سپیده سعیدی :بازگشت آرامش و امنیت در روزهای بعد از انتخابات تقریبا برای بسیاری از افراد جامعه محال به نظر می رسید و حتی برای رسیدن به این مهم مسئولان هم راه کارهای متفاوتی ارائه دادند که نشان میداد این اتفاق پیش بینی نشده در جامعه را باید حتما با تدبیری خاص به آرامش تبدیل کرد و دراین راستا تحلیل های متفاوتی از گوشه و کنار شنیده شد که اعضاء کمیسیون امنیت ملی وسیاست خارجی از فعال ترین افرادی بودند که در این رابطه تحقیقات جامعی را ارائه کردند تا آرامش از دست رفته زودتر به جامعه باز گردد . جواد جهانگیر زاده عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی و البته فارغ التحصیل رشته جامعه شناسی اظهار میدارد که اگر فرض را براین بگیریم که آرامشی در جامعه به وجود آمده باشد آن را تنها مرهون اقتدارو تدابیر رهبری هستیم .
به نظر شما چه دلایل و عواملی باعث شده تا آرامش وامنیت دوباره به جامعه بازگردد ؟
نمی دانم شما شرایط فعلی را آرام تلقی می نمایید ؟آیا به نظر شما آرامش به جامعه باز گشته است یا قرار است که باز گردد ؟
نظر شما چیست ؟
من معتقدم آرامش به جامعه باز گشته است اما نه به طور قطعی ،به نظر می رسد که هنوز سوء تفاهم های بسیاری در جامعه وجود دارد که رفع نشده است . به نظر می رسد که آرامش کنونی جامعه گمراه کننده است و نباید از دشمن غافل شویم بازشناسی وواکاوی این ماجرا یک ضرورت است .که باید در این رابطه رسانه ها اقدامات اساسی تری انجام دهند نه آنکه وقایع را بزرگنمایی کنند و نه آنکه کوچک نمایی . بگذارید مسئله ای دیگر را عنوان کنم در جامعه روشنفکری ما امروزه مشکلی اساسی وجود دارد و آن این است که ،آیا ما دشمن داریم یا نه ؟آیا شرایط امروز جامعه است که برای ما دشمن ایجاد کرده است ؟ آیا ما دشمن را بی خود و بی جهت برای خود لولو خرخره فرض کرده ایم ؟و آنقدر ها هم دشمن ما قدر نیست .
تعریف شما از دشمنان این سرزمین و این انقلاب چیست ؟
شاید بهتر باشد در ابتدا از کشور خودمان تعریفی را ارائه کنم .اینکه ما با مردمی انقلابی این کشور را حفظ می کنیم و یک ایدئولوژی و فکر انقلابی داریم ،در حالی که به زعم بسیاری از کشور ها ما کشور جهان سومی به حساب می آییم اما به هر حال این فکر و ایدئولوژی انقلابی بسیاری از خلا ها را پر کرده است . ببینید زمانی کمونیسم آمد وبا دیوارها و چهار چوب ها و کشتارها خواست تا جهان را ازآن خود کند. همین راه را لیبراسیم با تعبیری دیگر اما همان هدف دنبال کرد و در این راستا چهار نعل به سمت مرزها تاخت . جنگ عراق ،تسخیر افغانستان و ..تلاشهای این مکتب بود .انگار برای 500 سال آینده برنامه ریزی کرده باشند و بخواهند جهان را تحت سیطره تفکرات خود در آورند .تعریف من از دشمن این است .دشمنی که می خواهد جهان را تسخیر کند ونام ایران برای او یک سد بزرگ به حساب می آید . حال اگر بگوییم که دشمن به این سرزمین طمع ندارد خامی کرده ایم . اگر بگوییم دشمن برای این سرزمین برنامه ریزی نمی کند خامی کرده ایم
بنابراین دشمن برای ایران برنامه ریزی بلند مدت کرده است و همه این دگر گونی های اخیر را ناشی از همین برنامه ریزی می دانید ؟
