باوجود رشد روابط عمومیها از ابتدای پیدایش تاکنون، بهنظر میرسد روابطعمومیها از دو چالش ساختاری و رفتاری رنج میبرند که چالش ساختار در مجموعه روابط عمومیهای کشور به نبود تفسیر و تعریف قانونمند و نظامند از روابطعمومی برمیگردد که موجبشده مدیران براساس نگاه، توقعات، انتظارات، دانش و فهم خود، روابط عمومی را تعریف کرده و انتظارات خود را پایهریزی کنند؛ در این بخش روابط عمومیها مقصر نیستند و باید در مشکل ساختاری به رفع چالشها در نگاه مدیران اجرایی پرداخت.
از سوی دیگر مشکل رفتاری در روابط عمومیها به استاندارد نبودن مدیران روابط عمومی و کارکنان آنها نسبت به ماموریتها و وظایف محوله برمیگردد. بهگونهای که برخی مواقع مدیران روابط عمومی و کارکنان آنها از دانش، تجربه، آموختهها و یافتههای لازم برای تصدیگری این مسوولیت برخوردار نیستند و نمیدانند به عنوان یک روابط عمومی باید چگونه با مشتریان و ذینفعان خود در درون و بیرون سازمان رفتار کنند.
یکی از وظایف مهم و حساس روابط عمومیها ارتباط با رسانههاست که میتوانند در هموارسازی کارهای یک سازمان کمک بسزایی کنند. در این حین یکی از مشکلات روابط عمومیها، عدم شناخت و آگاهی آنها از ظرفیتهای مناسب رسانهها برای انجام وظایف ذاتی است. اگر روابط عمومیهای سازمانها تعامل مناسب با رسانه به معنای عام نداشته باشند و نتوانند با رفتار بهینه از این ظرفیت استفاده کنند، این فرصت بیبدیل و ممتاز را از دست خواهند داد.
روابط عمومیها با گشودن آغوش خود به سمت رسانههای منصف و غیر معارض میتوانند اخبار خود را با سرعت زیاد، بهای کم و در شعاع و دامنه گسترده پراکنده کنند. بنابراین روابط عمومی بدون تعامل با رسانه یک واحد افلیج و علیل است که توصیه میشود تعامل دو جانبه و سازنده با رسانههای کشور ایجاد کنند. از طرف دیگر روابط عمومیها به شدت نیازمند آموزش هستند و تنها آموزش است که میتواند آنها را برای ایفای نقش خود، توانمند کند.
در حال حاضر روابط عمومی برگرفته از تعریف Public Relations است که یک فرآورده وارداتی از دیار غرب محسوب میشود ولی باید در افق 20 ساله سند چشمانداز توسعه به سمت دستیابی تعریفی از مدل اسلامی ـ ایرانی روابط عمومی باشیم. در حال حاضر فاقد چنین تعریف و کارکردی هستیم و قالب کارکردهای روابط عمومی از مدلهایی تبعیت میکند که از کتابهای ترجمه شده به دست آمده است.
این در حالی است که نگاهی به فرهنگ و شرایط ویژه انقلاب و پیشینه تاریخی ایران نشان میدهد نیازمند باز تعریف روابط عمومی و کارکرد آن هستیم. به نظر میرسد با توجه به فرهنگ غنی کشور ما که برخلاف برخی کشورهای پیرامون آن که کل قدمت آنها به چند دهه نمیرسد، پیشینه چند هزار ساله داریم و همچنین با توجه به آمیختگی تمدن ایرانی با فرهنگ اسلامی، لازم است روابط عمومیای متناسب با پیشینه کهن و فرهنگ اسلامی تعریف شود. بهمنظور رسیدن به شاخصهای روابط عمومی اسلامی ـ باید درقالب از استفاده از نظر کارشناسان و صاحبنظران حوزه ارتباطات تعریف کنیم. در این رابطه هر چه زمان بیشتر بگذرد، فرصت سوزی شده است.
نظر شما