آیت ا... العظمى عبدالکریم موسوى اردبیلى ، سحرگاه سیزدهم رجب ۱۳۴۴ ه ق، مقارن با سالروز میلاد امیرالمؤمنین علیه السلام و برابر با ۸ بهمن ۱۳۰۴ ه ش در شهر اردبیل ، در خانوادهاى روحانى وتهیدست متولد شدند .
پدر ایشان روحانى بزرگوار مرحوم سید عبدالرحیم و مادرشان، زنى پارسا مرحومه سیده خدیجه بود که پیش از آن صاحب هشت فرزند دختر شده بودند . ایشان که آخرین و تنها فرزند ذکور خانواده بودند ، در سال 1346 ه ق ، در دو سالگى مادر خود را در اثر بیمارى حصبه از دست داده و تحت مراقبت خواهرانشان قرار گرفتند.
شروع تحصیل و آغاز طلبگى
او تحصیلات خود را در اوان کودکى و در سن شش سالگى با ورود به مکتب خانه آغاز کردند و قرآن کریم را فرا گرفته آنگاه کتابهایى چون رساله عملیه ، گلستان ، تنبیه الغافلین ، نصاب الصبیان ، گلزار بهار ، ابواب الجنان ، مجالس المتقین ، تاریخ معجم ، درّه نادرى ، تاریخ وصاف ، حساب فارسى و برخى کتب دیگر را نزد معلمان خود آموختند . در سال 1318 فراگیرى دروس عربى را آغاز کرده و در سال 1319 به قصد ادامه تحصیل در دروس حوزوى ، وارد مدرسه علمیه ملاابراهیم در شهرستان اردبیل شدند . در آن زمان در اردبیل سه مدرسه علوم دینى به نام هاى مدرسه میرزا علىاکبر ، مدرسه صالحیه ، و مدرسه ملاابراهیم وجود داشت که اولى تبدیل به دبستان و دومى محل استقرار مهاجرین ایرانى قفقاز شده بود و تنها مدرسه ملاابراهیم جهت تحصیل طلبهها باقى مانده بود .
در آن ایام رغبتى براى خواندن دروس حوزوى وجود نداشت به نحوى که این مدرسه تنها داراى چهار طلبه بود . در چنین شرائط سختى ، ایشان طلبگى را آغاز نموده و دروس جامع المقدمات ، سیوطى ، جامى ، مطول ، حاشیه ملاعبدا... ، شمسیه ، معالم و شرایع را تا سال 1322 درهمان مدرسه به اتمام رساندند . پس از ورود متفقین به ایران ، مردم از آزار واذیت دولت رهایى یافتند و در پى آن رغبت جوانان به دروس حوزوى افزایش یافت . لذا تعدادى طلبه جوان جهت تحصیل در دروس حوزوى وارد مدرسه ملاابراهیم شدند . ورود این طلاب جوان و نشاط و جدیت آنان باعث گردید ایشان تدریس دروس مقدماتى علوم حوزوى یعنى صرف، نحو و منطق را آغاز نمایند. افزون بر آن در همان زمان به منظور جبران خلأ فرهنگى ناشى از بیست سال دیکتاتورى رضاخانى ، اقدام به برپایى مجالس وعظ و خطابه و سخنرانى در شهرستان اردبیل و مناطق اطراف آن نیز نمودند .
هجرت به قم
موسوى اردبیلى در رمضانالمبارک 1322تصمیم گرفتند به شهر مقدس قم مهاجرت نموده تحصیلات عالیه را در آن شهر مقدس ادامه دهند و در آخر همان ماه از اردبیل خارج و در نهم شوال وارد شهر مقدس قم شدند و در یکى از حجرات فیضیه رحل اقامت افکندند . مدت اقامت ایشان در شهر مقدس قم ، سه سال و اندى به طول انجامید که در این مدت لمعتین ، رسائل ، مکاسب ، کفایتین ، مباحثى از درس خارج اصول و بحثهایى از تفسیر قرآن و فلسفه را فراگرفته همزمان به تدریس معالم ، لمعتین و قوانین مشغول شدند .
