*********
- آیا شما هم با نظر برخی اساتید، همچون دکتر دینانی، درباره مهجوریت و ناشناخته بودن فلسفه سهروردی در ایران هم عقیده هستید؟
- من هم معتقدم که حقایق بسیار زیادی در حکمت و اندیشه سهروردی وجود دارد که هنوز کشف و دیده نشده است. در صورت تحقیق در این باره تحول بسیار عظیمی در تاریخ فلسفه به وجود می آید. چرا که نوشتن تاریخ فلسفه از دیدگاه سهروردی بسیاری از مسایل تغییر خواهد کرد و می توان به نظریات بسیاری از فلاسفه همچون هگل و ارسطو نقد هایی وارد کرد.
- بیشتر فلاسفه غربی شرق را دارای فلسفه نمی دانند، آیا با تبیین اندیشه های سهروردی می توان پاسخی برای این نظر داشت؟
- هگل و ارسطو، از جمله کسانی هستند که فلسفه را غربی می دانند یعنی از دیدگاه آنها شرق دارای فلسفه نیست. اما سهروردی فلسفه را به صورت جامع تعریف کرده حکمت ذوقی را مجزا کرده است. حکمت ذوقی به معنای حکمت الهی است که در شرق وجود داشته اما چون دید ارسطو غالب شده از دیدگاه فیلسوفان، شرق دارای فلسفه نیست. سهروردی یک حکیم الهی طراز اول در سطح ایران و جهان است که با نظریه اش در باب فلسفه، توانسته تعریف بسیار عمیق و دقیق تری در برابر تفسیری که فلسفه را غربی می داند، ارائه دهد.
- تفاوت تفسیر سهروردی با تفسیر غربی در چه چیز است ؟
- در شرق آنگونه که سهروردی تصویر کرده هرگز بین حکمت و فلسفه جدایی نبوده است شاید در برخی موارد این پیوند دچار ضعف شده باشد اما با ظهور سهروردی بار دیگر حکمت در شرق جان گرفت و وی اثبات کرد که حکمت به معنای واقعی، شرقی است و آن را به صورت یک نظام فلسفی منسجم با تعریف جدیدی از حکمت احیا کرد. اما در یونان و در دوره پیش از سقراط میان فلسفه و حکمت جدایی واقع شده در حالی که در شرق اصالت همواره با حکمت بوده است. گرایش به نیهیلیسم در فلسفه غرب به دلیل همین جدایی فلسفه از حکمت در یونان قدیم است اما این موضوع در شرق با تلاش سهروردی صورت نپذیرفته است.
نظر شما