«نمایش دیابولیک: رومئو و ژولیت» نوشته «محمد چرمشیر» به کارگردانی «آتیلا پسیانی» در سالن استاد سمندریان تماشاخانه ایرانشهر به روی صحنه بود. این اثر بر اساس نمایشنامه «رومئو و ژولیت» ویلیام شکسپیر است اما همانطوری که در تغییر نام اثر مشهود است چرمشیر بستر نمایشنامه اصلی را گرفته است و در بازخوانی نو (تغییر روایتی عاشقانه به خوانشی دیابولیک یا شیطانی) اثر را به آنچه خود و گروه تئاتر «بازی» میخواسته تبدیل و آتیلا پسیانی در تجربهای نمایشی با مخاطبان به اشتراک میگذارد.
در بازخوانی چرمشیر از پیکر اصلی نمایشنامه شکسپیر نزاع دو خانواده و عشق دو شخصیت باقیمانده و با حفظ این چارچوب تمامی اجزا نمایشی فروریخته و ساختار و ساختمان نمایشی دیگری بالا میآید. تعدادی شخصیت حذف، تعدادی تغییر ماهیت و کارکرد داده و شخصیتهای تازهای افزودهشده است. نکته اما در اینجاست که درونمایه اثر نیز دگرگونشده و مسئله شخصیتها نیز دیگر آن نیست که در نمایشنامه شکسپیر سراغ داریم، به همین دلیل باید این اثر را خارج از نمایشنامه اصلی تحلیل و بررسی و به دنبال کشف جانمایه این نمایش از نو خلق شده تلاش کرد.
جنازههای کفنپوش بر زمین نمایش افتادهاند از جنگی میان دو خانواده که دار و دسته و گنگ توزیع مواد هستند، یکی از جنازهها، نعش سرکرده جناحی است که شکست خورده (مونتاگو) و ازقضا برای بقا و حیات و تقویت روحیه و بازیابی هویت باید این نعش در زمینی که غصب شده توسط فرزند پسرش (رومئو) به خاک سپرده شود، این خواست مادر اوست که امروز رئیس گنگ و دار و دسته است. رومئو باید پدرش را به خاک سپرده و پای جامانده مادرش درنبرد را هم پس بگیرد. آنسوی میدان خانواده پیروز (کاپولت) نمیخواهد این افتخار نصیب و قسمت آنها شود. در گرماگرم این خاکسپاری و نبش قبر و بر خاک ماندن جنازه، مسئله دیگری درمیگیرد؛ جانشینی. چه کسی وارث این جنگ بیپایان خواهد بود و ریاست این تشکیلات فساد را به دست میآورد. تنش جانشینی و انتقال قدرت در هر دو سو مطرح است. منازعه نیروهای هر دو گروه برای به دست آوردن قدرت در زیرپوست هر دو گنگ برای جانشینی در جریان است. اگرچه آقای کاپولت برادرزاده خود «تیبالت» را برای جانشینی انتخاب کرده است اما ژولیت این دختر شرور خواهان آن است تا قدرت پدر را به ارث برده، مالک آن شود. این تمایل به قدرت، انگیزه و خواست را میسازد و خواست، اراده را شکل میدهد تا راه رسیدن به قدرت هموار شود.
ژولیت حاضر است برای آنکه تیبالت سر راه او نباشد صحنه را به گونه ای طراحی کند و مهرهها را بچیند که دشمن دور نفرتانگیز (رومئو)، این خویشاوند نزدیک، دوست روزهای کودکی با چاشنی و بارقه کمرمقی از عشق را نابود کرده و بکشد. دشمن میتواند رقیب خویشاوندی که شریک قدرت است را از میان بردارد. اتحاد شومی که هدیهاش قدرت است. سوگواری مسخره ژولیت برای تیبالت اهداف او را برای ما نمایان میکند. در آنسوی میدان مادر مونتاگوها هم رومئو گیج و نشئه را لایق جانشینی نمیداند. این تنش نیروهای داخلی برای حل مشکل جانشینی، آدمها را در چند جبهه درگیر کرده است تا با فریب و نیرنگ راهحلها را کشف کنند.
سطح دیگری که به چارچوب اضافهشده است، دنیای مردگان است. دنیایی که در نمایشنامه شکسپیر اصلاً اثری از آن نیست. در این سطح که انجمن ارواح فارغ از اینکه چگونه کشتهشده و مناسبات زمینی چگونه است به دنبال راهحلی برای زندگان هستند هرچند که راهی بهجایی نمیبرند.