ایشان در این مدت از محضر اساتید بزرگوارى استفاده برده و کسب دانش نمودند؛ از جمله مقدارى از مکاسب و جلد اول کفایه را نزد آیت ا... العظمى سید محمّد رضا گلپایگانى ، بیع مکاسب و جلد دوم کفایه و شرح هدایه میبدى را نزد آیت ا... العظمى حاج سید احمد خونسارى ، رسائل را نزد آیت ا... حاج شیخ مرتضى حائرى و آیت ا... سلطانى ، منظومه را نزد آیت ا... حاج میرزا مهدى مازندرانى و اسفار را نزد آیت ا... سید محمد حسین طباطبائىقدس سره ، به تحصیل پرداختند. افزون بر این، معظم له هیچگاه از ترویج معارف دین غفلت نکرده در ایام تبلیغ در مناطق مختلف ایران مجالس وعظ و خطابه تشکیل داده با سخنرانىهاى مذهبى خویش، شور و نشاط معنوى به جامعه تزریق مىکردند.
مهاجرت به نجف اشرف
حضرت آیت ا... العظمى موسوى اردبیلى به اتفاق سه نفر از فضلاى حوزه علمیه قم تصمیم گرفتند به نجفاشرف مهاجرت نمایند . با انصراف دو نفر از همراهان ، ایشان با نفر سوم یعنى مرحوم شیخ ابوالفضل حلالزاده اردبیلى در 16 آبان 1324 ه ش برابر با اول ذىالحجه 1364 ه ق، از قم حرکت کردند . به دلیل اینکه در آن زمان امکان مسافرت قانونى به عراق وجود نداشت و یا بسیار مشکل بود ، به ناچار به شکل مخفیانه توسط یک بَلَم از طریق خرمشهر واروندرود وارد شهر بصره در عراق شده با تحمل مشقات و سختیهاى فراوان که شرح آن بسیار طولانى و در عین حال شنیدنى است ، از شهرهاى بصره ، عباسیه و دیوانیه عبور کرده با عنایت و لطف الهى که مشکلات را بر آنها هموار مىکرد ، موفق شدند عصر روز هفتم ذىالحجه همان سال وارد مدرسه سید در نجفاشرف شوند . ورود آنها به نجف اشرف مقارن با شب عرفه بود ، لذا دو همسفر پس از انجام مقدمات مستحبّه ، طبق سنت دیرین در حوزه علمیه نجف اشرف ، همان شب عازم کربلا شده و دو روز بعد به نجفاشرف مراجعت و فراگیرى دروس حوزوى را آغاز نمودند .
معظم له دوران اقامت خویش در نجف اشرف را بهترین ایام تحصیل خود مىدانند که محیطى امن و آرام براى طلاب حاصل شده بود و محصلین غیر از تحصیل و تدریس و تحقیق ، فعالیت دیگرى نداشتند . ایشان نیز با شور و شوق زائد الوصفى ، در دروس اساتید بزرگ حوزه در آن روزگار حاضر شده ضمن خوشه چینى از خرمن آن بزرگان ، با علاقه مفرطى به تحقیق و تفحص پیرامون مسائل علمى مطرح در دروس حوزوى پرداخته و قسمتى از دروس آن اساتید را نیز به رشته تحریر درآوردند .
فعالیت علمى در نجف
حضرت آیت ا... العظمى موسوى اردبیلى در مدت اقامت در نجف اشرف ، در اصول فقه مباحث قطع و ظن ، برائت و اشتغال و پارهاى از مباحث الفاظ و در فقه ، اعداد صلاة و اوقات ، قبله و لباس مصلى و مکان مصلى و خلل صلوة و شروط تا آخر مکاسب را نزد مرحوم آیت ا... العظمى خوئى ، بحث طهارة را تا آخر وضو نزد مرحوم آیت ا... العظمى حکیم ، مبحث اجتهاد و تقلید را نزد مرحوم آیت ا... العظمى سید عبدالهادى شیرازى ، اول کتاب بیع را نزد مرحوم آیت ا... العظمى میلانى ، بیع صبى را نزد مرحوم آیت ا... العظمى شیخ محمد کاظم شیرازى ، مقدارى از عروة را نزد مرحوم آیت ا... العظمى شیخ محمد کاظم آلیاسین و در فلسفه از اول طبیعیات تا آخر منظومه را نزد مرحوم صدراى بادکوبى تحصیل نموده همزمان دروس آیات عظام خوئى ، میلانى و حکیم را نیز تقریر نمودند. مدت اقامت معظمله در نجف اشرف هر چند نستبا کوتاه بود و تنها قریب دو سال و اندى به طول انجامید ، اما همین مدت کوتاه به دلیل اینکه اساتید آن روزگار حوزه نجف از اعاظم فقه و اصول قرون اخیر شیعه بودهاند ، از نظر علمى براى ایشان بسیار پرثمر و ارزشمند بوده و دقتها و موشکافیهاى آن بزرگان در حوزههاى فقه ، اصول و فلسفه ، تاثیرات شگرفى در شخصیت علمى معظم له گذاشت . مناسب است سخنى را از آیت ا... العظمى خوئىرحمه الله در مورد حضور ایشان در نجفاشرف نقل کنیم. ایشان از حضور کوتاه مدت سه طلبه که از قم به نجفاشرف رفته و پس از مدت کوتاهى بازگشته بودند ابراز تأسف نموده و فرمودند: «اى کاش اینها در نجف مانده و به قم باز نمىگشتند». یکى از این سه تن، حضرت آیت ا... العظمى موسوى اردبیلى بود.
