تاریخ به بررسی اندیشه و اعمال انسان و حوادث ناشی از آن که در گذشته اتفاق افتادهاند، می پردازد. مورخان یا خود شاهد اندیشه و رفتار و تعامل انسانهای دوران خود بودهاند، یا اخبار آن را از دیگران شنیدهاند و یا به نوشتههای افراد پیشین اعتماد کردهاند. به هر حال آنچه بر قلم آنها جاری شده و به عنوان متن تاریخی به ما رسیده است، به ناچار باید از فیلتر عقل بگذرد و درستی یا نادرستی آن ثابت شود، آنگاه چنین متنی میتواند منبع عبرت دیگران قرار گیرد و در بهینه سازی اندیشه و اعمال انسانها سهمی ایفا نماید.
متاسفانه بسیاری از افراد به جای عبرت گرفتن از تاریخ، دست به شبیه سازی و یا به عبارت بهتر شباهت پنداری تاریخی میزنند. آنان متون تاریخی را آن گونه که خود میخواهند، باور نمودهاند و از نظر ایشان شکی در درستی آن متون وجود ندارد. زیرا که الگوی مورد نیاز ایشان در آن متن وجود دارد و میتواند برای پییشبرد طرح مورد نظر آنها مفید واقع شود.
همگان به خاطر دارند وقتی صدام حسین در سال 1359 به میهن ما هجوم آورد، جنگ تحمیلی بر ایران را «قادسیه» نام نهاد و از آن تاریخ تا زمانی که وی از صحنه محو گردید، عبارت «قادسیه صدام» در رسانههای این کشور مرتب به چشم میخورد. این عبارت نوعی شبیه پنداری توسط صدام حسین بود. او این عبارت را از کجا و به چه منظور عاریه گرفته بود؟
وقتی اعراب مسلمان به منظور فتوحات وارد جنگ با ساسانیان شدند، در جنگ «قادسیه» سرنوشت جنگ به نام آنها رقم خورد. صدام با عاریه گرفتن این عبارت قصد داشت چند نکته را ثابت کند و یا به ملت خویش تلقین نماید و در تبلیغات رسانهای از آن بهره برداری کند. نخست اینکه جنگ قادسیه یاد آور پیروزی اعراب مسلمان بر ایرانیان است که در آن دوران مذهب "زرتشتی" داشتند و از این رو وی بارها در سخنان خود، ایرانیان را "مجوس" و یا آتش پرست مینامید. دوم اینکه اعراب در جنگ یاد شده بر ایرانیان پیروز شدند و او میخواست این نکته را به سپاهیانش تلقین نماید که در این جنگ هم پیروزی از آن اعراب خواهد بود. بویژه که اعراب مسلمان هستند و طرف مقابل آنها "مجوس" و یا کافر است!
این شبیه پنداری معمولا از سوی قدرتمندان به شکلهای مختلف انجام شده و میشود. هدف شاه نیز از برگزاری جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی این بود. او میخواست خود را دارای پشتوانه تاریخی نشان دهد و برتری خود را در قالب برتری تاریخی شاهان هخامنشی، بویژه "کوروش" به همگان ثابت نماید، تاریخ این جمله وی را "کوروش آسوده بخواب که ما بیداریم" هرگز فراموش نخواهد کرد.
در اینجا قصد نداریم به این مسئله بپردازیم که این شباهت پنداری تا چه میزان درست است و آیا میتواند مشکل قدرتمندان را حل نماید یا خیر؟ به هر حال مردم چه بخواهند و چه نخواهند، قدرتمندان و حکام از این شیوه استفاده خواهند کرد و در بسیاری مواقع، بویژه در کوتاه مدت این شیوه به سود آنها تمام میشود. زیرا این شیوه در جوامعی بیشتر استفاده میشود که آگاهی ملت در حد بالائی نیست، از اینرو این شیوه میتواند برای مدتی هم که شده آنها را تحت تاثیر قرار داده و حکام هم با استفاده از این روش و تاکتیک به مراد خود برسند.
شبیه سازان، تاریخ را آن گونه که میخواهند به تصویر میکشند. تقریبا بسیاری از افراد به یاد میآورند در سالهای قبل، بویژه در روستاها و شهرهای کوچک، برخی افراد با نشان دادن پردهای که صحنه جنگ کربلا بر آن نقش بسته بود، اقدام به نمایش آن میکردند. در این پرده اصحاب و یاران امام حسین (ع) بسیار زیبا، متین و با قدرت و اصحاب دشمن در نهایت زشتی و پلیدی به تصویر کشیده شده بودند و فرد نقال هم با گفتههای خیالی خود، آب و تاب آنرا بیشتر میکرد!
