مهدی هاشمی بازیگر فیلم​ سینمایی «هیچ» در گفت​و​گو با مجله «سینما تئاتر» این فیلم را یکی از پاکیزه​ترین فیلم​های سینمای ایران دانست.

به گزارش خبرآنلاین، مهدی هاشمی در تنها گفت​و​گوی خود در مورد فیلم سینمایی «هیچ» درباره حضور در این فیلم سینمایی اظهار داشت: «سرمایه‌گذار و تهیه​‌کننده‌ای چون آقای علیمحمد هزینه فیلم «هیچ» را که طی سالیان زحمت در کارهای دیگر به دست آورده و برای هیچ به فیلم «هیچ» پرداخته بلکه با هدفی روشن و با قصد و نیتی فرهنگی در اختیار کارگردان که او نیز نیمی از تهیه کنندگی را به عهده دارد قرار داده است. ساختن فیلمی که از آسان​سازی‌های رایج و سهل​پسندی‌های عامه دور است یعنی خطر کردن در تجارت ساخت یک اثر هنری که هیچ تضمینی برای برگشت سرمایه‌اش نیست و این وظیفه‌ای سنگین بر دوش و جان کارگردان می‌گذارد که فیلم را در کوتاه‌ترین زمان ممکنه و اقتصادی ترین وجه به پایان برساند.»

او ادامه داد: «از یک سو بازیگر برای حفظ جایگاه خود و از سوی دیگر حفظ و نگهداری چنین تهیه‌کنندگان کمیاب فرهنگ دوست، تماشاگر تعالی​طلب هم وظیفه‌ای دارند که چه بسا مهمتر از سازندگان فیلم است. کار با ارزش او این است که فیلم را روی پرده سینما ببیند نه اینکه تنبلی کند و بنشیند تا دی‌وی دی فیلم در بیاید و تهیه کننده و کارگردان تهی کیسه را به سوی سینمای سطحی رایج سوق دهد و این سقوط در سال​های اخیر بسیار افتاده برای کارگردانهای جوانی که فیلمهای کوتاه و نیمه بلند درخشان ساخته‌اند ولی در ادامه راه برای امرار معاش و داشتن یک زندگی معمولی به کام تهیه کننده‌های بازاری، همه استعداد هنری خود را باخته‌اند.»

هاشمی کار با کاهانی را چنین توصیف کرد:​ «او در طول یک ماه و نیم روز فیلمبرداری و تمرینهای قبل از شروع، مدام کار را اصلاح می‌کرد با کمک بازیگران و همه عوامل از جمله هوش خود و با اینکه فیلمنامه کامل بود سر فیلمبرداری هر روز قبل از شروع کار در حیاط پشتی آن خانه در ده کن دور میزی می‌نشستیم و آخرین الک کردنها اتفاق می‌افتاد. کارگردان با کمک گرفتن از فکر، ایده و پیشنهاد خود و فیلمنامه نویسی دیگر و بازیگران به جمع بندی جدیدی می‌رسید و حاصل و نتیجه شسته و رفته و گاهی به کلی تغییر یافته صحنهای را با میزانسن و حتی مکان جدید در آن خانه جلوی دوربین می‌برد. تغییرات تا آخرین لحظه با داشتن زمینه‌ای ثابت که فیلمنامه باشد و همه اینها را بدون آشفتگی و با ظرفیت تمام و اخلاق نیکو و احاطه بر همه جزئیات کار و تولید انجام می‌داد که من در کمتر کارگردانی دیده‌ام.»

او ادامه داد: «یک بار در خلال کار به آقای کاهانی گفتم فکر می‌کنید این رفتار آرام البته همراه با چالاکی را در فیلم دهم‌تان هم خواهید داشت یا مثل خیلی از کارگردان‌های سن و سال دار ما در اثر فرسایش اعصاب و روح و روان ناشی از نشدنها و دستورهای محدود کننده تصمیم گیرندگان و مدیران سینمایی کشور شما هم بدخلق خواهید شد؟ در جواب دستها را به دو طرف باز کرد و شانه‌ها را به نرمی بالا انداخت و با لبخند گفت: امیدوارم اینطور نشود و من همینطور بمانم. من خیلی پیگیرم و صبرم هم زیاد است البته کوتاه هم نمی‌آیم.»

