امروز در دانشگاهها مزایای مادی به حوزههای دیگر که تأثیر و تأثرش بیشتر از بعد مالی آن است تسری یافته است. «پییر بوردیو» جامعهشناس نامی فرانسوی(۲۰۰۲-۱۹۳۰) این کتاب را -که به اهتمام حسن چاوشیان ترجمه شده- حدود سه دهه پیش نوشته و ممیزات دانشگاهیان را واکای کرده است. در این پژوهش، ابعاد منفعت و بهرهبری آدمهای با تحصیلات آکادمیک از نقش، جایگاه، موقعیت علمی، اختیارات پیدا و نهان و شان و پرستیژ اجتماعی استادان تبیین شده است که نشانگر استفاده یا سوءاستفاده از مقام و موقعیت علمی برای امور غیر علمی است . او نشان داده چگونه سرمایه، سرمایه میآورد و البته بهرغم بوردیو سرمایه انواعی دارد! سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه علمی و آکادمیک و سرمایه پرستیژ و شأن انسانی. و از آنجا که انباشتن سرمایه آکادمیک، زمان میبرد، پیمودن روند ارتقا، -که پیوند نزدیکی با سن دارد- مدارج آرمانی حرفهای و شغلی در نظر کارگزاران، جلوه و جلای چشمنوازی دارد.
بررسی این کتاب خود مجال مناسبی میطلبد اما در این مختصر فقط برخی شباهتهای انسان دانشگاهی ایرانی و فرانسوی مورد نظر است.
وقتی درباره قدرت آکادمیک دانشگاهیان مینویسد: هنگامی که آمریکایی جوانی در اوایل دهه ۱۹۷۰ مهمانم بود من ناچار شدم برای او شرح دهم که همه قهرمانان فکری او همچون الئوسر بارت، دلوز، دریدا و فوکو موقعیتهای حاشیهای در نظام دانشگاه داشتند و دانشگاه غالباً صلاحیت آنها را برای راهنمایی رسمی پژوهشها تایید نمیکرد -چرا که آنها خود رسالهای به شکل متعارف ننوشته بودند و به همین دلیل مجاز به راهنمایی رساله نبودند. و من یاد عملکرد صوری هیئت ممیزه دانشگاه تهران افتادم که استادان برجستهای را تنها به دلیل عدم انتشار مقالات استاندارد در نشریات موردنظر خویش، مردود با نمره صفر اعلام کرده بودند.
قدرت دانشگاهی در میدان نبرد علمی!
بوردیو میگوید: انباشت موقعیتهای تحت کنترل شرط مبادله خدمات میان قدرتمندان است که آنان را قادر به دانستن و حفظ ارباب رجوعشان میکند هر قدر شبکههای موقعیتهای تحت کنترل گستردهتر متنوعتر باشد -در موسسهای آموزشی و پژوهشی در نشریهای دانشگاهی و مطبوعات و رسانهها- این مبادلهها، طولانیتر، پیچیدهتر و از دید غریبهها نادیدن تر است. توصیه Y برای شاگرد X، شاید با مرور و نقد کتاب در هفتهنامهای جبران شود که یکی از اقوام ایدئولوژیک x نوشته است.
چه جالب! گویا این صفات تمام دانشگاهیان قدرتطلب است و مختص فرانسه نیست.
آیا این سوال پرسیدنی است که بیش از ۴ میلیون دانشجو و دهها هزار استاد و مدرس دانشگاهی در ایران چه مناسباتی دارند؟ چرخه قدرت در میان آنها چگونه است و اساساً محیط دانشگاهی، ارتباطات سازمانی و انسانی را چطور شکل میدهد؟
انگار بوردیو پاسخ میدهد: X، افراد بسیار زیادی را دور خود جمع کرده بود، او به کسی فشاری نمیآورد غیر از کسانی که از او دور بودند، یا دستیار او نبودند. آنها تحت فشار وی دکتراهایشان را میگرفتند و خیلی زود موفق میشدند از همین رو Y در ۳۸ سالگی استاد رسمی سوربن شد! و بقیه را «مدرس» نگه میداشت، تا به همان صورت بپوسند، چون مورد علاقه وی نبودند ...
بهیقین کمتر میتوان چنین دنیای اجتماعی را یافت که قدرت به این میزان به عقیده بستگی داشته باشد و این سخن هابز در آن تا این حد صادق باشد که آوازه قدرت، قدرت است. شاید همین شباهتهاست که جلال آلاحمد بعد از یکسال که دوره دکتری زبان فارسی را در دانشگاه میگذراند میگوید: حیف عمر و یکسالی که در دانشگاه تلف کردم!
شناخت انسان دانشگاهی ایرانی البته محتاج بررسی پژوهشی شبیه کار بوردیو است که گرچه گاه توسط برخی محققان نقادی و حلاجی شده است، اما اغلب پژوهشها ناظر بر عملکرد دانشگاهها بوده است نه افراد و شخصیت دانشگاهیان. البته کار پژوهشی نقادانه که به انسان دانشگاهی بپردازد، نوعی خودزنی است که کمتر فرد دانشگاهی جرأت و جسارت آن را دارد. چه بسا پس از پژوهشها روشن شود برخی از استادان آدم بازاریاند تا انسان دانشگاهی؛ شبیه پزشکانی که برجساز شدهاند یا مهندس و مدیرانی که از موقعیت دانشگاهی خود برای تجارت بهره بردهاند.
با این حال، این اثر آن قدر شباهتهای نزدیک با جامعه دانشگاهی ایران دارد تا در نبود این پژوهشها، فعلا شمایی کلی از موقعیت، قدرت و سرمایههای انباشته افرادی بدهد که علاوه بر مدرک دانشگاهی که از امتیاز مادی آن بهره میبرند از دیگر وجوه آن که به مراتب از سرمایه مادی آن فزونتر است، استفاده کنند به گونهای که انسان یازاری حتی تصورش هم برایش مشکل است.
خدایش رحمت کند مرحوم دکتر سیدجعفر شهیدی استاد ممتاز ادبیات و رئیس موسسه دهخدا را که میگفت مشکل مملکت ما از زمانی آغاز شد که در گواهینامه فارغالتحصیلی دانشجویان نوشتند: این گواهینامه به شما اعطاء میشود تا از امتیازات مادی آن بهرهمند شوید! حالا که کتاب «انسان دانشگاهی» پییر بوردیوی فرانسوی را میخوانم شباهتهای دانشگاههای فرانسه با قدمت ۸۰۰ ساله را با دانشگاههای ۸۰ ساله خودمان بیشتر درک میکنم.
کد خبر 804969
نظر شما