ابوالقاسم شعشعی*: در محیطی ساده و صمیمی در مهرآباد میبد پا به عرصه وجود میگذارد و چون به سن رشد و تکلیف میرسد گرایش خود را به حوزههای دینی مییابد. مجدّانه تحصیلات حوزوی خود را پی میگیرد و در کنار آن با توجه به درک شرایط زمان و نیاز به ابلاغ رسالتهای انقلابی در دوران نظام ستمشاهی، در عرصه تبلیغات در فضاهای مورد نیاز فعال میشود.
دیری نمیپاید که جذب شخصیت والا و تأثیرگذارسومین شهید محراب حضرت آیت الله صدوقی «ره» میشود و در خدمت این مراد خود در شرایط سخت نهضت و قیام اسلامی مردم عزیزمان سر از پا نمیشناسد و سخت کوش، مطمئن و امین به سهم خود به اداره امور و هدایت اجرا میپردازد.
با پیروزی انقلاب عظیم اسلامی روز به روز کار دفتر شهید محراب سختتر و سنگینتر میشود و حاج آقا صالحی فعال و بیادعا امور را تمشیت میکند. در عرصههای مختلف و مراجعات گوناگون صبورانه و با دقت نطر مسائل را بررسی و کارشناسانه نظر میدهد.
فراز و نشیبهای کاری را در هنگام شهادت سومین شهید محراب و تحول اوضاع با حضور حضرت آیت الله خاتمی «ره» امام جمعه فقید یزد، آرام و کم تنش پشت سر میگذارد و بدنبال انتصابات زنده یاد مرحوم حجت الاسلام و المسلمین حاج شیخ محمد علی صدوقی «ره»، پس از ارتحال حضرت آیت الله خاتمی، مجددا امور دفتر و نظارت بر اوضاع با حضور ایشان قدرت میگیرد و تا پایان عمر کوتاه و رحلت ناباورانه مرحوم حاج آقا صدوقی تداوم خوبی مییابد.
حوصله، بردباری، امین السر بودن و تجربه دراز مدت کاری با شناخت نسبی امور و ریشه یابی مشکلات و ارائه طریق و راهیابی برای بهبود ضعفها و تبدیل «تهدید»ها به «فرصت»ها از نشانههای بارز و کارآمدی این عنصر وفادار در بیت خدمتگزار شهید صدوقی به مردم عزیز بود. همراهی و حضور فعال در بسیاری از مجامع و مراکز تصمیم گیری و هیأتهای مدیره و اجرایی موسسات خیریه و عام المنفعه و نشاط و فعال سازی آنها فراموش ناشدنی است.
در سخنوری و منبر حسینی حرف برای گفتن داشت ومطالب مفید و کارشناسانه ایشان مورد توجه و عنایت مستمعین و فراگیران بود.
در اعلام مواضع و صراحت لهجه بر معیار حقی که شناخته بود زبانزد و قابل احترام بود. اهل معامله و زدوبندهای «سیاسی کارانه» به هیچ وجه نبود و تأیید و حضور مطالعه شده و حسابگرانه در محافل و مجالس گوناگون داشت. اهل تملق و چاپلوسی نبود و به شدت از نفاق در گفتار و رفتار پرهیز داشت.
رغبتی به زخارف دنیوی نداشت و در حد خود ساده زیست و مدافع ذی طلبگی بود.
وفادار به عهد و صداقت خود بود و زبان به بدگویی و سعایت کسی نمیگشود بلکه آنچه از دستش ساخته بود برای دیگران و بویژه هم لباسیهای خود در طبق اخلاص میگذاشت. از نظام ارزشی، حوزههای علمیه، مدیریت اجرایی دفاتر ائمه جمعه بخوبی دفاع میکرد و بیش از همه چیز و پیش از هر چیز خدا را حاضر و ناظر بر کردههای خود میدید. و در یک جمع بندی؛ چراغی بود خوش باطن، بازویی بود امین و معتقد، کارشناسی خوش نظر و کارآ و روحانیای بود خوش مطالعه و توانمند. انسانی بود بصیر و خوش عاطفه و خدمتگزاری بود وارستۀ وارسته.
رحمت خداوندی سزایش.
* دیپلمات بازنشسته وزارت خارجه
نظر شما