ابوالفضل خدایی: 14 ماه از امضای برجام گذشت؛ توافقی که دستاوردهای مهم زیادی در حوزۀ سیاسی- اقتصادی برای ایران داشته و نگاه ابرقدرتها را تا حد زیادی نسبت به کشورمان تغییر دادو بدون شک حیاتی ترین و حساس ترین موضوع در این توافق، حفظ توان امنیتی- نظامی جمهوری اسلامی ایران است؛ مسئلهای که به رغم گذشت یکسال و اندی از توافق هنوز محل نقد منتقدین است. اینکه آینده امنیتی- نظامی ایران در سایۀ برجام به کدام سمت و سو خواهد رفت موضوع بحث ما در کافه خبر بود با حضور عباس قیداری، کارشناس مسائل نظامی که مشروح آنرا در ادامه میخوانید:
در ابتدا پیرامون آرایش نظامی و امنیتی منطقه خاورمیانه و جایگاه ایران برایمان بگویید.
در رژیم گذشته ایران، به عنوان یکی از متحدین اصلی بلوک غرب در منطقه مطرح بود. به طور طبیعی سیاست گذاری دفاعی و امنیت ملی ایران، در راستای بلوک غرب و به رهبری آمریکا بود. در تأمین تسلیحات، نحوه آرایش نیروها در مورد سیاست گذاری های امنیت ملی داخلی و درجه بندی سطوح تهدیدات خارجی از دستور کار بلوک غرب پیروی می شده است.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی این رویه عوض شد. بنابر دلایلی اتفاقاتی رخ داد که رشته ارتباطات ایران با مناسبات و معادلات امنیتی- دفاعی در منطقه، از جانب بلوک غرب و شرق به هم ریخت. به نوعی عدم فرمولازیسیون در رابطه دفاعی- امنیتی ایران با کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای پدید آمد. این قضیه در جنگ جلوه بیشتری پیدا کرد که طی آن هیچ کشوری از ایران حمایت نکرد. به این دلیل ایران در هیچ یک معادلات امنیتی و دفاعی قرار نداشت.
فروپاشی شوروی فرصت خوبی برای ایران بود تا بتواند، سیاست گذاری جامعی را برای توسعه دفاع و امنیت به وجود بیاورد. در همین راستا اولین قدمی که برداشته شد در زمان دولت آقای هاشمی رفسنجانی بود. طی این مدت دولت سفرهایی به چین و روسیه و دیگر کشورها انجام داد که ایران برای اولین بار پس از انقلاب اسلامی توانست خریدهای جدی تسلیحاتی خود را انجام دهد. تعداد زیادی تانک T72 ، نفربرهای BMP1 ، هواپیمای سوخو 25برای سپاه، سوخو 34، میگ 29 برای ارتش، زیردریایی های کیلو سه فروند، صدها واحد توپخانه ای از چین و تعداد زیادی سلاح های دیگر خریداری شد که البته قرار بود حجم آن بیشتر از این مقدار باشد که روسها بنابر فشار آمریکایی ها عقب نشینی کردند.
به فروپاشی شوروی اشاره کردید، این مسئله چه تأثیری بر ایران گذاشت؟
در دهه 90 میلادی ایران با خلأ بازی ابرقدرتها در منطقه مواجه شد، که در آن زمان بیشتر در اروپا جریان داشت. دلیل آن درد زایمان کشورهای جدا شده از CIS و شوروی بود. این موضوع منافع و مزایایی را برای کشورهای خاورمیانه به همراه داشت.
در این دوره، خاورمیانه شاهد جنگی نبود، اما زمانی که جنگ کویت آغاز شد، مهمترین اتفاق را رقم زد. ایران طی این جنگ هوشمندانه ترین سیاست را به خرج داد و از هیچ یک از طرفین جنگ حمایت نکرد.
بعد از این قضایا، شاهد حادثه 11 سپتامبر و روی کار آمدن محافظه کاران بودیم. سیاست خارجی آمریکا نیز قرائت جدیدی به عنوان ابرقدرت دنیا در رابطه با تحولات امنیتی- دفاعی در نظام بین الملل به خود گرفت. زمانی که این قرائت عوض شد ایران در برابر یک کار انجام شده قرار گرفت که در این صورت باید به این فکر می بود که چه سیاستی را باید در پیش بگیرد.