اما سطح دیگری که در نمایشنامه شکسپیر نیست سطح دیگری از منازعات است که این دو خانواده و این شهر حتی از آن بیخبرند و هرچندبار فقط صدای گوشخراش آن را میشنوند، صدایی که تنها منجر میشود تا آدمها به بالا نگاه کنند، سطحی که فقط رعشه اتفاقات آن شنیده میشود؛ اما تأثیر آن اتفاق معلوم نیست. این سطح خبر از یک منازعه بزرگتر با وسعتی بیشتر که فقط یکسوی آن برای ما مشخص است (با توجه به اینکه همیشه آن صدا از یکسوی سالن حرکت کرده و بهسوی دیگر ختم میشود.) در حال اتفاق است. شاید فارغ از جهان زندگان و مردگان، کشتار و بازی سرگرمکننده این دو خانواده در این سرزمین که ما فقط خیابانی از آن را میبینیم، روابط دیگر و منازعات دیگر یا شاید حرکت دیگری در جریان است که برای ما مکشوف نیست و راهی برای شناخت آن یا آنها با این بازی نداریم. ما با این آدمها به خود مشغولیم. با راهب و گورکن، رفتوآمد اینوآن، کشتار و عشق و... ولی بازی اصلی در جای دیگری است که فقط یکی از حواس ما به وجود آن شهادت میدهد؛ درحالیکه هیچکدام از آدمهای این بازی قصدی برای شناخت این صدا ندارند و صم و بکم فقط آن را میشنوند و خط حرکتش را با نگاهشان دنبال میکنند.
در ادامه این روند نمایش رومئو و ژولیت همچون که دستانی به خونآلوده دارند به عشق رسیده و دلداده میشوند. این رویداد ازآنجاییکه میتواند پایان جنگها باشد، در توافق دو خانواده به قتل میرسند تا تراژدی کامل شود. با مرگ این دو، سکون تراژیک دوباره به صحنه بازمیگردد تا دوباره جنگها به شهر و این خانواده حیات دهد. عشق علیرغم همه تواناییها که به این دو قاتل رومئو و ژولیت داده اما راهحل مناسب برای حیات نیست. توافق دو خانواده برای حذف این دو، نشان میدهد که عشق، دوستی و توافق راهحلی برای آنچه بهدستآمده نیست. چراکه هر دو خانواده در بلوا و شورش و غوغا و جنگ زندگی کرده، مواد و... میفروشند تا شهر گناه زنده بماند.
محمد چرمشیر در این نمایشنامه با بسط روابط و انگیزه شخصیت و هویت بخشی به شهر سطوح عمیقتری از پیچیدگیهای انسانی به نمایش میگذارد و خشونت موجود دنیای امروز را نشان می دهد.
آتیلا پسیانی در اجرا با خطوط ممتد بر کف صحنه، خیابان حوادث را بهسادگی میسازد و با نوع چینش، مخاطبان را شاهدان و همسایگان اتفاقات میسازد. در این طراحی صحنه و اجرا، مخاطبان، ناظران خشونتی میشوند که در صفحه حوادث روزنامهها خواندهاند، در شبکههای مجازی فیلمهایش را دیدهاند، گاهی شاهد عینی آن بوده یا قربانی خشونت هستند. در این تجربه نیز آتیلا پسیانی با میزانسنها و هدایت بازیگران، طراحی نور و صدا و اجرای آنها خشونت، ترس، توهین، تحقیر و لحظات عاشقانه و... بهدرستی بازسازی و مخاطبان تمامی احساسات را درصحنه درک میکنند. آنچه از ترکیب همه اجزا صحنه (لباس، اشیاء، موسیقی و بازیگران) تداعی می شود یک بازی (گیم) شیطانی است. بازی ای که ترکیبی است از پوششهای شرقی و گنگهای غربی، اما هر چه هست این بازی به مرحله بعدی نمیرود و مخاطبان در همین مرحله متوقف می شوند.
بازیگران نمایش فاطمه نقوی، نوید محمدزاده و... در ساخت این فضا کار خود را بهخوبی انجام میدهند. از خواست نویسنده و کارگردان تا ادراک مخاطب فاصله بسیاری است که بازیگران آن را بهدرستی پر میکنند.
پ.ن: در اجرایی که من شاهد آن بودم دو اتفاق قابلتحسین افتاد که تذکرش الزامی است. در پایان نمایش نوید محمدزاده وقتی ناصر آقایی را در میان تماشاچیان دید، با احترام دست او را بوسید که نشان احترام این بازیگر به استاد و معلم تئاتر است. همچنین وقتی آتیلا پسیانی در میان تشویق حضار به صحنه آمد به دست بانوی خود فاطمه نقوی بوسه زد که نشان از احترام او به همسر و خانواده و بازیگرش دارد که این نیز قابلتحسین و ستایش است.
در گرماگرم این خاکسپاری و نبش قبر و بر خاک ماندن جنازه، مسئله دیگری درمیگیرد؛ جانشینی. چه کسی وارث این جنگ بیپایان خواهد بود و ریاست این تشکیلات فساد را به دست میآورد. تنش جانشینی و انتقال قدرت در هر دو سو مطرح است. منازعه نیروهای هر دو گروه برای به دست آوردن قدرت در زیرپوست هر دو گنگ برای جانشینی در جریان است.
کد خبر 772906
نظر شما