در این خاطره از زبان معظم له آمده است؛
در آقای جعفری (رحمةاللهعلیه) خصوصیات برجستهای بود که بهنظر من همه اینها برای نسل جوان و پژوهنده و اهل علم و تحقیق الگوست. ایشان آن وقتی که
کارهای تحقیقی خودشان را شروع کردند، خیلی جوان بودند.
البته من حدود سالهای سیوچهار و سیوپنج بود که ایشان را شناختم. ایشان
تازه از نجف آمده بودند و جوان و فاضل و اهل تحقیق و فعّال و پرشور و مورد
احترام بزرگان ما -مانند مرحوم آقای میلانی و بعضی از آقایان دیگر در مشهد-
و نیز مورد احترام طلّاب بودند.
اخوانشان هم در مشهد بودند؛ مثل آقای آمیرزا جعفر که مرد بسیار باصفا و بامعنویت و باروحی است. بله؛ عرض میکردم که ایشان هم به مناسبتی به مشهد آمده بودند و چند ماه یا یک سال -درست یادم نیست- در مشهد ماندند. ما از آنجا با ایشان آشنا شدیم. در ایشان واقعاً روح تحقیق و تفحّص و نشاط و شور علمی مشاهده میشد.
این روحیه، از دوران جوانی تا پایان عمر ادامه داشت. آن وقت ایشان تقریباً
سی و چند ساله بودند. همهی این شور جوانی، در کار علمی و فکری و بحث و
نوشتن و تحقیق و مطالعه و اینگونه کارها صرف میشد و البته حافظهی
فوقالعاده و استعداد علمی ایشان هم به جای خود محفوظ بود. این حالت تا
همین آخر هم ادامه داشت که این چیز عجیبی است. یعنی در عین اینکه ایشان یک
مرد هفتاد و چند ساله بودند، ولی تا آخرین باری که ایشان را دیدیم -به
گمانم یک سال، یا هفت، هشت ماه پیش بود که ایشان را ما زیارت کردیم- باز
انسان همان حالت و همان شور و همان تحرّک را در ایشان میدید.
این خیلی باارزش و قیمتی است که انسان نگذارد گذشت زمان و حوادث گوناگون،
شور و تحرّک و تهیّجی را که خدای متعال در او قرار داده و میتواند آن را
مثل یک سرمایهی گرانبها برای پیشرفتهای گوناگون در میدانهای مختلف مصرف
کند، از بین ببرد. بههرحال وجود ایشان، حقیقتاً وجود ذیقیمتی بود و برای
اسلام و مسلمین و نظام اسلامی ارزش داشت. ایشان تا آخر هم کار کردند؛ یعنی
واقعاً آقای جعفری هیچ وقت از کارافتاده و کنار نشسته و بیکاره نشدند و
دائم مشغول کار و تلاش و تحرّک بودند. خداوند انشاءالله درجاتشان را عالی
کند.
29219