در این مقطع زمانی بود که توسعه دفاعی جمهوری اسلامی ایران عملاً پس از حضور نظامی آمریکا در منطقه رقم خورد. ایران به این نتیجه رسید که برای تأمین منافع ملی خود باید توازنی منفی را در منطقه ایجاد کند. نکته مهمتری که وجود داشت این بود که همه به این موضوع باور داشتند که ایران برای امنیت ملی خود نیازمند یک دکترین و استراتژی هستیم.
با آن قرائتی که ایالات متحده آمریکا و متحدانش در اروپا و آسیای شرقی نسبت به جایگاه کشوری چون جمهوری اسلامی ایران در معادلات امنیتی در نظام بین الملل داشتند، ایران به عنوان یکی از محورهای شرارت معرفی شد. ایران تحت فشارهای زیادی قرار گرفت. سیاستهای دولت پیشین نیز تحریمهای جدی و سنگینی را برای ایران به همراه داشت. وجود این تحریم ها سطح چهارم را برای ما به وجود آورد.
اصولا روند سیاستگذاری براساس چه فرآیندی است؟
به طور معمول در Policy Making و سیاست گذاری یک درک و نیاز پدیدار می شود، سپس سیاستی مکتوب و در آخر سیاست به حیطه آزمایش گذاشته می شود. اگر خوش اقبالی وجود داشته باشد آن سیاست پیگیری می شود اما اگر سیاست مورد نظر با بداقبال برخورد کند، دوره ای نهان و اغمایی برای آن به وجود می آید تا دوباره با یک آپدیت جدید بتواند خود را احیا کند و سیاست دفاعی خود را جلو ببرد.
برخلاف عده ای که بر این عقیده هستند که سیاست دفاعی ایران در دولت گذشته خیلی کارآمد بوده و نتایج مثبتی در برداشته، بنده مخالف هستم. طی ده سال اخیر اگر ما تحولی را در عرصه تسلیحات سازی به عنوان مهمترین مسأله ای که حداقل در افکار عمومی می شود دید، با آن مواجه هستیم، به این موضوع برنمی گردد که نحوه سیاست گذاری دولت ما در معادلات جهانی به چه صورت بوده که انقدر موفق بوده است. برحسب اتفاق ایران با تسلیحاتی که آمریکایی ها در منطقه استفاده می کرد آشنا شد. برای نخستین بار پهپادهای (drone)،عملکرد موشکهای کروز را در دیگو گارسیا، عملکرد سربازان و تسلیحات انفرادی آنان را مشاهده کردیم. طبق این مشاهدات ایران توانست با مهندسی معکوس و انجام آزمون و خطا به چنین دستاوردهای تا حدودی برسد.
در حال حاضر کشورمان در موضوع تسلیحاتی تحولی در عرصه معاملات بین المللی نداشته است. برای مثال در سال 2006 قراردادی به نام موشکهای تور ام 1 امضا شد. این اتفاق در سالهای آخری بود که ارتش روسیه از این موشک استفاده می کرد و درصدد جایگزینی موشک تور ام 2 بود. بعد از آن قرارداد اس 300 منعقد شد و پس از کش و قوس های فراوان امسال به سرانجام رسید. در عمل کشورمان با یک پوپولیسم و پروپاگاندیسم درسیاست گذاری دفاعی در چند سال اخیر مواجه شده است. بدین معنا که هر هفته شاهد بویم که از دستاوردهایی صحبت می شد که بعد خبری از تحویل آن به سازمان رزم نبود. یا موشکهایی طراحی می شد که بعدها به صورت ماکت بود. البته برخی نیز معتقد بودند که این شیوه روش خوبی برای تزریق آدرنالین و روحیه در جامعه با توجه به شرایط حساس آن موقع بود که کاملاً هم درست بود.
آنگونه که منتقدان میگویند آیا برجام توان حوزۀ دفاعی و صنعت دفاعی ما را تضعیف کرده است؟
اتفاق مهم پس از برجام رخ داد. پنج قطعنامه ای وجود داشت که به طور مشخص توان نظامی جمهوری اسلامی ایران را مخاطب قرار می داد که ایران اجازه هیچ گونه همکاری دفاعی در هر زمینه ای را با هیچ یک از کشورها نداشت.
متن برجام اگر خوانده شود به عقیده من جنبه دفاعی نظامی آن از همه مهمتر وحتی بالاتر از مسأله اتمی است.
در مورد انرژی اتمی هم با مذاکرات زیادی داشتیم که قرار نبود امتیازی در موضوعات دیگری که بر ما تحمیل شده است بدست آوریم. اما دولت با مذاکره بر سر مسأله اتمی توانست، امتیازی را بر اساس گفتگو و اصطکاک نظامی ایران را با غربی ها به وجود بیاورد و به صورت مکتوب هم به توافق رسیدند که طی 8 سال آینده باید تحریم های تسلیحاتی برداشته شود و ایران آزاد است که هر میزان تسلیحاتی را که نیاز دارد از هر کشوری خریداری و یا خود هر موشکی را که بدون قابلیت کلاهک هسته ای باشد تولید کند.
این یک دستاورد بزرگ بود. اکنون نیز شاهد سفر هیئت های بزرگ اروپایی به تهران برای گفتگو هستیم. مهمترین بخش صنعت هر کشوری بخش صنعت دفاعی است که تعداد بسیاری زیر مجموعه دیگر را شامل می شود. وقتی که ایران نوید انتقال تکنولوژی و همکاری های صنعتی را می دهد، به طور طبیعی یکی از مهمترین همکاری های ما طی 8 سال آینده و پس رفع تحریم ها به صورت حقوقی همکاری امنیتی - نظامی خواهد بود.
دستاورد مهم دیگر ایران پس از برجام تحویل موشک های اس 300 از سوی روسیه بود. این کشور بر اساس اتفاق موشک های خود را به ایران تحویل نداده است، بلکه پس از ملغی شدن تحریم های تسلیحات تدافعی بود که این اقدام را انجام دادند. پس اینگونه نیست که بگوییم برجام هیچ گونه منفعتی برای ایران نداشته است.
بعد از 20 سال ما شاهد ورود کشتی ایتالیایی یورو که عضورسمی ناتو است به بندرعباس بودیم که رزمایش مشترکی با ایران انجام داد. سوال اینجاست که چرا قبلاً این اتفاق نیفتاده است؟
بنابراین برجام توانست بازتعریف جدیدی را در معادلات سیاست گذاری دفاعی- امنیتی ایران در دایره کلی نظام بین الملل ایجاد کند. به نوعی هم دیگران، ایران را قایل به میز و قواعد بازی دیدند و هم ایران اعلام کرد که معتقد به قواعد میز بازی است و نشان دادیم که ایران در چارچوب نظام بین الملل علاقمند است در زمینه ای انتقال دانش،تسلیحات،تکنولوژی، فناوری فعالیت داشته باشد.
چرا برجام باعث نگرانی کشورهای همسایه جمهوری اسلامی ایران شده است؟
بیشترین مخالفت حتی بالاتر از اسرائیل از جانب عربستان سعودی بود. هزینه های بسیاری متحمل شدند تا این توافق صورت نگیرد.
این کشور می داند که برجام ایران را تبدیل به کشوری یاغی به قول مقامات این کشور و یا با رفتاری منفی در منطقه نخواهد کرد. همچنین سعودی ها می دانند که برجام فرصتی برای ایران است تا به یک بازیگر با پرستیژتر، پرقدرت تر و پر نفوذتر تبدیل شود. بنده نمی گویم که عربستان دشمن ایران است، بلکه آن را رقابت می دانم و این اقدامات، از اصول اولیه رقابت است که بر فرض کشوری به رقیب خود اجازه ندهد که به ابزارهای بیشتری دسترسی پیدا کند. وقتی که سعودی ها حس کنند که امضای این سند حقوقی به ایران اجازه افزایش دامنه قدرت را می دهد، قطعاً حاضر نیستند که این اتفاق رخ دهد.
مهمترین انتقادی که از جانب کشورهای همسایه در مورد برجام به ایران وارد می شود این است که جمهوری اسلامی ایران به حجم زیادی از پول که ادعای آنان 150 میلیارد دلار است، دسترسی پیدا می کند و از این پول برای تقویت شیعه در منطقه استفاده می کند. اسرائیلی ها هم در این زمینه ادعاهایی دارند.
من می خواهم به این دیدگاه ها از زاویه دیگری نگاه کنم و جوابی به این ادعاها بدهم:
برجام اقدامی مثبت و موثر خواهد بود و موجب گشایش های اقتصادی زیادی در کشور خواهد شد. دریافت پول از کشورهای غربی تنها یکی از موارد برجام است. وقتی سرمایه گذاری و تجارت آزاد صورت پذیرد و زمانی که هزینه تجارت ایران پایین بیاید، به طور طبیعی منابع مالی افزایش پیدا خواهد کرد. این خیلی مهمتر از آن 150 میلیارد دلار است. شاید سالی به همین مبالغ به نفع کشور باشد. در این صورت ما نیازی به دلال های تحریم نخواهیم داشت و متحمل هزینه های سنگین نخواهیم شد.
خط مشی امنیتی- دفاعی ایران ملزم شده است تا به حمایت مقاومت اسلامی در منطقه بپردازد. قانون اساسی نیز این مسأله را تصریح کرده ایران باید از جنبش های آزادی بخش، اسلامی وضد امپریالیستی در منطقه حمایت کند. بزرگترین متحدان ایران در عراق، سوریه و لبنان درگیر هستند. در لایه های بعدی امنیت ملی حمایت از مقاومت اسلامی ذکر شده است.به نظرم امروز کمتر کسی پیدا می شود که نداند حمایت ایران از حزب الله و حضور این گروه در لبنان و بر هم زدن معادلات اسرائیل چقدر به امنیت ملی ایران کمک کرده است.
برخی از کارشناسان معتقدند که ایران هزینه های زیادی صرف حزب الله و غزه می کند. برای مثال می گویم هزینه خرید یک زیردریایی الکترودیزل ساده حدود یک میلیارد دلار است. هزینه آن سالی به ده میلیون دلار می رسد. هر چقدر که عمر این زیردریایی افزایش پیدا کند، به همان میزان هزینه نگهداری، استهلاک و نوسازی آن افزایش پیدا می کند.حال ما بر فرض زیردریایی هم داشته باشیم، با توجه به هزینه های اشاره شده و عدم استفاده از آن، تفاوت بازدهی حزب الله برای ایران به طور چشمگیری واضح است.
کشوری ابر قدرت مثل آمریکا دارای ناوگان های بزرگ در آتلاتنتیک و اقیانوس آرام و دیگر مکان ها است. حال یک کشور از لحاظ توان دفاعی متوسط بوده و فقط قصد دارد از منافع ملی خودش دفاع کند و حضور نظامی و کشورگشایی در فراقاره را ندارد. در این صورت ساختن ناو هواپیمابر برای کشورهایی با توان نظامی متوسط معنی ندارد.
متأسفانه مسأله ای که در این زمینه نادیده گرفته می شود این است که برخی از کشورهای منطقه ما خریدهای تسلیحاتی بسیار زیادی دارند. عربستان سعودی در این زمینه در سال قبل توانست رکورد بزند و مبلغ 6/89 میلیارد دلار که سومین بودجه نظامی در دنیا است را صرف خرید تسلیحات نظامی کند. از این مقدار حدود چهل میلیارد دلار شامل دریافت قطعات، خدمات، آموزش و سلاح بوده است. با وجود اینکه ارتش ایران حدود سه یا چهار برابر عربستان است هزینه نظامی ما تنها 14میلیاد دلار بوده است.
موضوع مهم دیگر رقابت تسلیحاتی در منطقه است که می تواند به ضرر کشورها باشد. در حال حاضر طبق برجام رفع تحریم ها در 8 سال آینده و به تدریج رفع خواهد شد، ولی با این حال شاهد هستیم که عربستان و امارات به عنوان دو کشور مهم منطقه به صورت سرسام آوری خرید تسلیحاتی انجام داده اند. دلیل خرید تسلیحاتی این دو کشور فقط به خاطر ترس از ایران است. به روشنی می توان دریافت که برجام چه اثری روی کشورهای منطقه و به خصوص روی ایران داشته است.
مثالی دیگری را عنوان می کنم. در موضوع موشکهای بالستیک، هدایت موشک و ماهواره مهمترین رکن است. اینکه موشک به کجا اصابت می کند اهمیت نظامی دارد. در دولت پیشین ایران تلاشهایی داشت و چندین ماهواره کوتاه مدت به فضا پرتاب کردیم و یک بستر خوب علمی در کشور ایجاد شد. اما باید توجه داشت پیشرفت در این زمینه ها نیازمند تبادل تکنولوژی و دانش است.