هاشمی درباره حاصل این همکاری گفت: «در یکی از پاکیزه‌ترین فیلم​ها شرکت داشتم. با همکاران خوب از بازیگرانی که یکی دو نسل از من جوانتر بودند و گریم خوب آقای نوید فرح مرزی و برنامه‌ریزی و فیلمبرداری و رفتار عوامل تولید و تدارکات خاطره زیبایی در من به جا گذاشته‌اند که اینها برای من مهمتر از نتیجه کار است اگر در فیلمی شرکت داشته باشم و آن فیلم بزرگترین جایزه جهانی هم بگیرد اما رفتار تهیه کننده و کارگردان با عوامل غیرانسانی باشد برای من کوچکترین ارزشی ندارد. فیلم را در نهایت کارشناسان، منتقدان و مردم قضاوت خواهند کرد اما برای من طریقه ساخته شدن یک فیلم مهم است.»

او درباره دلیل دوری​اش از سینما، پیش از بازی در «هیچ»، گفت: «سه چهار سال درگیر کار با کارگردان خلاق و بزرگ سینمای کشورمان آقای کیانوش عیاری بودم. «هزاران چشم» و بعد هم «روزگار قریب» دو مجموعه تلویزیونی که روی هم بیش از 40 قسمت می‌شد که برابر 20 فیلم سینمایی خوب بود که اگر در این سالها بازیگر سینما بودم نه تنها از این بخت محروم می‌شدم بلکه چه بسا گرفتار کارهای کم مایه هم می‌شدم که به هیچوجه به اندازه روزگار قریب رضایت و ایجاد شادی در من نمی‌کرد و به این باور نمی‌رسیدم که یک کار اصیل و خلاقانه چه تاثیر شگرفی می‌تواند در بینندگان ایجاد کند.»

او درباره ایفای نقش​های متفاوت گفت: «نقش​ها سراغ من می‌آیند. من خودم آدم بی​نقش و ساده‌ای هستم. خالی بودن و ساده بودن اغلب به نقشها این اجازه و امکان را میدهد که توی بازیگر بنشیند و کارهایی بکند که قبل از آن بازیگر فکرش را نمی‌کرد. بازیگر کافی است فرمان دستش باشد که به بیراهه نرود. البته چیزهای دیگر هم هست. یکنواختی و همیشه خود بودن با یک فکر و یک ژست و یک لحن و یک احساس. خسته‌ام می‌کند آدم تازه بودن یا آدم تازه‌ای شدن در مکانهای تازه با شور و شوق دیگر در پناه فضا وزندگی امنی که تولید کنندگان یک فیلم برای بازیگر درست می‌کنند بازیگری را آسان می‌کند.»

او ادامه داد:​«در زندگی واقعی بخش زیادی از احساس و روح و روان آدمی در ترس از ناامنی و بی تکیه گاهی و وحشت زندگی در بودن با آدمهای ناشناس و غریبه و حوادث آینده خورده می‌شود و انسان در بی اطمینانی زندگی می‌کند اما بازیگر در دامان امن یک گروه فیلمبرداری این فرصت را دارد با اطمینان و با احساس و عاطفه بی خدشه زندگی کند و به تمامی زندگی کند. اکنون من در کردستان عراق هستم با مردمانی با عواطف طبیعی،‌ بسیار حساس و لطیف اما مسلح برای حفظ دموکراسی نوپای خود. چند روز اول نوروز همه جای جای اطراف شهر روی تپه‌ها و کوه‌ها و صحراها آتشهای بلند برپا کرده بودند. خیلیها خود را ایرانیان اصیل می‌دانند که یادگارهای زرتشت را گرامی می‌دارند و من که در فیلمی نقش یک کرد عراقی را بازی می‌کنم کوچکترین احساس بیگانگی ندارم. انگار ریشه‌ها یکی است و جنگها و خرابیها فقط تنها و شاخه‌ها را می‌سوزاند.»

مهدی هاشمی درباره فعالیت​های کنونی​اش هم گفت: « فیلمی با همکاری سینمای مستند تجربی ایران با سینمای تازه به راه افتاده کردستان عراق. موضوع این فیلم درباره عشق است. همچنین  دو پیشنهاد مطلوب دارم. بازی در فیلم آقای علی رفیعی و آقای کیانوش عیاری تا چه پیش آید.»

کد خبر 59908

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =