تا 10 سال پیش شاید کمتر کسی فکرش را می کرد که کوهپایه های اطراف لپویی بخواهد میزبان جمعیتی بالغ بر 24 هزار نفر شود اما حالا این شهرِ کوچکِ نوپدید، چشم به راه این جمعیت پر شمار است.
خاک و خاک
دختربچه ای است تقریبا 5 ساله؛ تکه چوبی در دست دارد و بقیه کودکانی که پی اش راه افتاده اند را میان خاک و خورها دنبال خودش می کشاند؛ می پرسم اسمش چیست؛ می گوید: «اسم من بیتاست، اسم او ارسلان، آن یکی محمد حسین و این یکی امیرحسین»؛ یکی از بچه ها که از همه کوچکتر است و بقیه زیاد علاقه ای به همراهی او ندارند هم خودش را معرفی می کند: «من هم ارشیا هستم...». می پرسم: «جای بازی هم دارید؟»؛ بیتا که از همه سر و زبان دار تر است پاسخ می دهد: «معلوم است که داریم؛ همین جا وسط گِل ها بازی می کنیم». خندهکنان میروند که یک موتوری از راه می رسد و فریاد می زند: «بروید خانه، بروید خانه». آخرین بار 2 سال پیش به اینجا آمدیم. زیاد فرقی نکرده است؛ جز اینکه بخش اندکی از خیابان ها، آسفالت شده و تعدادی خانوار در مسکن های مهر لپویی ساکن شده اند. برای همین، اینجا و آنجا چند پراید، پیکان و پژو 405 جلوی آپارتمان ها ایستاده اند. دو سال پیش تقریبا در هیچ کدام از این بلوک ها، محوطه سازی نشده بود و خاک بود و خاک؛ امروز هم جز شمار کمی از بلوکها، در بقیه خبری از محوطه سازی نیست. اطراف مجتمع هم انبارهای علوفه، صافکاریها و تعمیراتی ها قرار دارند. همین طور که مشغول گشتن بی هدف در مجموعه هستیم چشممان به یک نقاش ساختمان می افتد که دارد یکی از بلوک ها را رنگ می زند؛ می آید و از این می گوید که ساخت و ساز مسکن مهر در لپویی برای بسیاری از جوانان لپویی شغل ایجاد کرده است؛ از جمله خود او. نمی خواهد نامش را بنویسیم. می گوید: «به نظرم خیلی ها می ترسند که بیایند اینجا؛ در همین بلوک 19 واحدی فقط 6 خانواده ساکن شده اند. خیلی از بلوک ها هم اصلا تکمیل نیست اما برای ما که خوب شده؛ راستش اولش فکر میکردیم اینجا همه گروهی ساکن میشوند ولی خیلی از آدمهایی که من اینجا دیده ام، آدم های گلی هستند».
6 هزار واحد مسکونی در لپویی ساخته شده؛ اگر بُعد هر خانواده را 4 نفر در نظر بگیریم؛ 24 هزار نفر در این واحدها ساکن خواهند شد؛ این طور که معلوم است، فعلا چیزی در حدود 300 خانوار اینجا ساکن هستند. اما آنچه این نقاش ساختمان به آن اشاره می کند، نگرانی برخی جامعه شناسان هم هست؛ اینکه مبادا یکجا کردن افرادی از قشرهای مختلف جامعه، دور بودن این محیط از محیط شهری و مشکلاتی از این دست، زمینه را برای بروز ناهنجاریهای اجتماعی در منطقه مسکن مهر فراهم کند؛ تا اینجای کار البته بیشتر کسانی که در مسکن مهر لپویی ساکن شدهاند، از اهالی لپویی بوده اند و به همین خاطر فعلا که خبری از «ناهنجاری اجتماعی» نیست. کمی آن سو تر، چند خانم روبروی یکی از بلوکها زیراندازی انداخته و روی پیک نیک آش چغندر می پزند تا دورهمی بخورند؛ بویش در هوا پیچیده است؛ ما را که می بینند، مرد خانه را خبر می کنند تا از مشکلاتی بگوید که «مسکن مهر» دارد؛ عباس جعفری صاحب یکی از واحدهاست؛ می گوید خانه را که تحویلش دادند نه کابینت داشت و نه پکیج؛ برای همین ناچار شده خودش 13 میلیون تومان خرج کند: «4 ماه است که اینجاییم ولی گاز نداریم؛ مجبوریم برویم لپویی، کپسول بخریم و بیاوریم. این بلوک ها آسانسور هم ندارند؛ البته این قسمت را چون مهندسش اهل لپویی بوده خوب ساخته و همه بلوک ها این طور خوب نیست.»