خوشبختانه در یکسال اخیر دولت، با بسیاری از کشورهای اروپایی و حتی کشورهای شرقی مثل مالزی، کره جنوبی و ژاپن توافق نامه های همکاری علمی منعقد کرده است. اگر شورای امنیت اجازه ندهد که ما نتوانیم با شرکای علمی خود همکاری داشته باشیم، چطور می توانیم به آن مرزی از علوم برسیم که ایران را در رده بالاتری از کشورهای صاحب قدرت برساند. به عنوان مثال موشک بالستیک 2000 کیلومتری مانند شهاب سه، حدود هفتصد یا هشتصد کیلوگرم کلاهک جنگی دارد، در حالی که یک راکت غیر هدایت شونده مثل هرمز که 300 کیلومتر برد دارد، 900 کیلوگرم کلاهک جنگی با دقت بالاتر دارد. اگر موشک نتواند هدایت شود، برد آن نیز زیر سوال می رود. این هدایت از طریقی میسر می شود که به مرزی از دانش وارد شده باشید که ماهواره ای ثابت در جو داشته باشید. این اتفاق زمانی میسر می گردد که تمامی درهای علمی و تکنولوژیک، با توافق همه کشورهای دنیا انجام پذیرد.
روسیه در هنگام تحویل اس 300 به ایران ورژن پیشرفته تری از این موشک را تولید کرده بود و آن را به ایران پیشنهاد داد. نظر شما چیست؟
روسها اعلام کردند که حاضرند ورژن آنتی 2500 را به ایران بدهند که دارای راداری بلند و لانچری مجهز است. تخصص این موشک درگیری با موشکهای بالستیک است. S300pmu1 دارای سیستم دفاعی چند منظوره است، که می تواند با موشکهای کروز و بالستیک و هم با جنگنده ها مقابله کند. اما به اندازه آنتی 2500 متخصص شکار بالستیک نیست.
موضوع مهم قابل اشاره این است که ایران در مقطعی با بدعهدی روسها مواجه شد؛ روسها از اول اعلام نکردند که توانایی تحویل این موشکها را به ایران ندارند و حاضر به عقد قرارداد نیستند.بلکه در ادامه قرارداد بستند، مبلغ قرارداد را هم دریافت کردند و بعد اعلام کردند که موشک ها را تحویل نمی دهیم. تسلیحات صدام در جنگ ایران و عراق نیز همه ساخت روسیه بود. حتی در زمینه نوسازی تجهیزات مثل هواپیماهایی که ما از روسها در دهه 90 خریده بودیم، لطمه خوردیم.
برخی از تحلیلگران معتقدند که پس دادن پولهای بلوکه شده ایران در آمریکا به ایران کمک می کند تا در زمینه سایبری علیه آمریکا اقداماتی انجام دهد. ایت ادعا چقدر صحت دارد؟
برای اولین بار وقتی سلاح سایبری به معنای مخربش استفاده شد، به استفاده از ویروس استاکس نت بر میگردد. این موضوع موج جدیدی از جنگها را به وجود آورد. همانطور که می دانیم متأسفانه موجب خرابی دهها سانتریفیوژ ما در اراک و نطنز شد و برنامه اتمی ما را به تعویق انداخت.
استاکس نت چگونه به وجود آمد؟
یک همکاری بین بریتانیا، آمریکا، اسرائیل و فرانسوی ها بود. با طراحی استاکس نت بود که فرماندهی سایبری در NSA پدید آمد. در دوره بوش و وزیر دفاع وقت آن زمان رابرت گیتس این اتفاق افتاد. موضوع مهم در این قضیه این بود که چرا استاکس نت لو رفت و یا شایع شد.
برنامه این کشورها این بود که این ویروس را طراحی کنند و در دوران ریاست جمهوری اوباما فرمان حمله را صادر کنند و تمام سانتریفیوژهای ایران را منفجر کنند. در این بین اسرائیلی ها خیلی هیجان زده بودند، کدها را از پیش فعال کرده بودند و حتی قبل از اینکه سانتریفیوژی خراب شود، تعدادی از کامپیوترها در داخل ایران اتوماتیک خاموش می شد. این قضیه در کل دنیا از آمریکا تا ژاپن منتشر شد. عملیاتی که قرار بود تحت عنوان حمله به نطنز توسط آمریکا اجرا شود بعدها لو رفت و ایران توانست این ویروس را پاکسازی کند.