بازگشت به ایران
حضرت آیت ا... العظمى موسوى اردبیلى پس از بازگشت از عراق ، در سال 1327 ه ش وارد قم شده در مدرسه فیضیه اقامت گزیدند . ایشان هنگام مراجعت از عراق مصمم بودند در اسرع وقت به نجف بازگردند و با همین انگیزه ، از به همراه آوردن وسایل و اثاثیه موجودشان در نجفاشرف ، خوددارى کرده بودند . ولى تقدیر بر خلاف این بود و دیگر امکان مسافرت مجدد جهت تحصیل در عراق براى ایشان فراهم نشد . هنگامى که به قم رسیدند ، با دریافت خبر سلامتى پدر ، براى اطلاع از وضع حوزه و کیفیت و کمیت دروس ، چند ماهى در قم ماندند و در همین مدت در جلسات درس خارج فقه مرحوم آیت ا... العظمى بروجردى ، فقه و اصول مرحوم آیت ا... داماد و فلسفه مرحوم علامه طباطبایى (منظومه) حاضر شدند ، تا اینکه در ماه رجب به اردبیل رفته با پدر بزرگوارشان دیدار کردند . پدر ایشان مایل بود بقیه عمر خود را در نجف یا قم اقامت نماید و چون رفتن به نجف با خانواده ممکن نبود ، به اتفاق به قم رفته منزل کوچک و محقرى تهیه کردند و در آنجا مشغول تدریس و تحصیل در حوزه علمیه قم شدند . ادامه اقامت در قم براى پدر معظم له به دلیل شرائط سخت زندگى مقدور نشد ؛ لذا به اردبیل بازگشته و در سال 1330 ه ش به رحمت خدا پیوست .
حضرت آیت ا... العظمى موسوى اردبیلى در تابستان 1347 در خیابان نصرت فراهم شد و علیرغم مخالفت شدید دوستان و همشهریان با اقامت ایشان در تهران، پس از تهیه مسکن، خانواده ایشان نیز از اردبیل به تهران مهاجرت کردند.
پس از اقامت در تهران، گذشته از اقامه نماز جماعت و ایراد سخنرانى در مسجد نصرت تدریس خارج فقه (کتاب خمس) و جلد اول اسفار را براى برخى طلاب جوان و مستعد، آغاز نمودند وعلاوه بر آن، حلقه بحث فلسفى را نیز با برخى از دوستان همفکر خویش تشکیل دادند و پس از چند صباحى با همکارى و همفکرى بعضى از دوستان دیگر مانند شهید آیت ا... بهشتى، شهید آیت ا... مطهرى، شهید حجةالاسلام مفتح و برخى دیگر، تحقیق در علوم قرآن را به صورتى جدى آغاز نمودند.
پژوهش عمیق در علوم قرآن نیازمند مکان مناسب و نیز کتابخانهاى غنى بود. براى این منظور محلى در جوار مسجد امیرالمؤمنین علیهالسلام تهیه شد و در آنجا، کتابخانهاى اختصاصى جهت استفاده تحقیقاتى تاسیس گردید. علاوه بر آن، جلسات تفسیر قرآن پس از اقامه نماز مغرب و عشاء، به طور مرتب در مسجد امیرالمؤمنینعلیه السلام توسط معظم له برگزار مىشد. با توجه به تفکرات الحادى که در آن زمان در ایران شایع و رایج بود، ضرورت تأسیس مرکزى جهت برگزارى جلسات سخنرانى، کلاسهاى تبیین و بررسى معارف دینى و مسائل عقیدتى و فرهنگى، روز به روز بیشتر احساس مىشد. به همین منظور، مسجد و کانون توحید توسط ایشان در خیابان پرچم احداث گردید که کلاسهاى متعددى توسط سخنرانان و متفکران مذهبى ایران در آنجا برگزار شد.
