فیلسوف نمیتواند بدون احوال فیلسوف شود. آغاز همه چیز احوال است و ما با احوال انسان شدهایم، فیلسوف در گفتمان رسمی نیایش ندارد، اما در احوالش میتواند دعا کند.
برخی فکر میکنند نیایش کار اهل ایمان و عشق و فلسفه کار اهل عقل است، در حالی که زبان فلسفه، زبان آدابدانی و عقل است و این عقل بنیادی دارد که این آغاز، آغاز همه چیز است، آغاز علم وجود است.
فیلسوف با توجه به تحولات نفس سخن فلسفی را به زبان میآورد. نکتهای که مهم است، این است که ما معمولاً به آنی که در ما اتفاق میافتد، توجه نداریم در حالی که همه چیز به آن ربط دارد. فیلسوف هم سخن فلسفی را از آنجا یاد میگیرد.
برخی میپرسند آیا فلاسفه اهل نیایش و دعا هستند؟ در پاسخ باید گفت برخی فیلسوفان الهی هستند و برخی هم الهی نیستند. در تاریخ فلسفه اولین کسانی که به نیایش توجه کردند، رواقیون بودند. آنها جمع دین و فلسفه را مطرح کردند.
اساس نیایش این است که من، فقیر الی الله هستم، برخی میپرسند فیلسوف درباره نیایش چه حکمی میکند، فیلسوفان درباره نیایش نظرات خوبی دارند. البته این مسأله در فلسفه قدری مشکل است.
40 سال پیش در کنگره فارابی در تهران درباره تأسیس فلسفه اسلامی مطرح کردم فلسفه اسلامی با تلقی همه موجودات، به عنوان امکانات ذاتی و ماهیت، فلسفه اسلامی شده است. این اصلی است که جلوه دیگرش، وحدت دین و فلسفه است و فارابی هم کوشید تا این وحدت را اثبات کند.
نیایش جایگاه والایی در دیدگاه فلسفه با محوریت دین دارد. مرحوم محسن مهدی در آن کنگره از من پرسید که آیا دعای فارابی را خواندی؟ و من پاسخ دادم تمام کتابهای فارابی را خواندهام، اما این یک کتاب را نخواندهام ولی در جریان آن هستم، وی گفت مصداق وحدت دین و فلسفه در همین دعای فارابی مطرح میشود.
وقتی نیایش فارابی را میخوانید، یک دوره درس فلسفه است، در واقع نمونهای از جمع فلسفه و دین و امکان نیایش در فلسفه است.
فلسفه یک عقل اجمالی و یک عقل تفصیلی دارد. در عقل تفصیلی دعا جایی ندارد، عقل تفصیلی، قال و عقل اجمالی، حال است. در بحث عقلی با مفاهیم و در دعا با حضور یا طلب حضور سر و کار داریم.
متن منقح شده سخنرانی چهارشنبه 26 اردیبهشت ماه 97 با عنوان «فلسفه، پرستش و نیایش»
آغاز همه چیز احوال است و ما با احوال انسان شدهایم، فیلسوف در گفتمان رسمی نیایش ندارد، اما در احوالش میتواند دعا کند.
کد خبر 777584
نظر شما