بعد از این اتفاق برخی از شرکتهای خاورمیانه حمله ای به شرکت نفتی آرامکو انجام دادند و نزدیک بود تمام پالایشگاه های آن منفجر شود. ناگهان جلوی این اتفاق از یک منبع نامعلوم گرفته شد.
آمریکایی ها می گویند که ایران می خواست این هشدار را به ما بدهد که ما هم میتوانیم به همان اندازه ای شما برای ما آسیب ایجاد می کنید، برای شما آسیب ایجاد کنیم.
وارد شدن به جنگ یا درگیری سایبری می تواند تلفات و خسارات اقتصادی جبران ناپذیری را داشته باشد. برای مثال فرض کنید برق سراسر آمریکا به مدت 24 ساعت قطع باشد یا تصور کنید عملکرد یک دستگاه گداخت در کالیفرنیا یا نبراسکا دچار اختلال شود و انفجاری که ایجاد می شود چه تلفات انسانی را به وجود می آورد و چه طور می توان آن را جبران کرد. در این زمینه بسترهای زیادی برای وارد شدن به خسارات وجود دارد. به دلیل اینکه آمریکا بزرگترین کشورالکترونیکی دنیاست، قطعاً بیشترین آسب پذیری را خواهد داشت.
نکته ای عرض می کنم: اگر ارتش سایبری ایران امروز تشکیل شده است، علت آن این است که تهدید و آسیبی بر ما وارد شد و ما نیاز پیدا کردیم که بتوانیم پاسخ دهیم. پس از برجام نیز ما شاهد حملات سایبری نیستیم. به عقیده من ارتش سایبری مخرب تر از سلاح اتمی است. این موضوع نه تنها برای ما، نه برای کشورهیچ دیگری خوشایند نیست، زیرا صدمات جبران ناپذیرتری وارد می کند.
جنگ سایبری یک بازی باخت- باخت محسوب می شود. اگر کشوری اقدام سایبری علیه کشوری انجام دهد و کشورمتقابل نیز دست به چنین اقدامی بزند و زیر ساختهای اقتصادی دو کشور از بین برود، در این صورت کدام طرف جنگ را می توان پیروز دانست؟ به نظر من جمهوری اسلامی می تواند یکی از کشورهایی باشد که جوی را در نظام حقوقی بین الملل ایجاد کند تا بتوانیم به سمت کنوانسیون محدود کردن توان سایبری قدم برداریم. نمی توان گفت چون طرف متقابل توان تخریبی دارد ایران هم باید این قدرت را دارا باشد.
زمانی بود که کسی امید نداشت که سلاح اتمی، میکروبی و شیمیایی تحت پروتکلی محدود شود. در ادامه دیدیم که با تلاشی 20 یا 30 ساله استفاده از سلاح بیولوژیک، میکروبی، شیمیایی و اتمی تحت کنوانسیونی ممنوع شد. زمانی شوروی بیست و هشت هزار کلاهک هسته ای داشت و در حال حاضر روسیه دو هزار و صد عدد دارد. طی سی سال حقوقدان ها، روشنفکران و دیپلمات ها از خطرات این نوع سلاح ها سخن به میان آوردند. شما تصور کنید که از سال 1977 که اوج جنگ و رقابت اتمی بود، در کل کره زمین نزدیک به 41500 کلاهک اتمی وجود داشت که 500 عدد از این مقدار برای انهدام کره زمین کافی است.
به نظر شما آیا توان سایبری نمی تواند در زمان تهدید برای ما موثر و کاربردی حتی در صورت عدم استفاده باشد؟
مثالی در این باره عرض می کنم. یک مقام آمریکایی مدتی قبل از درون NSA اعترافی کرد و گفت که آمریکا پروژه ای را تا سقف میلیاردها دلار آماده کرده، که استاکس نت در مقابل آن بسیار ناچیز است. و اعلام کرد که هدف کل زیرساخت های، شهری، صنعتی و نظامی کشور است که اگر اسرائیل حماقت کرد و به ایران حمله کرد بتوانیم تمام زیرساختهای آن را در دست و آن را کنترل کنیم.این مقام ناشناس در ادامه اعلام کرد که آمریکا در سیستم های ایران نفوذ دارد و آنها بی اطلاع هستند.