بعلاوه، در راستاى همین اهداف، مدارس راهنمایى و دبیرستان مفید را نیز در تهران احداث فرمودند که هنوز هم تمام این مراکز به فعالیت خود ادامه مىدهند. همه این مراکز تحت پوشش موسسهاى به نام موسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنینعلیه السلام قرار داشت. این فعالیتها تا 1357 ه' ش ادامه داشت.
1 - فعالیتهاى علمى و فرهنگى
تدریس خارج فقه و اصول، تدریس جلد اول منظومه براى طلاب و روحانیان، تدریس کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم، سلسله بحثهاى تکامل، فلسفه تاریخ، و دیگر مباحث مهم فلسفى ضرورى براى دانشجویان، برگزارى جلسات تفسیر براى نمازگزارانى که به مسجد مىآمدند، بحث و گفتگو پیرامون مبانى فلسفى و تحقیق در مسائل علوم قرآنى با گروههاى مختلف از متفکران، از جمله اشتغالات علمى و فرهنگى ایشان در مدت اقامت در تهران بود. دامنه این فعالیتها به حدى گسترش یافت که حساسیت رژیم را برانگیخت و در نهایت با یورش ماموران ساواک به مرکز تحقیقات، کلیه وسایل و دستگاههاى آنجا به یغما رفت و کتابخانه نیز تاراج شد به گونهاى که فیشها و یادداشتهاى محققین شاغل در مؤسسه را غارت نموده و مرکز را به تعطیلى کشاندند.
2 - تأسیس مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنین علیه السلام
در سال 1348 جهت منسجم کردن اقدامات فرهنگى، معظم له به همراه تنى چند از دوستان، مؤسسه خیریه مکتب امیرالمؤمنینعلیه السلام را تأسیس کردند که به لطف خداوند از بدو تأسیس تا کنون، منشاء خدمات زیادى شده است به گونهاى که 3 باب مسجد، یک مرکز فرهنگى، 4 مدرسه راهنمائى و دبیرستان و دانشگاه، تا کنون توسط این موسسه تأسیس شده و در حال فعالیت هستند. در دهه اول انقلاب، یعنى از سال 1357 تا سال 1368 ،به دلیل شرائط خاص کشور، تحولى در زندگى معظم له پیش آمد به گونهاى که ناچار شدند اوقات فعالیت خود را به دو بخش مستقل و جدا از هم تقسیم نمایند؛ بخش اول آن را اشتغالات علمى و فرهنگى و بخش دوم آن را مسائل سیاسى، حکومتى و اجرائى تشکیل مىداد. چنانکه گفتیم در این نوشتار، تنها به بخش اول مىپردازیم چرا که بخش دوم نیازمند بحث مفصلى است که از حوصله این مختصر خارج است و فرصت دیگرى را مى طلبد.
فعالیت هاى علمى و فرهنگى در دهه اول انقلاب
در طى یازده سال اول انقلاب، اشتغالات علمى و فرهنگى معظم له روند و وضع دیگرى پیدا کرد. از جمله اشتغالات جدید ایشان، تدوین قوانین کیفرى، جزائى و حقوقى دادگسترى و انطباق آنها با موازین شرع و فقه اسلامى بود. با توجه به اینکه پارهاى از قوانین موضوعه قبل از انقلاب به ویژه قانون مجازات عمومى برگرفته از قوانین اروپائى بود، چنین کار گسترده و وسیعى نیازمند صرف وقت فراوانى بود. براى این منظور کمیسیونى از فقهاء و حقوقدانان تشکیل شد و با همکارى دوستان متفکر و اندیشمند، این مهم به انجام رسید و در نهایت قوانین جدید به صورت مدون و منقح و مطابق با شرع، تنظیم و ارائه گردید. بدیهى است این امر حسب ضرورت و به منظور تدوین قوانین و مقررات منطبق با شرع صورت گرفت و این هرگز بدان معنى نیست که آن قانون از جامعیت و کمال برخوردار بوده و فاقد هرگونه نقصانى است بلکه ممکن است نیازمند بازنگرى مجدد باشد. از طرف دیگر گاهى مسائلى در محاکم پیش مىآمد که در قوانین مدونه پیشبینى نشده بود و قاضى نیز نمىتوانست، حکم مسئله را از قوانین موجود استخراج نماید.