مراسم تعزیه هم نوعی از این شبیه سازیها میباشد. تا چند سال قبل این مراسم در میان مردم رایج بود و در این تئاتر مذهبی افراد نقشهای متفاوتی ایفا میکردند. یکی نقش شمر، دیگری نقش امام حسین (ع) و.. مشهور است در یکی از این مراسم، مردم که تحت تاثیر قرار گرفته بودند به فردی که نقش شمر را بازی میکرد، هجوم آوردند تا وی را تنبیه نمایند و او برای فرار از معرکه این بیت را میسرود: نه من شمرم نه اینجا کربلاست/ این همه بازی برای یک قباست. ظاهرا در هر تعزیه به افرادی که نقش بازی میکردند، پاداش میدادند و بازیگر نقش شمر هم قرار بوده که در عوض این بازی قبائی دریافت نماید!
در تاریخ قاجاریه که اغلب توسط مورخان درباری نگاشته شده است، شاهان این سلسله به علی بن ابی طالب (ع) و شمشیر آنها به ذوالفقار تشبیه شده است! جالب اینکه این استفاده ابزاری فقط به ایشان اختصاص نداشته است.
در سلسله سربداران دوازده حاکم سربدار بر سر کار آمدند که کمترین مدت زمامداری در میان ایشان شش ماه و بیشترین مدت دوازده سال بوده است. آخرین حاکم سربدار، علی موید سربداری نام داشته که سه سال مستقل حکومت کرده و نه سال بقیه را در رکاب تیمور لنگ خدمت کرده تا اینکه سرانجام در جنگ تیمور با لرها کشته شده و با مرگ او این سلسله منقرض شده است. ابن یمین فریومدی شاعر این سلسله تقریبا اکثر حاکمان سربدار را مدح گفته است. بیشتر این حاکمان توسط حاکم بعد از خود کشته شده اند و ابن یمین در مدح این حاکم، شمشیر او را به ذوالفقار حیدر کرار تشبیه کرده است! ابن یمین که شاعر تیزبینی بوده، جند سال قبل از قدرت گرفتن تیمور و ظهور او در سمرقند، چند بیت در مدح وی میسراید و برای او میفرستد! مضمون این ابیات این است که من گرچه سربداران را مدح گفتهام، اما در واقع منظورم تو بودهای!
شبیه سازی تاریخی در واقع استفاده از تاریخ در جهت مقاصدی غیر واقعی است. مورخان در مورد تضاد سلطان سلیم پادشاه عثمانی و شاه اسماعیل صفوی به شکل مبسوط قلم زدهاند و وصف شیعه کشی اولی و سنی کشی دومی را ضبط نمودهاند. با این وجودَ سلطان سلیم که شاعر توانائی بوده و اشعار فارسی او بسیار قابل توجه است، به هنگام حمله به ایران شعری میسراید که مطلع آن چنین است: "خون حسین میطلبم یا علی مدد"!؟
متاسفانه بیشتر این شبیه پنداریهای تاریخی جنبه دینی دارد تا تاثیر آن بر عوام بیشتر شود. البته با رشد هر چه بیشتر آگاهی مردم و شناخت واقعی تاریخ، دین و مذهب، مردم واکسینه شده و طلسم استفاده از شبیه سازی تاریخی باطل میشود و سحر ساحر به خودش بر میگردد. قرآن در خصوص این مسئله چنین توصیه میکند: ولاتلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و انتم تعلمون. حق را با باطل نیامیزید و آنرا کتمان نکنید و شما به این مسئله آگاهید.
به هر حال این وظیفه دینی ماست که با عدم استفاده از این گونه شبیه پنداریها از لباس حق پوشیدن و تهمت زدن به افراد و متهم نمودن دیگران خودداری کنیم. زیرا این اقدام نوعی حیله برای فریب دیگران است و مرضی خداوند نیست. به همین دلیل در قرآن تاکید شده است: و مکروا و مکر الله و الله خیر الماکرین. یعنی آنان حیله بکار بردند و خداوند هم حیله بکار برد و خداوند بهتر از هر کسی می تواند حیله بکار ببرد. یعنی بر اساس سنت خدا این روش کار بجائی نخواهد برد.
رایزن فرهنگی سابق ایران در ترکیه و مصر
نظر شما