بنابراین چنین اظهارات چه سیگنالی را به سیاستگذاران می دهد؟ آیا باید طبق این سخنان امکاناتی فراهم شود و تهدیدی برای آمریکا درست کرد؟ برای مثال آیا باید برنامه ای را تعبیه کرد که طبق آن سیستم تصفیه آب در نیویورک بهم بخورد تا در صورت تهدید ما هم تعدادی از انسانها را در این شهر به کشتن دهیم؟
آمریکایی ها بارها ایران را متهم کرده اند که پس از برجام و بازگرداندن پول ها قصد تجهیز و راه انداختن ارتش سایبری را دارند. با توجه به استفاده دیگر کشورها مثل روسیه و چین از نوع سلاح، ایران چگونه می تواند این فشارها را رفع کند؟
ایران قرار نیست مانند دشمن خود سلاح سایبری تهاجمی ایجاد کند. ایران می بایست قدرت حفاظتی و پدافندی سایبری خود را افزایش دهد. ممکن ساستمداری روزی دست به حمله سایبری بزند، ولی موضوع مهم و حیاتی این است که باید عوامل بازدارنده این کار را تقویت کرد و نگذاشت که به کشور حمله شود. باید تعهداتی ایجاد شود که ضربه ای به زیرساختهای مهم وارد نشود.
به عقیده من جنگ سایبری جنگی غیرحرفه ای است. بدین معنا که کشورهایی که منزوی هستند و چیزی برای ارائه دادن ندارند و پرستیژی در نظام بین الملل ندارند، در پی چنین جنگهایی هستند.
به نظر شما آیا جنگها در آینده به سمت جنگ نامتقارن پیش خواهد رفت؟
به عقیده من به سمت جنگهای نامتوازن می رود. آمریکاییها پروژه ای به نام SWARM را در دست پیگیری دارند. این اصطلاح به معنای حرکت هارمونیک زنبوری است. به طوری که تعداد زیادی زنبور به طور همزمان از سوراخی عبور می کنند، به طوریکه هیچ زنبوری نه به دیوار و نه به زنبور دیگری اصابت نمی کند. این یک پروژه ای بسیار عظیم است که آمریکا قصد دارد تا سال 2050 آن را تکمیل کند. به صورتی که پشه ها یا زنبورهایی را طراحی کند که به صورت هوشمند به هدف نیش بزنند، بکشند و برگردنند. سپاه جمهوری اسلامی ایران این ایده را در قایق های تندروی خود پیاده کرد. به این ترتیب که برای مقابله با ناو هواپیمابر ساخته شده است. طبق این ایده فقط در صورتی می توان پیروز شد که حمله به صورت زنبوری یا مورچه ای حمله شود.
به طور کلی به عقیده من پارامترهایی که امنیت سراسری را در مناطق مختلف دنیا رقم بزند یا تهدید کند به سمت با ثبات شدن می رود. به تحقیق یکی از اساتید اشاره می کنم که اخیراً انجام شده است. در این تحقیق یک سری از پارامترهای امنیت ساز مشخص شده بود و بررسی موردی شش منطقه را مقایسه کرده بودند. طبق این تحقیق در جایی مثل آمریکای لاتین و شمالی، اروپای غربی و حوزه جنوب قاره آفریقا احتمال درگیری مرده است. این در حالیست که این مناطق در پنجاه سال گذشته همواره بی وقفه جنگ داشتند و این در حال حاضر به صفر رسیده است. به هیچ عنوان نمی توان تصور کرد که انگلستان و فرانسه دوباره بخواهند بعد از سالها با هم جنگ کنند. یا مثلاً برزیل یا آرژانتین دوباره با هم جنگ کنند.
