متن یادداشت محمد جمالپور دبیر سیزدهمین جشنواره ملی تئاتر مقاومت ـ فتح خرمشهر به شرح زیر است:
ـ یادش بخیر
ـ یادش بخیر، رفیقی، دوستی، دشمنی، سلام و علیک، خداحافظی
ـ یادش بخیر، دویدنا، به ستون یک، بشین، پاشو،
ـ یادش بخیر، ترسیدنا، انفجارای خمسه خمسه، از جا پریدنا،
ـ یادش بخیر، شبای زدن به خط، گریه کردنای راستی راستی، بغل گرفتنای سعید درفشان،
ـ یادش بخیر، پا پتی دویدنای بهنام، داد زدنای محمد تو خرمشهر، شوخیهای عبدالرضا تو کرخه، غمها و غصهها، عقب نشستنا، از دست دادنا، مردنا، زنده شدنا،
ـ نمازا، نخلا، زمینا، آسمونا
ـ باکری، موسوی، سالیا، معمارزاده، مرادی، یادشون بخیر
ـ یادش بخیر، یعنی تموم؟ یادشون بخیر، یعنی خداحافظ؟
ـ چرا وقتی صحبت از جنگ و دفاع میشه، انگار داریم از یه چیزی مثل خواب دیدن، حرف میزنیم؟ مثه یه رؤیا، مثه یه افسانه!!!
ـ میدونم، من جوون اون روزا، من مرد مو سفید امروز، میدونم برای چی میگیم یادش بخیر،
ـ تو هم میدونی، یعنی اینکه دیگه نه تو کتابا، نه تو سینما، نه روی صحنه، دیگه از اون آدما، از اون حوادث و از اون زمین و آسمون نشونی ندیدیم، اگر دیدیم، لحظه بود، یه حس خوب، یه تابلو.
ـ نمیدونم، این کارایی که میکنیم، نمایش، جشنواره، پاسداشت، یادبود، فقط یه عکس یادگاریه، یه فیقور هنری، یه خرج الکی، یا زنده کردن لحظههای خوب، رفاقتای ناب، نشوندن لبخند رو لبای بهنام محمدی، موسوی، بهروز مرادی و همه بچههایی که بودن و حالا شاهدن.
ـ فقط اینو به یقین براتون بگم، به شرط صدق و صفا، به شرط کار بلدی، به شرط پاپتی دویدن، به شرط یادگرفتن، به شرط منم منم نکردن، به شرط عاشق بودن، مثه آدمای اون روز، باید منتظر یه اتفاق خیر باشیم، یه خبر، یه حادثة خوب.
مثلاً: دفاع مقدس در تئاتر و نمایش خودنمایی میکند. کی؟ نمیدونم کجا؟ مثلاً در جشنواره ملی تئاتر مقاومت ـ فتح خرمشهر
به شرطی که گفتم، یادمون نره.
سیزدهمین جشنواره ملی تئاتر مقاومت ـ فتح خرمشهر از 29 اردیبهشت تا دوم خرداد در آبادان و خرمشهر برگزار میشود.
کد خبر 61863
نظر شما