وانگهى اصل 167 قانون اساسى، قاضى را موظف نموده است که کوشش کند حکم هر دعوا را در قوانین مدونه بیابد و اگر نیافت، با استناد به منابع معتبر اسلامى یا فتاوى معتبر، حکم قضیه را صادر نماید و بدیهى است تمامى قضات به آسانى از عهده این مهم بر نمىآیند، خصوصا در مسائل مستحدثه و نوپیدا که در متون و منابع معتبر فقهى نیز حکم روشنى پیرامون آنها وجود ندارد.
در چنین مواردى راهنمائى و استخراج احکام شرعى مسائل مستحدثه قضائى، از دیگر اشتغالات مهم ایشان بود. یکى دیگر از مشکلات قوه قضائیه، جایگزینى قضات بازنشسته و تصفیه شده با قضات جدید بود که غالبا آشنایى زیادى با کارهاى ادارى نداشتند. با توجه به اینکه شرط قضاوت از نظر شرع مقدس اسلام، رسیدن به درجه اجتهاد در مبانى فقهى است، ضرورى بود که از فضلاء اهل علم و طلاب حوزه براى قضاوت استفاده شود، ولى با توجه به اینکه در حوزه علمیة قم و نجف، آقایان مدرسین بیشتر کتابهاى عبادات مانند کتاب صلاة و کتاب صوم را تدریس مىنمودند و تدریس کتابهاى قضا، حدود، دیات و قصاص، در حوزهها چندان معمول نبود، کسانى که متعهد بودند در قوه قضائیه کار بکنند، اکثرا با مسائل قضا آشنا نبودند. از طرف دیگر آنچه در کتب قضا نوشته شده است، تناسب چندانى با اوضاع اجتماعى جوامع امروزى ندارد. همه این عوامل دست به دست هم داده و مشکلات حادى را براى قوه قضائیه به بار آورده بودند. براى حل این دو مشکل به طور همزمان، معظم له تدریس یک دوره خارج کتاب قضا را براى قضات آغاز کردند و همزمان، کتاب فقهالقضا را به رشته تحریر در آوردند و در آن مسائل جدیدى را که در متون فقهى سابق وجود نداشت ولى پیدایش آنها در جوامع فعلى اقتضاى فهم احکام شرعى آنها را دارد، مورد بحث و بررسى قرار دادند. فعالیت علمى دیگر ایشان، بحث و بررسى علمى و فقهى، پیرامون مسائل مهم اقتصادى از قبیل امور بانکى و پولى، معاملات جارى کشور، نظام اقتصادى حاکم بر آن و... بود که به شدت مورد نیاز جمهورى نوپاى اسلامى بود و قبل از آن هیچ کار گسترده اجرائى در زمینه آن انجام نگرفته بود. در این مسیر مطالعات گستردهاى در خصوص نظام اقتصاد آزاد و اقتصاد سوسیالیستى و مقایسه آنها با نظام اقتصاد اسلامى توسط معظمله صورت گرفت و نتایج آنها مکتوب شده است.
چهار دهم خرداد 1368 ه' ش حضرت امام خمینی رحمه الله رحلت فرمودند. پس از این حادثه، حضرت آیت ا... العظمى موسوى اردبیلى که در دوران حیات حضرت امام رحمه الله بارها تقاضاى کنارهگیرى از مسئولیتها و پرداختن به اشتغالات علمى را از ایشان نموده و پاسخ منفى شنیده بودند، در شهریور همان سال به قم هجرت نمودند و اشتغالات جدیدى را به شرح زیر آغاز کردند:
1 - تدریس و بحث و تحقیق
ایشان از ابتداى اقامت مجدد در شهر مقدس قم، آغاز به تدریس خارج فقه و اصول نمودند که در این مدت (تا سال 1379) یک دوره خارج اصول و نیز یک دوره فقه جزائى اسلام شامل قضاء، حدود، قصاص، دیات و شهادات را تدریس نموده و آنها را به رشته تحریر در آوردهاند که تا کنون کتابهاى فقهالقضاء، فقه الحدود و التعزیرات، فقه الدیات و فقهالقصاص منتشر شده و کتاب فقه الشهادات آماده طبع مىباشد. همچنین در این مدت در ایام تعطیل حوزه علمیه قم، اقدام به تدریس کتاب شرکت و مباحث اجتهاد و تقلید و بیمه فرمودند که از آن میان کتاب فقه الشرکة و کتاب التأمین در یک جلد به طبع رسیده است. پس از پایان بردن مباحث مهم کیفرى، تدریس مباحث حقوقى و مدنى اسلام را در دستور کار خویش قرار دادند که به جهت اهمیّت مضاربه و ابتلاء شدید جامعه به آن، آن را در اولویت قرار داده و تدریس آن را به پایان رساندند که انشاء الله به زودى به زیور طبع آراسته خواهد شد و در حال حاضر نیز مشغول به تدریس کتاب بیع مىباشند.
