره فیلم فجر مورد نکوهش قرار گرفتم.
با توجه به اینکه در نقش حضرت عباس (ع) بازی کردهاید، آیا این نقش میتواند تاثیری در انتخابهای دیگر شما داشته باشد و آیا شما ناگزیر میشوید فقط نقشهای مثبت بازی کنید؟
در جامعه ما فرهنگی وجود دارد که همه دوست دارند آدم خوبه باشند. چیزی که در فرهنگ غرب وجود ندارد. در سینمای ایران هیچ گاه بدمن نداشتیم و اگر داشتیم تعداد آن بسیار کم است، مردم در ایران تنها با قهرمان داستان همذاتپنداری میکنند. من هم مانند مردم سرزمین خود چنین خویی دارم و دوست دارم همیشه نقش آدم خوبها را بازی کنم.
فکر میکنم خیر من در این است که با بازی در نقش حضرت عباس(ع) از این به بعد نقش انسانهای خوب را بازی کنم و با توجه به اینکه فکر میکنم خیر من در این است خود را مجبور نمیکنم. اما فکر میکنم سپید پوشیدن از مشکی پوشیدن بهتر است.
علاوه بر سینما چه فعالیتهای دیگری را دنبال میکنید؟
- در حال حاضر تنها به حوزه موسیقی میپردازم. البته موسیقی را خیلی پیش از سینما کار کردم، اما بعد از مدتی و بعد از فیلم «رستاخیز» تصمیم گرفتم تا حتی در موسیقی هم گزیدهتر عمل کنم. در کنار آن فعالیت در رشته هنرهای تجسمی نیز انجام میدهم که از آن جمله میتوان به ساخت مجسمه و طراحی تابلوهای ۳ بعدی اشاره کرد البته این کارها همه دلی است و هیچ برنامه اقتصادی را از این طریق دنبال نمیکنم. البته شاید زمانی نمایشگاهی از آن را برپا کنم.
سینما این روزها از لحاظ ارتزاق کمکی به من نمیکند و به همین دلیل رشتههای دیگر هنری به خصوص موسیقی را دنبال میکنم و به موسیقی نگاه کاملا حرفهای دارم. البته پیشنهادهای زیادی برای حضور در سینما داشتم و دارم، که نقشهای قابل توجهی بودند.
17503
نظر شما