خیلی از واحدها، هنوز خیلی کار دارند تا تکمیل شوند. عباس جعفری برای آپارتمانش 8 سال پیش 17 میلیون پرداخته و 30 میلیون تومان هم روی آن وام گرفته است. اینجا خرید و فروش هم دارد باب می شود. برای نمونه می توانید یک بلوک یک اتاقی را به قیمت 25 میلیون تومان بخرید؛ البته با 30 تا 35 میلیون تومان وام با سود 4 درصدی. دو خوابه ها 35 تا 40 میلیون تومان قیمت دارند و 3 خوابه ها اندکی بیشتر. اما زندگی اینجا آسان نیست. برای نمونه بچههای آقای جعفری باید برای مدرسه به لپویی بروند؛ آخر مدرسه و درمانگاهی که قرار بوده برای رفع مشکلات مردم اینجا ساخته شود، هنوز در مرحله اسکلت است. جعفری می گوید: «اینجا هنوز مدرسه ندارد؛ بچه ها را باید به لپویی ببریم؛ پارک درستی هم برای تفریح آنان وجود ندارد.»
یک سرپناه
سری به داخل یکی از آپارتمانها می زنیم؛ از آن واحدهای دوخوابه است؛ آشپرخانه ای دارد کوچک شاید کمتر از 6 متر مربع. درداخل سالنش شاید بتوان یک قالی 12 متری پهن کرد و در داخل دو اتاقش هر کدام یک قالی 6 متری پهن می شود؛ در مجموع خیلی کوچک است؛ به قدری کوچک که شاید ساکنان کوچکترین آپارتمان های شیراز هم آن را کوچک بدانند. اما برای خیلی از ساکنان اینجا، مسکن مهر یک سرپناه مناسب است. مهتاب رئیسی به همراه دختر 12 ساله اش دارد به سوپر مارکت می رود؛ آخر اینجا مدتی است هم سوپر مارکت راه افتاده، هم کابینت سازی و هم میوه فروشی. رئیسی از اینکه اینجا ساکن شده، رضایت دارد. او می گوید: «اینجا از این نظر که خانه مال خودمان است، خیلی خوب است. پیش از این مجبور بودم 20 میلیون تومان پول پیش بپردازم و ماهانه 500 هزار تومان اجاره خانه. ولی حالا همان اجاره خانه را می دهم برای قسط و خانه مال خودم است؛ سرپناه خودم است».او اما گلایه هایی هم دارد: «تردد به شهر راحت نیست. اصلا مگر اینجا تاکسی پیدا می شود؟ اتوبوس هم نیست. چاره ای نداریم جز اینکه آژانس بگیریم. آن هم هزینه زیادی دارد».خیلی وقت پیش قرار بود اتوبوس های ریلی در راه آهنی که درست از کنار مجتمع می گذرد قرار بگیرد و اهالی این شهر نوپدید را به صدرا برساند؛ اما این وعده در حد حرف ماند. حالا انگار مسکن مهر لپویی در یک بن بست است. جز این، برخی صاحبان مسکن های مهر از مالیات بستن روی خانه هایشان گلایه می کنند. برای نمونه یکی از آنان می گوید: «من 20 میلیون تومان پرداخته و تصفیه حساب کرده بودم اما اکنون می گویند که به مسکن مهر لپویی مالیات تعلق گرفته است. البته نمیدانم چقدر باید مالیات بپردازم ولی پیش از این می گفتند مسکن مهر از مالیات معاف است».