2 - تأسیس و اداره دانشگاه (دارالعلم) مفید
حضرت آیت ا... العظمى موسوى اردبیلى، از دورانى که در قم مشغول تحصیل بودند، مانند هر طلبه و محصل درد آشنایى در مورد نواقص حوزه مىاندیشیدند و آرزو داشتند روزى فرا برسد که این نواقص از حوزه بر طرف بشود. یکى از مهمترین نواقص حوزه این است که برنامه درسى آن همان برنامه سابق بوده و هیچ تحول و تغییرى در آن ایجاد نشده است؛ لذا احکام مسائل جدیدى که در اثر تحولات جوامع و زندگى انسانها بوجود آمده است، در این کتابها یافت نمىشود و یا بحث کافى در مورد آنها نشده است. مسائل مهم دانش حقوق بویژه حقوق بینالملل همچون احکام مرزها، صلاحیتها، دریاها و مناطق تحت حاکمیت کشورها؛ مقاوله نامهها و میثاقهاى بینالمللى؛ تابعیتها؛ همچنین مسائل اقتصادى از قبیل بانک، بانکدارى بدون ربا، بیمه، پول، و ...؛ و نیز مسائل حکومتى و سیاسى و بحث و بررسى فقهى پیرامون نهادهاى اجتماعى جدید چون قواى سهگانه، و همچنین علومى مانند جامعهشناسى، فلسفه و کلام جدید، علوم سیاسى و ... به شکل آکادمیک و امروزین آنها، در حوزهها مورد بحث و بررسى کامل قرار نگرفته و علیرغم نیاز شدید جوامع اسلامى به آنها، هنوز هم خلأهاى فراوانى در این زمینه به چشم مىخورد. از طرف دیگر طبیعى است که اداره حکومت اسلامى نیازمند متخصصین متعهدى است که علاوه بر آشنایى کامل با علوم حوزوى، با علوم جدید نیز آشنایى کامل داشته و از توانایى کافى جهت پاسخگویى به مسائل جدید و بیان دیدگاه اسلام در مسائل مطروحه برخوردار باشند.
براى حل این مشکلات و نواقص و رفع آنها، هنگامى که ایشان تصمیم به اقامت مجدد در قم گرفتند، اقدام به تأسیس مؤسسهاى به نام دانشگاهعلومانسانى (دارالعلم) مفید نمودند. هدف از تأسیس این دانشگاه این است که علوم مورد نظر اسلام، یعنى علوم انسانى در آنجا تدریس شود و نظرات اسلام نیز در ردیف نظرات سایر مکاتب مورد بحث و بررسى قرار گیرد. در حال حاضر رشتههاى حقوق، اقتصاد، فلسفه، علوم سیاسى و علوم قرآن در این مؤسسه در سطح کارشناسى و کارشناسى ارشد تدریس مىگردد و در نظر است مقطع دکترى نیز در دانشگاه ایجاد شده و افزون بر آن به تعداد رشتههاى تحصیلى نیز اضافه گردد. اینک قریب به ششصد دانشجو در این دانشگاه مطابق مقررات آموزش عالى کشور به تحصیل اشتغال دارند و همزمان به طور مستقل به تحصیلات و پژوهشهاى عالى حوزوى نیز مىپردازند. شرط ورود طلاب به این مرکز علمى، اتمام شرح لمعه و اصول مظفر و داشتن مدرک دیپلم و قبولى در کنکور سراسرى است. بعلاوه دانشجویان ورودى ملزم هستند که پس از ورود به این مؤسسه علاوه بر تحصیل دانشگاهى، تحصیل دروس حوزوى را نیز ادامه دهند.
سرانجام اين شخصيت علمى در ساعت دوازده ظهر روز چهارشنبه بيست وسوم صفر ١٤٣٨ هجرى برابر با سوم آذر ١٣٩٥ شمسى پس از سه روز بسترى شدن در بيمارستان لاله تهران وچندين بار ، شوك قلبى مقارن با اذان ظهر ، دعوت حق را لبيك گفت.
نظر شما