محمود عزیزی: حضور استعمار پیر در تاریخ معاصر ایران هیچ گاه با خاطرات خوش همراه نبوده است. اگر روزی انگلیس ها با کمک مهد علیا، امیرکبیر را در فین کاشان به خون کشیدند، اگر جنبش عدالت خواهی ایرانیان در مشروطه به دخالت سفارت انگلستان به جنبش دموکراسی خواهی تغییر کرد، کسی به ذهنش نمی رسید کمتر از دو دهه خورشید بریتانیای کبیر هم غروب کند.
انگلستان در قرن 20 به قدرت درجه دو تبدیل شد و آمریکای جوان از همان سالهای کودتای 28 مرداد 32 جای انگلیس خسته را گرفت. اما موقعیت سوق الجیشی ایران نمی توانست بریتانیا را از فکر حضور در ایران منصرف کند. از همین رو بود که دولت بریتانیا پس از 8سال جنگ تحمیلی عراق علیه ایران گروهک منافقین را به عنوان گروهی رسمی پذیرفت و به سلمان رشدی پناه داد.
آن سابقه تاریخی و این سیاست ها اما دولتمردان ایرانی را به تکاپوی «کاهش» یا «قطع» روابط با انگلستان نکشاند. «به صلاح کشور نیست» نکته مشترک کلام سیاست مداران درباره مخالفت با این درخواست بود. در مقابل، گروه های مردمی و در راس آنها دانشجویان خواستار«قطع رابطه» با انگلیسی ها بودند.
پرونده هسته ای ایران و همراهی با ایالات متحده در جنگ عراق و افغانستان موجب می شد هر چند وقت یک بار خبر تجمع دانشجویان در جلوی سفارت در رسانه ها منتشر شود. شاید اگر رخدادهای پس از انتخابات اتفاق نمی افتاد سیاست مداران ایرانی همچنان همان جمله قدیمی را تکرار می کردند.«به صلاح کشور نیست» اما حوادث پس از انتخابات موجب شد آنها از لاک سخن دو پهلو گفتن بیرون آیند.
دخالت های مشهود انگلیس در امور ایران موجب بازداشت 9 کارمند سفارت بریتانیا در تهران در روزهای پس از انتخابات شد و سردی را بار دیگر بر روابط دو کشور حاکم کرد. بخش صدور ویزای سفارت انگلیس در تهران هم از 15مرداد ماه امسال تعطیل شد و در حال حاضر هم ایرانیان برای دریافت ویزا سرگردانند و اخیرا به آننهایی که دنبال ویزای انگلستان هستند گفته اند بیایید دبی!
سردی روابط دو کشور خیلی زود این سوال را در اذهان پدید آورد که آیا جمهوری اسلامی روابط خود با بریتانیا را کاهش می دهد؟« کاهش سطح روابط با انگلیس در دستور کارما نیست.»پاسخ معمول مهمانپرست سخنگوی وزارت خارجه در آن زمان در جلسات هفتگی اش با با خبرنگاران بود.
اما اقدام انگلستان در بلوکه کردن داراییهای 6/1 میلیارد دلاریبانک ملت و کشتیرانی جمهوری اسلامی، به علاوه تشکیل یک جبهه اروپایی و تهدید به فراخوانی سفرای اروپایی از ایران کمتر از یک ماه ،نظر وزیر امور خارجه را نیز تغییر داد و متکی در اوائل بهمن به صراحت گفت که «با توجه به حوادث اخیر، نوع و جنس روابط ایران_ انگلیس مورد بازبینی قرار می گیرد.»
یک روز بعد از این اظهارات هم برخی نمایندگان مجلس، طرح قطع روابط با انگلیس را درمجلس طرح کردند و بر بررسی آن در صحن علنی اصرار.اما به توصیه لاریجانی طرح به کمیسیون امنیت ملی می رود.اما اختلاف نظر درباره نوع رابطه با انگلستان در کمیسیون هم وجود داشته و حتی به گفته عابدی از اعضای کمیسیون امنیت ملی نمایندگان مصمم شدند که این روابط را به« صفر» برسانند اما به توصیه لاریجانی و بروجردی تصمیم گرفتند که تجدید روابط ایران و انگلیس کارشناسانهتر باشد.شاید دلیل این امر آن بود که بنا به آمار رسمی در حال حاضر 400 هزار ایرانی در انگلستان سکونت دارند و هر تصمیمی در رابطه با نوع روابط کشور قطعا بر آنان نیز تاثیر گذار خواهد بود.
ماجرای کاهش روابط با انگلیس آن قدر جدی شد که حتی بروجردی رئیس کمیسون امنیت ملی که معمولا سوالات را با ادبیات دیپلماتیک پاسخ می دهد در نیمه دی ماه در یک برنامه تلویزیونی سخن از کاهش روابط سخن گفت و تاکیدکرد«باید تفاوتی بین کشورهای اروپایی که رابطه عادی با ما دارند و در دوران بحران 12 میلیارد دلار قرارداد می بندد با یک کشوری که در صدد توطئه علیه ما است روشن باشد. عقل سیاسی حکم می کند با این همه ضدیت علیه جمهوری اسلامی ما به فکر کاهش و محدودیت رابطه با انگلیس باشیم.»
به عقیده بسیاری از فعالان سیاسی سفارت انگلستان در واقع مرکز جاسوسی ایالات متحده در ایران است و شاید به همین دلیل بود که سایمون گس در نامه ای در 22 بهمن به بروجردی رئیس کمیسون امنیت ملی از وی خواست تا تهران سطح روابطش با کشور مطبوعش را کاهش ندهد.
عبارات به کار رفته در نامه سایمون گس نشان از آن دارد که انگلستان اصلا علاقه ندارد به جای سفیر «کاردار» در تهران داشته باشد.گس در نامه خود آورده بود«این نامه سرگشاده را در ارتباط با درخواستهایی که اخیرا توسط چندین نماینده محترم مجلس شورای اسلامی از جمله جنابعالی و دیگر اعضای محترم کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی برای کاهش سطح روابط با بریتانیا مطرح شده است برای شما ارسال میکنم. چنین اقدامی تاسف آور خواهد بود: این اقدام به نفع هیچ یک از طرفین نخواهد بود.»
بروجردی هم با چند روز تاخیر در پاسخ به او نوشت که «آقای سفیر؛ بپذیرید که واقعیت را با تکذیبها نمیتوان تغییر داد. توصیه من به جنابعالی به عنوان سفیر بریتانیا در جمهوری اسلامی ایران این است که اگر احساس مسئولیت مینمایید که ارسال نامه را در تحلیل خوشبینانه اینگونه تفسیر میکنیم؛ به دولتتان پیشنهاد تغییر سیاستهایش را در قبال جمهوری اسلامی ایران بنمایید»
پاسخی که چند ساعت بعد با اظهارت رئیس جمهور مشخص شد تقریبا قطعی است. نکته مهم اما در این خصوص آن است که رئیس جمهور اعلام کرد که« مبادلات اقتصادی میان دو کشور توسط مردم صورت میگیرد و دولت در این امر مداخلهای ندارد.»
این دو اظهار نظر را می توان شواهدی در نظر گرفت که بر مبنای آن روابط ایران و انگلستان کاهش خواهد یافت. موضوعی که بی شک تاثیر خود را بزودی در معادلات منطقه ای و جهانی نشان خواهد داد.
آیا اقدام تهران موجب تجدید نظر انگلیس در سیاست هایش می شود؟
نظر شما