رضایت اهالی لپویی
اداره کل راه و شهرسازی فارس وعده داده که تا شهریور سال آینده مسکن مهر لپویی به بهره برداری برسد. این طور که وضع این آپارتمانها نشان می دهد، اگر اعتبارات به موقع تامین شود، افتتاح مسکن مهر تا شهریور آینده دور از ذهن نیست اما آن موقع است که فشارها روی زیرساخت های شهر لپویی تازه شروع می شود؛ زمانی که بیش از 20 هزار نفر در این آپارتمانها ساکن شوند. تا اینجای کار، مسکن مهر لپویی نه مدرسه دارد و نه درمانگاه و نه تصفیه خانه. برای همه اینها، عملیات عمرانی در دست اجراست ولی فعلا که جز پی بندی چیز بیشتری دیده نمی شود. پارک کودکان هم که ساخت آن نباید کار دشواری باشد یک زمین بایر است که در آن خارها روییده اند. برای همین بهره برداری از این مسکن ها و ساکن شدن جمعیت در آن، یعنی استفاده روزافزون از زیرساخت های اندکی که در لپویی و زرقان وجود دارد. اما مردم لپویی به نظر امیدوار می رسند. بعد از ترک مجموعه به میان آنان میرویم.
رمضان جعفری برقکش است و از این راه چرخ زندگی اش می چرخد؛ در کارگاهش لیوانی چای برایمان میریزد و همین طور که سیم ها را به پریزها وصل کرده و با فازمترش آنها را بررسی میکند. می گوید: «اولش چوبخوری دارد. مثلا اهالی آنجا گاز ندارند ولی آخر کجای این کشور می توانید با 17-18 میلیون تومان صاحب خانه شوید؟ اما بعد که اینجا رونق بگیرد، لپویی هم رونق می گیرد. چه کسی بدش میآید که رونق به شهرش بیاید؟»
هنوز جمعیت زیادی در مسکن مهر ساکن نشده است. آنها هم که آمده اند اغلب از اهالی خود شهر لپویی هستند. اما برای مردم لپویی مسکن مهر پیش از همه اشتغال ایجاد کرده؛ از بنا و نقاش ساختمان گرفته تا برقکار و صاحبان رشته های مرتبط با آماده کردن یک ساختمان. سعید عباسی در نزدیکی همان کارگاه برق سوپر مارکت دارد؛ او هم می گوید: «چرا ناراحت باشیم که این مردم اینجا ساکن شوند؟ وقتی جمعیت بیاید، مدرسه می آید، بیمارستان می آید و برای ما هم خوب می شود. اصلا کاش مسکن مهر به ما نزدیک تر بود.»
او امیدوار است با ساکن شدن مردم، جمعیت لپویی از زرقان بیشتر شود: «آن وقت می توانیم پیگیری کنیم و شهرستان شویم».
مسکن مهر را شاید بتوان مجموعه ای از اضداد نامید. از یک سو، گروهی از مردم را صاحبخانه کرد و از سوی دیگر رکود را به جان صنعت ساختمان انداخت. صنعتی که پایه اصلی تولید در ایران را شکل میدهد و با توقف چرخ کارخانههایشان، کارگران بسیاری بیکار شدند.
اما خوب و بدِ مسکن مهر، به کندی و در آینده مشخص می شود. به همان کندی که قطارهای شیراز - اصفهان هر از گاهی سلانه سلانه ، ریل های کنار مجتمع ها را طی می کنند و به سمت «نقش رستم» پیش می روند.
46
نظر شما