مذاكرات غيرمستقيم ايران و آمریکا

۰ نفر
۱۴ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۳:۰۱
خدوم نظام سردفتری ایران

عباس سعیدی خدوم نظام سردفتری ایران و دلسوز جامعه ی سردفتران و دفتریاران بود.

اهل تفکر و تدبر بود. از تکلف پرهیز می داشت. خردورز و عقل گرا بود. به علم و دانش اندوزی اهمیت وافری می داد. اهل فضیلت بود و متخلق به آداب تعلیم و تعلم؛ (با اشاره به طفلی) می گفت: گاهی از همین کودک هم باید چیزی آموخت.

بسیار زحمتکش بود و کوشا. اهتمام خاصی داشت به کار و تلاش. عمیقاً معتقد بود که بدون تلاش، به جایی نمی رسی! از تنبلی بی زار بود. بلندهمت بود و سحرخیز!

مدیر بود. و در شیوه ی مدیریتش، به جوانان اعتماد می کرد. آزموده را دوبار، نمی آزمود. خطاکار را متوجه خطایش می کرد؛ البته با رعایت ادب و احترام و بدون سرزنش و عتاب. گاهی، اگر راه به خطا رفته بود، به دلجویی پیش قدم می شد.

شادمانی و شعف روح و روان را در سلامت جسم و جان جستجو می کرد. به پوشش و ظاهر آدمی اهمیت می داد. خوش پوش بود اما لباس شهرت، همیشه برایش تنگ بود و بسیار پرهیز می داشت.

به بهداشت عقل و روان توجهی ویژه داشت؛ از دل مردگی بی زار بود.

ریاست را در نشستن بر صندلی قدرت نمی دید! عمل گرا بود و بر اساس قاعده و اصول و ضوابط، رفتار می کرد.

به وقت ناسازگاری روزگار، با یادی از پدرومادر، آرام می شد و گویی، با گفتن خاطره ای از ایشان، دوباره جان می گرفت. مهربانی را با زیردستان تمرین می کرد. همه را تکریم می کرد و با کودکان نیز با کرامت رفتار می کرد.

فرصت طلب نبود ولیکن استفاده از وقت را بهترین فرصت می شمرد.

اساساً مهربانی و مدارا کردن با مردم و تکریم دیگران، قانون عمومی ارتباطات میان فردی او بود.

خوشخویی و حُسن خلق را راهکار برون رفت از بداخلاقی دیگران می دانست.

ارزش علم و دانش را در تکریم عالم و دانشمند می دید.

در برخورد با توقع نابجای دیگران، در نهایت ادب و احترام، چنان میهمان نوازی می کرد که طرف، خودش، مجاب می شد در برابر این همه اکرام، ریش و قیچی را وانهد.

مشورت با جوانان، جزو عقل مدیریتی اش محسوب می شد. و در به کارگیری جوانان توانمند و متخصص، همچو اقبال مدیران کارآزموده، با رویی خوش به پیشواز می آمد.

برکت زندگی را در انفاق می دید و یتیم نوازی! حتی گاهی یتیمان معنوی را با کمترین محبت، نوازش و سرپرستی می کرد.

نه فقط بر بدهکارِ مضطر، سخت نمی گرفت و مهلت می داد بلکه در پرداخت بدهیِ قرض داران، مددکار و یاری رسان بود و اهل سخا و بخشش و انفاق.

اهل مشورت بود و دارای استقلال فکری؛ استقلال را در نفی ذلت پذیری پیدا کرده بود.

از اهل تحقیق، پرسشگر بود.

دفاع از مظلوم را وظیفه می دانست و همیار ظالم نبود.

امانت دار بود و رازدار. دستش برای انجام کار خیر همیشه گشوده بود و با آغوشی گشاده و رویی باز، همه را به نیکوکاری دعوت می کرد و خود، پیش قدم بود.

در کمترین تضییع حقوق بیت المال، سخت بخیل بود و در مصرف بجا و درست و صحیح، اهل قناعت بود و اعتدال؛ و هرگز اسراف را نمی پسندید.

و به یقین، مرگ، بازتاب زندگی است؛ کما تعیشون تموتون.

زنده یاد عباس سعیدی، متحیّر از معنا و تفسیر بخشی از آخرین آیه ی شریفه ی سوره ی مبارکه ی بقره بود که خدای عزّ و جلّ در کتاب مبین قرآن کریم می فرماید؛ "لَهَا مَا كَسَبَتْ وَعَلَيْهَا مَا اكْتَسَبَتْ".

 

در یک جمله؛

عباس سعیدی، خدوم نظام سردفتری ایران و دلسوز جامعه ی سردفتران و دفتریاران بود.

 

او همیشه متقدم بود در سلام کردن! تا جایی که حتی آخرین پیامش در گوشی تلفنی که همیشه همراهم خواهد بود، این بود؛ "سلام".

 

یادش همیشه زنده باد و روح ملکوتی اش شاد

 

 

.........................................

این یادنامه، به بهانه‌ی چهلمین روز کوچ دردمندانه ی سردفتر بازنشسته دفتر اسناد رسمی 113تهران، استاد ادب و اخلاق، زنده یاد جناب آقای عباس سعیدی، عضو سابق هیئت مدیره کانون سردفتران و دفتریاران و مدیر مسؤول پیشین ماهنامه "کانون" که در تاریخ 29 آذرماه سال جاری، دار فانی را وداع گفت، نگارش شد.

کد خبر 398336

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بی نام RO ۰۵:۳۹ - ۱۳۹۳/۱۱/۱۴
    5 0
    خدا رحمتش کنه