اشکان کاظمی: هرچند انتخابات هفت اسفند 94 محفلی فراهم ساخت تا این دو دسته سنی اصولگرا کنار هم دور یک میز بنشینند اما تجربه آن هم نشینی چندان برای پیران خوشایند نبود، گرچه مشی آنها همچنان بر سکوت و مدارا بود و تا لحظه آخر حرف وحدت شکنی نزدند اما هزینه آن تک روی نواصولگرایان کرسیهای پارلمان دهم بود که یکی بعد از دیگری به اسم اصلاح طلبان ثبت شد. انتخابات که به پایان رسید اما گلهها بر زبان جاری شد تا مشخص شود در جلسات وحدت گرایانه باز هم شلوغ کاری جوانترها پیران را آزرده است.
سردرگمی اصولگرایان با انتخابات ریاست جمهوری
زنگ انتخابات ریاست جمهوری گرچه هنوز از سوی وزارت کشور زده نشده است اما فضای سیاسی کشور انتخاباتی شده است، فضایی که باز هم این دو دسته اصولگرا را به میدان آورده تا نقش آفرین صحنه انتخابات ریاست جمهوری باشند. اصولگرایان هنوز هم در سردرگمی حمایت یا عدم حمایت از روحانی هستند، در ابهام اینکه با کدام کاندیدا به میدان بیایند و اصلا کاندیدایی با قدرت رای آوری در مقابل روحانی دارند یا نه؟ اسامی هم یکی بعد از دیگری مطرح می شوند از قالیباف و جلیلی تا همین احمد توکلی و باهنری که دیگر نماینده نیستند.
پیران موتلفه با کاندیدای موتلفه ای به میدان می آیند
در این میان اما قدیمی ترین تشکل اصولگرا هم با دست فرمانی جدید به صحنه انتخابات ریاست جمهوری آمده است، پیرمردهای موتلفه که این روزها جوانترهایی را هم از درون همین حزب در جمع شورای مرکزی خود پذیرفته اند از مدت ها پیش از تلاش برای معرفی یک کاندیدا در انتخابات ریاست جمهوری خبر داده بودند، زمزمه آن روز اما این روزها جدی تر شنیده می شود و گویا موتلفه ای های اصولگرا در تکاپو هستند که آن تصمیم را به قطعیت برسانند و با یک کاندیدای موتلفه ای وارد صحنه انتخابات ریاست جمهوری شوند.
نت نویسی حزبی مردان موتلفه برای انتخابات ریاست جمهوری
نمی شود از اصولگرایی سخن گفت و نام موتلفه را بر زبان نیاورد، تشکلی حزبی که ریشه در مبارزات قبل از انقلاب دارد و باید آن را در کنار جامعتین و جبهه پیروان در دسته سنتی های اصولگرا تعریف کرد. حضور همزمان مرحوم عسگراولادی مرد میانجی گر و اعتدال گرای اصولگرا در دبیرکلی حزب موتلفه و جبهه پیروان سبب شده بود که این تشکل اصولگرا جایگاه ویژه تری در بین راست گرایان داشته باشد. با درگذشت عسگراولادی اما روند حرکتی موتلفه متفاوت از گذشته شد، آنچنان که طی سه سال اخیر باید از موتلفه ای جدید سخن گفت خصوصا آنجا که حاضر شدند پای میز مذاکره با طیفی از اصولگرایان که به تندرویی معروف شده بودند بنشینند. گرچه بنا به گفته بادامچیان این مصحلت اصولگرایی است و باید در مسیر جذب حداکثری اصولگرایان حرکت کرد اما همین مشی موتلفه ای ها چندان به مذاق هم طیفان آنها در جبهه پیروان خوش نیامده است، تا آنجا که برخی این مشی موتلفه را به خروج موتلفه از تصمیمات جبهه پیروان دوران باهنر تعبیر کنند.
موتلفهای ها گرچه به مثابه دیگر طیف های اصولگرا چندان دستاوردی از انتخابات مجلس نداشتند اما این روزها بار دیگر با دستور کاری جدید وارد صحنه انتخابات ریاست جمهوری شده اند، چه آنکه قدیمی ترین حزب جریان راست و حتی ایران تصمیم دارد برای انتخابات ریاست جمهوری آینده یک نامزد «حزبی» معرفی کنند. آنها میخواهند «نُتی» تازه برای اردیبهشت سال 96 بنوازند. این در حالیست که این روزها اصولگرایان از معرفی یک نامزد نهایی برای انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم میگویند و همین سبب شده است که برخی موتلفه ای معتقد به آن باشند که کاندیدای موتلفه شاید قدرت اجماع اصولگرایان را داشته باشد تا اینگونه بر عزم خود برای معرفی کاندیدای حزبی تاکید کنند.
اوایل امسال بود که اسدالله بادامچیان از پیران حزب موتلفه از راهبرد سیاسی موتلفه پرده برداشت و گفت: «از ما ميپرسند كه برنامه موتلفه براي انتخابات رياستجمهوري آيا اين است كه دوباره يك عده را دور هم جمع كند و بعد از دل آنها چند نفر يا يك نفر را انتخاب كند يا نه. بايد بگويم كه مصوبه قطعي شوراي مركزي حزب موتلفه اين است كه موتلفه در انتخابات رياستجمهوري سال ٩٦ يك نامزد موتلفهاي مستقل را به جامعه معرفي كند. اين سياست و تكليف شرعي ما براي اين انتخابات است.»