من دوست دارم قبل از اینکه به این سوال پاسخ دهم نکته ای را متذکر شوم و آن این است که همه ما می دانیم که گاهی مشکلات سیاسی ،اجتماعی و رفتاری در جامعه ما باعث می شود که ازآن فضای آرمانی که انتظار داریم دور بمانیم اما در بسیاری از مواقع مطمئنا دست دشمنی در بهم زدن آرامش در جامعه و داشتن فضای آرمانی وارد است ،تحریم اقتصادی ،تهاجم فرهنگی ،شکافهای قومی مذهبی و حتی شکافهای جنسیتی و اخیرا هم استفاده نیروهای انقلاب علیه هم و علیه انقلاب که از مهلک تر ین ضربه های است که می توانست دشمن به ایران وارد کند .در این صورت شما این اتفاقات را چگونه ارزیابی می کنید . آیا دست دشمن در کار نیست ؟ آیا دشمن برای 500 سال آینده این مملکت برنامه ریزی نکرده است .من در این رابطه به این برداشت رسیده ام بگذارید برایتان مثالی ملموس بزنم و آن آیت الله منتظری در سال 1376 است فکر می کنم 13 رجب بود که رهبری در این مورد سخنرانی کردند و منظور من در حال حاضر سخنرانی رهبری است که فرمودند ،گاهی اوقات دشمن حرف خود را مستقیم نمی گوید و به ده واسطه متوسل می شود واسطه ها یی که لزوما اطلاعاتی و سیاسی نیستند و حتی در مورد پیام اول هم اطلاعاتی ندارند .به هر حال منظور از ارائه این مطلب آن است که گاهی پیام دهنده ابتدایی و اصلی در این میان گم و گور می شود
شما این تعابیر را به عنوان یک فرد سیاسی عنوان می کنید یا به عنوان کسی که فارغ التحصیل رشته جامعه شناسی است ؟
اساس این سخنان این است که اگر کل را به جزء تبدیل کنیم ابعاد مختلف را بهتر می توانیم درک کنیم اگر در این رابطه بخواهم حوادث پس از انتخابات را باز شناسی و واکاوی کنم این تعبیر را می توانم ارائه دهم اینکه همه عوامل در این حوادث موسوی و کروبی نبودند .اما خروجی این اتقاق مهم بود که در کل به نفع ایران و این انقلاب نبود .ایران در تمام دنیا فریاد زد آزادی ،عدالت و معنویت و هر بارکه فریادش رسا تر شد بیشتر ضربه خورد اما در اینجا این نکته حائز اهمیت است که هر چه بیشتر ضربه خورد قدرتمند تر شد
آیا ادعا می کنید که کسانی که به عنوان کاندیدا وارد عرصه انتخاباتی شدند از همه این اتفاق ها به نوعی خبر داشتند و این نمایشی از پیش تعیین شده بود ؟
می خواهم پاسخ شما را در این مقطع از زاویه دید یک جامعه شناس مطرح کنم . به نظر من این پروژه ای از پیش تعیین شده بود که با جرقه ای به این شکل که در جامعه مان شاهد آن بودیم در آمد
این پروژه از پیش تعیین شده را کاندیداها رقم زدند ؟
نه در این میان کاندیدا ها همان جرقه بودند همان فرصت مانسبی که دشمن مدتها به دنبال آن بود همان که گفتم استفاده از نیروهای انقلاب بر علیه هم بزرگترین آرزوی دشمن . این نمایشنامه را دشمن نوشته بود اما کامل نبود .آنها اول سیاه قلم کار کردند اول اتود زدند تا بعد درست آن را طراحی نمایند اما مطمئنا استفاده از نیروهای داخلی از برنامه های آنها بود
شما که این بحث را از نگاه جامعه شناسی دنبال کردید بگویید که چرا در این میان بستر اجتماعی اینقدر آماده بود و مستعد ؟
من منکر مستعد بودن بستر اجتماعی نیستم .در ابتدا هم توضیح دادم که ما در جامعه ای زندگی می کنیم که دشمن چشم ازآن بر نمی دارد جامعه ای که گاه دچار تحریم اقتصادی از جانب همان دشمن می شود گاه تهاجم فرهنگی و ...در حال حاضر نمی توان تورم را در جامعه مان نادیده انگاشت .