برای تحلیلگران امور امنیتی منطقه، سرنوشت نهایی اعضای متواری شده گروههای تروریستی و سلفی به یک دغدغه جدی تبدیل شده است. با نگاهی محدود به زمان وشرایط جنگ در عراق و سوریه احتمالا بسیاری از آنها کشته خواهند شد.اما این اتفاق در انتظار همه آنها نیست. تفکر سنتی و متصلب سلفی و سنت گرایی مذهبی در منطقه که داعش صرفا نمادی مدرن و خونین از آن تلقی می شود، پدیدهای محدود به یک گروه و در زمانی محدود نیست که با سرکوب و کشته شدن اعضای آن لزوما ازبین برود.مشکل اصلی در عدم شناخت بستر فکری چنین جریانی است که هم اکنون به شدت فعال و در حال زایمان است. به همین دلیل مدتهاست با برداشتی اشتباه و ناقص از جوامع عربی روبرو شده ایم که خود، چهار پیامد عمده مخاطرهآمیزبه دنبال داشته است.
نخست،عدم توانایی در شناسایی التهاب درونی اجتماع اعراب. حتی بهار عربی هم کمکی به بیداری نخبگان و تحلیلگران امور اعراب ودرک بهتر شرایط نکرد. دوم، مقابله با این جریان فکری و زمینه های بروز اجتماعی آن به مقابله و حذف فیزیکی محدود گردید. سوم،شدت مقابلههای فیزیکی منجر به عدم توانایی در طراحی و ارائه یک الگوی جایگزین دمکراتیک برای جهان عرب شد. چهارم،جریانات تند ایدئولوژیک سلفی در پی تجربه جنگ ، به آرامی و با الگوي آرمانی خود در حال تسخیر دمکراتیک نهادهای مدنی قدرت مانند پارلمان و شوراهای شهر در کشورهایشان هستند. در واقع جوامعی در حال شکل گیری هستند که نوعی مدرن از"آنارشی دمکراتیک - ایدوئولوژیک اما خشونت مشروع!" آن را بارور و هدایت می کند.
این چهار مولفه غيراز مخاطره مرگباریست که از سوی بازماندگان بازگشته این گروهها، جامعه غرب و جهان آزاد را تهدید می کند.از چنین زاویهای متاسفانه جامعه بین المللی، "پدیده داعش به مثابه یک ایدئولوژی " را مورد توجه خود قرار ندادند. به همین دلیل جنگ خونین کنونی در خاورمیانه عربی، خلیج فارس و شمال آفریقا در مقایسه با مخاطرهای ایدئولوژیکی که آینده منطقه و جهان آزاد را تهدید می کند چندان اهمیتی ندارد.تا آنجا که به تحولات جاری مربوط می شود برخورد با بدنه داعش و سازمانهای تروریستی مشابه، گرچه کار سختی به نظر می رسد، اما این سختی به اندازه مقابله با تفکری نیست که به آرامی در حال تسخیر امت عربی است. ویژگی مهم این طالع نحس، نه خصومت آشکار و سخت، بلکه ماهیت نرم وظاهر دمکراتیک آن است. به قول روزنامهنگار لبنانی «ادمون صعب»، «آنها دیر متوجه شدند.اما بالاخره فهمیدند راه های دیگر ی هم هست".
فعال ماندن بستر پنهان این خصومت و خشونت مقدس، خصوصا در منطقه عربی خلیج فارس که خواستگاه اصلی و مشروعیتزای این جریان فکری تلقی میشود، دلیل اصلی بسیاری ازاین نگرانیهاست. چراکه مقابله و مشروعیتزدایی ایدئولوژیک از تفکر سلفی و تعصب ایدئولوژیک بسیار مشکل تراز رویارویی مستقیم با آن است. شاید این دیدگاه قدری رادیکال به نظر برسد. اما نمیتوان فقدان بنیانهای دمکراتیک در جهان عرب که به رادیکالیزه شدن شرایط آتی ونهایتا مصادره آرام نهادهای قدرت از سوی تندروها منجر میشود را انکار کرد و نادیده گرفت .مصر و لیبی نمونه های قدیمی و کویت تازه ترین محصول این تقابل ایدئولوژیک تلقی می شوند. هر چند مدلها و نتایج قدری متفاوت هستند، اما باید موضوع را در بلند مدت مورد ارزیابی قرار داد.نمیتوان باور کرد مصر آرام، لیبی در آرامش نسبی و یا اردن در صلح و توافق ملی بهسر میبرند. کویت را ببینید! در ماه نوامبر انتخابات پارلمانی این کشور بدون سر و صدا با حضور مخالفان زیرک تندرو مذهبی برگزار شد. مخالفان حدود ۲۰کرسی از ۵۰ کرسی پارلمان را به دست آوردند.از آنجا که منطقا نمی توان باور کرد کویت دارای یک نظام دمکراتیک مدرن است، همین منطق ما را نسبت به آینده این امیرنشین نگران می کند. درانتخابات پارلمانی کویت اهمیتی ندارد مخالفان چند کرسی به دست آوردند، یا حتی قدرت انحلال پارلمان همچنان در دست امیر صباح قرار دارد. این توان در بهترین حالت، دیگر منعکس کننده قدرت ذاتی امیر برای ثبات وامنیت کشور نیست. آنچنان که در دیگر کشورهای عربی با وضعیت مشابهی روبرو هستیم. همین موضوع به خودی خود موجب نگرانی شده." سنت در حال فروپاشیست".
نگرانی به این اعتبار که بی ثبات شدن یک متحد سنتی و محافظه کار غرب در منطقه حساس خلیج فارس آنهم با ابزاری به ظاهر دمکراتیک، قرار است در تحلیل و کنش نهایی پروژه تغییرات، ما را با چه شرایطی روبرو کند؟ آنهم در حالی که ظاهرا کنترلی بر نتایج وعواقب آن وجود ندارد. تناقضی به شدت آزار دهنده میان دمکراسی خواهی انتخاباتی و نتایج معکوس آن!.
نتایج انتخابات پارلمانی ماه نوامبر گذشته کویت، بیشتر به این دلیل موجب نگرانی شده که گسلی از درون جامعه اعراب را آشکار کرد که تصور میشد تحت تاثیر تحولات خونین خاورمیانه از بین رفته است.از کنار تحولات سیاسی کویت به سادگی عبور کردیم،اما نتیجه انتخابات این امیرنشین به وضوح نشان میدهد بخش های مهمی ازجامعه ساکت اعراب، با همان اهداف تند و رادیکال در حال کسب تجربهای جدید در نهاد خود والبته برای ما با نتایج غیر قابل پیشبینیست. همانگونه که ظهور داعش، غیر قابل پیش بینی بود.- قانون-
matinmos@gmail.com
جامعه بینالمللی، “پدیده داعش به مثابه یک ایدئولوژی “ را مورد توجه خود قرار ندادند. به همین دلیل جنگ خونین کنونی در خاورمیانه عربی، خلیج فارس و شمال آفریقا در مقایسه با مخاطرهای ایدئولوژیکی که آینده منطقه و جهان آزاد را تهدید میکند چندان اهمیتی ندارد.
کد خبر 623607
نظر شما