همچنين چگونگي انتخاب روساي دانشكدههاي اين دانشگاه در آن زمان در اين گفتگو از سوي ايشان ذكر شده است. بخشي بسيار كوتاه از اين خاطرات را در ذيل بخوانيد:
"...در سال 1347 وقتی پروفسور رضا2 رئیس دانشگاه تهران شد، که از لحاظ اداری خیلی برای دانشگاه تهران مشکل شد، بنده شدم رئیس دانشکده ادبیات.
چون پروفسور رضا از خارج آمده بود، سالیان دراز (خارج از کشور بود) و پیچ و خم را وارد نیود و چون کسی را از خارج آوردند و رئیس دانشگاه تهران کردند، استادهای دانشگاه تهران قبول نمیکردند. دانشگاه تهران مثل دانشگاههای دیگر که نبود، 30 سال بود هشتاد درصد وزرا و نخستوزیرهای ایران ، از دانشگاه تهران میآمدند. وقتی شورای دانشگاه تهران بود دور تا دور افرادی مثل دکتر منوچهر اقبال3 و اینها نشسته بودند. که نخستوزیرهای سابق ، وزرای سابق بودند. شما نمیدانید چه اقتداری داشتند، اصلا دولت را به حساب نمیآوردند.
دولت یک شعبه کوچکی بود از دانشگاه تهران، هنوز آن روحیه بود. حالا تغییر کرده و اینهمه دانشگاهها ساخته شده، آن موقع، سالها فقط یک دانشگاه بود آنهم دانشگاه تهران بود و روسایش هم همیشه از خود دانشگاه انتخاب میشدند. افرادی بودند که البته میبایستی شاه تائید میکرد ولی شورای دانشگاه تهران پیشنهاد میکرد..."
پانوشتها:
1-تاريخ شفاهي و تصويري ايران معاصر؛ جلد اول حكمت و سياست: خاطرات دكتر حسين نصر به كوشش حسين دهباشي و همكاران. ناشر: كتابخانه ملي ايران 1393
2--فضل الله رضا: 1294- ریاضیدان.دکترای برق از آمریکا. رئیس دانشگاه تهران و دانشگاه صنعتی شریف، سفیر سابق ایران در یونسکو
3-منو چهر اقبال:1356-1288/دکترای پرشکی؛ سالهای متمادی در دوره پهلوی وزیر در وزارت خانه های مختلفی بود. تا اینکه بین سالهای 1336تا 1339 نخست وزیر شد. از آن پس تا آخر عمر رئیس شرکت ملی نفت ایران بود.
نظر شما