صالح اسکندری معاون سیاسی موتلفه هم میگوید:«موتلفه با یک نامزد حزبی در انتخابات ریاست جمهوری 96 شرکت میکند. که ممکن است قدرت اجماع اصولگرایان را هم داشته باشد.» بنا به گفته وی « موتلفه برای اولین بار به عنوان یک حزب، نامزد معرفی میکند و معرفی نامزد حزبی منافاتی با روند همگرایانه اصولگرایان ندارد و موتلفه در این گفتوگوها مشارکت میکند.»
آنگونه که از شواهد پیداست موتلفهایها بر اساس تکلیف سیاسی میخواهند و اصرار دارند وحدت اصولگرایی را اینبار حول نامزد خود طراحی کنند. نامزدهایی که برخی گمانه ها که حول اسامی چون مصطفي ميرسليم، علي عباسپور يا محمد حسن غفوري فرد می چرخد. گویی موتلفهایها میخواهند بعد از ناکامیهای که میان اصولگرایان در تشکیل وحدت سیاسی برای انتخابات اتفاق افتاد اینبار با نامزد حزبی خود یک اجماع بزرگ را شکل بدهند.
سوالی که در این میان مطرح میشود این مسئله است که آیا دیگر اصولگرایان حاضر هستند در زمین بازی طراحی شده توسط موتفله بازی کنند یا خیر؟ برای پاسخ به این سوال باید کمی به گذشته برگشت. موتلفه در انتخابات مجلس دهم تصمیم گرفته با نو اصولگرایان که جامعه آنها را طیف تندرو اصولگرا میداند دور یک میز مذاکره بنشیند.
موتلفهایها گفتند برای انتخابات مجلس دهم فهرستی متشکل از جریانهای مختلف اصولگرا آماده میکنیم که همه در آن سهم داشته باشیم. وقتی لیست منتشر شد همگان دیدند که تندروها بیشترین سهم را گرفتند. موتلفه با آن سابقه سیاسی و فعالیتهای مبارزاتی 3 نامزد برای انتخابات مجلس داشت و جریان تازه تاسیس پایداری 12 نامزد را به خود اختصاص داده بود.
بسیاری از چهرههای شناخته شده حزب موتلفه از جمله حسن غفوری فرد به این فهرست اعتراض کردند و با فهرست دیگری وارد کارزار انتخابات شدند. بادامچیان میگوید که نظرات موتلفه در ترکیب فهرست اصولگرایان لحاظ نشد و بچه شلوغ ها باز هم شلوغ کاری کردند.
با این سابقه حالا باید پرسید که آیا موتلفه میتواند رهبری اصولگرایان در انتخابات ریاست جمهوری آینده را به عهده بگیرد؟ به نظر میرسد بزرگان این جریان البته در کنار جوانانی که تازه پای به صحنه سیاسی گذاشتهاند تصمیم گرفتهاند موتلفهای جدید را وارد صحنه سیاسی کشور کنند. موتلفهای که از نظر سیاسی با دوران حبیبالله عسگر اولادی تفاوتهای زیادی داشته باشد.
در زمان زعامت عسگراولادی موتلفه بیشتر تصمیمهای خود را ذیل جبهه پیروان خط امام و رهبری میگرفت. عسگراولادی که دبیرکل جبهه پیروان بود سعی داشت تمام احزاب تشکیل دهنده جبهه پیروان در انتخاباتهای گوناگون به یک تصمیم واحد برسند و نامزد جبهه پیروان را که نامزد 15 حزب اصولگرا بود را به جامعه معرفی کند.
جانشینان او اما امروز میخواهند مستقل از جبهه پیروان و به صورت حزبی عمل کنند. نکتهای که اما به نظر میرسد جانشینان عسگراولادی به آن توجه نمیکنند این مسئله است که نو اصولگرایان حاضر نیستند دیگر در زمین راستهای سنتی بازی کنند.
انها بر این باور هستند که دیگر دوران لیدری احزبی مثل موتلفه یا حتی جبهه پیروان و جامعتین در سپهر سیاسی اصولگرایی به پایان رسیده است و حالا وقت آن است که جوانان اصولگرا رهبری راستگرایان ایران را به دست بگیرند. شاید موتلفهای ها باید به این سوال پاسخ دهند که چگونه امکان دارد افرادی که حسن غفوری فرد را به عنوان نامزد انتخابات مجلس در فهرست اصولگرایان قرار ندادهاند از او برای انتخابات ریاست جمهوری حمایت کنند؟
بر همین اساس میتوان گفت بعید است که بچه شلوغهای اصولگرا روشی غیر از روش فعلی خودشان را انتخاب کنند. در این صورت سه راه پیش پای حزب موتلفه خواهد بود. اولین راه این است که آنها بدون توجه به جریانهای اصولگرایی نامزد خود را برای انتخابات ریاست جمهوری آینده معرفی کنند.
دومین مسیر برای آنها تن دادن به مسیر وحدت اصولگرایی است. یعنی اینکه آنها هم نامزد خود را برای انتخابات در سینی اصولگرایی در کنار دیگر نامزدها قرار بدهند تا اصولگرایان از میان آنها یکی را برای رقابت با حسن روحانی و شاید هم احمدی نژاد انتخاب کنند.
راه سوم اما بازگشت به مسیری که این حزب در گذشته و در زمان عسگراولادی طی میکرد. موتلفه میتواند با حمایت جبهه پیروان و جلب نظر آنها نامزدی مورد نظر خود را برای انتخابات معرفی کند و بعد با قدرت نفوذ جبهه پیروان از دیگر اصولگرایان امتیاز بگیرد و آنها را با خود همراه کند. انتخابات ریاست جهوری فرصت مناسبی است تا توان حزب موتلفه در جریان اصولگرایی مشخص شود.
2929
نظر شما