پس معتقد هستید که جنگهای نامتقارن اتفاق نخواهد افتاد؟
بله، برای مثال کمپینی برای مقابله با شورشیان فارک، قاچاقچی های مکزیک، در آمریکای لاتین به وجود آمد. که در اصطلاح ملی یا محلی بود. شاید چهار گروه اصلی برانداز مثل مکزیک، کلمبیا و پاراگوئه خلع سلاح شدند. به طور رسمی بعد از نیم قرن پیمان صلح بین آنان بسته شد. بنابراین اگر بین این دولتها عوامل تنش زا و بحران زا کاهش پیدا کرده است. درون این گروهها نیز کاهش پیدا کرده است. کاهش بحران به این دلیل است که کشورهای مذکور تجربه دموکراسی را درون خود دارند. آمریکای لاتین اولین جایی است که تقریباً نزدیک به دویست سال است که استقلال پیدا کرده و توانست از استعمار رهایی یابد. این در حالی است که کشورهای خاورمیانه مانند عراق و سوریه و لبنان چنین تجربه ای را نداشته اند، یا اگر هم داشته اند خیلی محدود بوده است. در بقیه کشورها از جمله شرق اروپا و هم وضعیت به همین گونه بوده است.
زمینه تاریخی کشورها نقش به سزایی در کاهش بحران ها داشته است، و گرنه ابزار بر اساس پیشرفت تحول پیدا خواهد کرد. بنده در حال حاضر روی تحقیقی در مورد پروژه های علمی آمریکا کار می کنم که برای توسعه ارتش این کشور برای موج چهارم نبرد است که بین 2030 تا 2050 انجام می شود. این موضوع در چند تحول عظیم درزمینه biometric، high energy lazer ،
3dprinting و فضا بررسی می شود که من روی بودجه و دیگر جزئیات مهم آن در حال مطالعه هستم.
در حوزه high energy lazer جزئیاتی را خدمتتان عرض می کنم. اگر به یاد داشته باشید سال قبل ناوشکن Arleigh Burke آمریکا، یک سلاح لیزری آزمایش شد. تست به گونه ای بود که در هفتصد متری ای ناو قایقی کوچک قرار دارند و یک مینی کاتیوشا نیز روی قایق قرار گرفت. نکته جالب این بود که کتر از یک و نیم ثانیه این لیزر هدف خود را پیدا و شلیک کرد. نه اینکه فکر کنیم قایق را هدف گرفت، بلکه فقط سلاح مورد نظر را مورد هدف قرار داد و از بین برد.
در سال 2017 نیز پهپادهای predator و mq1 آمریکایی که در حال حاضر در پاکستان و یمن استفاده می شود، از رده خارج می شود و mq2 تولید شود که همان بوئینگ است که اسم آن Avenger است. قابلیت آن این است که لیزر با توان 150 کیلووات شلیک می کند. آن لیزری که روی ناوشکن عرض کردم حدود 30 کیلو وات است. بزرگترین چالش علمی آمریکایی ها در این زمینه بازسازی انرژی این لیزر است که دوباره پس از دو دقیقه چگونه شلیک کند.این موضوع را حل کردند و طی شش ماه آینده اولین پرواز عملیاتی خود را این پهپاد انجام خواهد داد. تا اواخر سال 2019 هم کل پهپادهای آمریکا که اکثرشان در فرماندهی استراتژیک آفریقا در جیبوتی است، از این نقطه به پرواز خواهد آمد. این پهپادها قرار است با توان 150 کیلووات با قابل شارژ مجدد باشد.
تصور کنید این پهپاد با قابلیت شلیک لیزری به تانک یا نیروگاهی شلیک می کند، در این صورت چه پدافندی می توان برای مقابله با این حمله در نظر گرفت.
در قسمت biometric نیز درحال انجام پروژهای هستند که کلاه سربازان با مغزشان ارتباط برقرار کند تا بدون اینکه حرفی زده شود یا ارتباط سیگنال برقرار شود، با نگاه به یکدیگر بتوانند تله پاتی ذهنی داشته باشند.
به عنوان نکته آخر عرض کنم که به نظرم در حال حاضر ما نیاز به یک اتاق فکر مشترکی درون نیروهای مسلح و دولت و همچینین دانشگاه ها داریم. که طی آن بتوانیم نقشه جامعی را برای یک سیاست گذاری دفاعی، تسلیحاتی و امنیتی پس از برجام آماده کنیم و برنامه ها به صورت ریز نوشته شود که ایران از چه کشورهایی نیازمند کمک است. برنامه ریزی برای هزینه، مقدار آن کرده باشیم. امیدوارم رفته رفته چنین اراده ای در نهادهایی تصمیم ساز کشور پدید آید.
52311
نظر شما