برخی از عوامل درون زا هستند و برخی بیرون زا . می توان تورم را عامل درون زا و البته پژواک را در این دهکده جهانی از عوامل بیرون زا دانست . از نکات دیگری که نباید از آن غافل بود وباید بدان اشاره کرد این است که معمولا اخبارحتی اگر از سوی بیگانه باشد و نادرست باز هم به سرعت در دنیا منتقل می شود واطلاعات درست و نادرست حتی در مرزها و روستاهای مرزی کشور هم انتقال می یابد . روستایی کشور من در مرز ترکیه هم تجزیه و تحلیل خودش را از اتفاقات دارد .در این میان خوب است که به اشتباه جمهوری اسلامی هم در این راستا اشاره کنم . اینکه مرزهای ما ساماندهی فرهنگی نشده است . مرزهای ما خالی شده است از نیروهای مولد و بومی و همه سرازیر شده اند به مناطق داخلی . نتیجه چنین اتفاقی به زعم من به عنوان یک جامعه شناس نه یک فرد سیاسی آشوب است یک آشوب اجتماعی نه سیاسی .باید در این راستا به جرات اظهار کنم که هرکشوری که روستاهایش تخلیه شده است انسجام اجتماعی اش را از دست داده است در این جامعه در حال توسعه چند در صد روستاهای ما توسعه داشته اند ؟همه این حرفها را زدم که بگویم که این آشوب اجتماعی را نباید به پای مکتب جمهوری اسلامی گذاشت این را به پای تحولات اجتماعی می گذاریم که دنیا در گیر آن است .اروپا وآمریکا هم همین طور از این قاعده مستثنی نیستند . ضمن اینکه باید اشاره به این مطلب هم داشته باشم که نمی توان عقلای این مملکت را در این زمان با زمان شاه مقایسه کرد ما رشد فزاینده ای تربیت عقلای این مملکت داشته ایم . برای همین است که از پتانسیل های این مملکت توقع بیشتری داریم و باید از همه آن بهره ببریم .
کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی در این رابطه چه اقداماتی کرده است ؟
ما درفضای مجازی با توجه به کششی که درایران از این فضا احساس می شود توانسته ایم اقدامات قابل توجهی انجام دهیم
در اینجا سوال دیگری مطرح است ما در روزهای پس از انتخابات همه این عوامل و مسائلی را که شما عنوان کردید که البته درآن مسائل اجتماعی هم دخیل بودند را با عبارت سران فتنه پا ک کردیم و تنها سران فتنه را عامل این اغتشاش در جامعه دانستیم .چرا ؟ در این رابطه توضیح دهید .
در اینجا نکته ای مطرح است یا بهتر بگویم کلمه ای را می توان عنوان کرد و آن اولویت است در اینجا بحث اولویت مطرح است و واژه سران فتنه را می توان اولویت عنوان کرد . یک جایی موضوع اولویت ذاتی دارد مانند تعلیم و تربیت و جایی اولویت زمانی مطرح است . در شرایط پس از انتخابات اولویتها بودند که بیشتر مطرح می شدند .
در این بحث ما بستر اجتماعی را روی هم رفته بستری مستعد وپر دغدغه عنوان کردیم .این در حالی است که مردم در بستری کاملا مناسب از تبلیغات انتخاباتی و از مناظرات بهره بردند و با شرکت خود در انتخابات در آن جمعیت 40 میلیونی نشان دادند که از انسجام ذهنی و فکری در راستای اهداف انقلاب و نظام برخوردار هستند .در اصل ما با چنین نیروی عظیمی روبرو بودیم ،که پتانسیل داخلی بود چرا این پتانسیل درست مدیریت نشد
پتانسیل مورد نظر شما هنوز هم پابرجا باقی مانده است .شما 22 بهمن را به خاطر بیاورید 9 دی را به خاطر بیاورید و مدیریتی که این پتانسیل عظیم را دوباره برای حمایت از انقلاب و نظام در یک نقطه متمرکز کرد اما در مقایسه با جمعیت 40 میلیونی انتخابات و افرادی که به اعتراض برخواستند باید اظهار کنم بستر موجود داخلی در برابر بعضی رفتارها کافی نیست و همیشه تغییر در رفتارها را باید پیش بینی کرد . اما در این میان همه ما شاهد بودیم که از همین حضور 40 میلیونی و از همین عواطف منسجم سوء استفاده شد .
نظر شما