لذا در همين اول قضايا بايد روشن كنم كه بنده اساساً به «ساير قضايا» خواهم پرداخت. چرا كه همه به «اهم قضايا» میپردازند و اين وسط هميشه قضيه «ساير قضايا» مغفول واقع میشود.
اميدوارم قضيه قضايا به قدر كفايت برايتان جا افتاده باشد.
... و اما ساير قضايا:
قضيۀ مهران مديری
در ميان ساير قضايا، اين روزها هيچ قضيهای به قدر قضیۀ مهران مديری و دورهمی اخيرش حائز اهميت نيست.
قضيۀ بيپولی تلويزيون و قبول انواع و اقسام سفارشاتی كه از اسپانسرها میپذيرد، ديگر آنقدر شور شده كه هركس دلواپس هر قضيهای باشد، میتواند يك پولی ببرد، بدهد به تلويزيون تا مديری به قضيه فحش بدهد.
ديروز همسايه ديوار به ديوارمان طبق معمول با همسرش دعوا داشت و يكباره عصبانيتش به اوج رسيد و فرياد كشيد: «ببين يه كاري نكن برم جفت كليههام رو بفروشم پولشو رو بدم تلويزيون تا مديری هر چي از دهنش درمیآد توی «دورهمی» به اون شوهرخواهر فلان فلان شدهات بگه!»
لذا اگر در همين روزها ديديد «مهران مديری» در برنامه «دورهمی» بیخود و بیجهت يه فحشی به آقايی به نام «نجف كلخورانی قرهدرهای» داد، نگران نشويد و دنبال مرجع ضمير قضيه نگرديد. اين بنده خدا باجناق همسايه ماست. توانسته پول جور كند و سفارش فحش داده به تلويزيون!
قضیۀ پارگی يا پارگی قضيه در سياست خارجی
اين قضيه مستقيم به سياست خارجی مربوط است. البته ساير قضايای اين مطلب هم تاكنون به سياست خارجی ربط داشته.
اساساً «پارگی» در سياست خارجي نوعی تهديد به حساب میآيد و آنقدر نيز مهم شده كه عنقريب شايد در وزارت امور خارجه يك اداره كل «پارگی و ساير قضايای مرتبط» راهاندازی شود.
اهميت ماجرای پارگی را خودمان به دشمنان غربی و آمريكايی ياد داديم. آنها چندان به جريان پارگی و پارگی جريان حساس نبودند. از وقتي كه رئيسجمهور وقت آن وقتهای ما گفت: «آنقدر قطعنامه صادر كنيد تا قطعنامهدانتان پاره شود» قضيه برای دشمنان ما حساس شد.
حالا ترامپ ديوانه میخواهد «برجام» ما را پاره كند. آیا بهراستی «برجام» ما مهمتر است يا «قطعنامهدان» آنها؟ قطعنامهدان آنها پاره شد تا رسيديم به برجام. حالا نمیدانم بعد از پارگی برجام ما چه میشود و ما بايد چه چيز دشمن را به تلافی پاره كنيم. از اين به بعدش ديگر به كارشناسان سياست خارجی و صنف رفوگران و احتمالاً اداره كلی كه گفتم مربوط میشود. در كشور ما يك گروهی هستند كه از هر نوع پارگی استقبال میكنند و شاد میشوند. هم آنوقت كه قطعنامهدان آنها پاره شد جماعت شاد شدند، هم حالا كه برجاممان در شرف پارگی است. دليلش را نمیدانم چيست.
قضيۀ يلدا
قضيۀ يلدا خيلی پيچيده نيست. يلدا بلندترين شب سال است كه ما ايرانيان از ديرباز آن را گرامی داشتهايم. يعني طوری خوردنیهای عجيب و غريب و نساز را با هم میخوريم كه ناسازگاریشان با جهازهاضمه ما همان كاري را میكند كه ناسازگاری جناحين با كشور میکند. لذا عواقب يلدا معمولاً تا چند روز در سفره همه ايرانيان مشهود است و كته و ماست در ايام بعد از يلدا قوت غالب مردم است (عرض كردم كه ماجرا بیشباهت به داستان دو جناح نيست!)
قضیۀ هالووين
مطلع شديم كه بعد از حضور غرورآفرين جوانان آيندهساز كشور در ولنتاين، با برگزاري پرشور هالووين، مشت محكمی بر دهان ياوهگويان اصابت كرد. هالووين جشنی است كه اساس آن بر ترس و وحشت است. لذا به دلايل عديده در درازمدت برگزاری هالووين منتفی است.
ما در اين مملكت سخنرانهايی داريم كه لب باز میكنند، همزمان نصف موهای هيكل شنوندگان فر میخورد و نصف ديگرش سيخ میشود. با اين حساب هالووين به چه كارمان میآيد؟ در كشوری كه به هركس میرسي تا میپرسی چه خبر؟ جواب میشنوی كه «هيچی حالا صبر كن ببين چی میشه. تازه اولشه. سرگنده قضيه هنوز زير لحافه، فصل سنگپزون میشه چند وقت ديگه. حالا روز خوبمونه!» هالووين كلاً منتفی است.
در جايي كه تلويزيونش اصلاً و ابداً فيلم ترسناك پخش نمیكند و جايش را با بخشهای گوناگون خبری پر میكند، هالووين لازم نيست.
با همه اين احوالات اگر باز هم كسانی فكر میكنند كه ميزان خوف و خطر كم است و حتماً به هالووين نياز داريم، لطفاً دقت شود كه نماد هالووين كدو است. در كشوری كه در ميان انواع صيفیجات به كدو كمتر از همه توجه میشود، قطعاً برگزاری هالووين عواقب ناخوشی دارد. لذا اگر بناست هالووين برگزار شود، لطفاً دقت نظر ويژهای به كدو داشته باشيد چراكه هر وقت كدو را ناديده گرفتيم، دستكم چهار يا دست بالا هشت سال مستقيم گرفتاری داشتهايم و گاه چندين سال هم عقبه دردناك قضيه عذابمان داده است.
6464
نظر شما