۰ نفر
۲۶ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۲

وضع فلسفه دین ما از فلسفه‏های دیگر بهتر نیست بلکه بدتر است.

اگر چه ترجمه‏ها و مقالات بیشتری دراین زمینه داریم. در فلسفه دین ما کارکرده‏ایم ولی درست کار نکرده‏ایم. کاری که در فلسفه دین کرده‏ایم آن است که مطالب و مسائل تحریف شده وارد حوزه اسلامی خودمان کرده‎ایم.
در صورتی که ما باید فلسفه دینمان را در جهت مسائلمان تنظیم کنیم و عقلانیت اسلام باید در فلسفه دین ما لحاظ شود.

عده‏ای با بورس به خارج رفتند و با فلسفه دین غرب آشنا شدند و برگشتند و همان ها را روی اسلام پیاده کردند. کافی است که سرفصل های رشته‏هایی که باز کرده‏اند در نظر بگیرید. اینها همه همان مسائل مسیحی است؛ نظیر گوهر و صدف، قرائت پذیری متون، زبان دین یا مسائلی از قبیل کثرت‌گرایی دینی اینها را جزو مسائل ما کردند در حالی که در اسلام ما این مفاهیم را نداریم. بنابراین چون مدیریت علمی نداریم ما نه تنها کاری نکرده‎ایم بلکه با کارهای انفرادی کار را خرابتر کرده‎ایم. در نتیجه وضع فلسفه دین نسبت به فلسفه‏های دیگر در ایران بهتر که نیست به کنار آشفته‏تر و آلوده‎تراست.

امروز در فلسفه دین باید به معرفی درست اسلام بپردازیم. ما نباید از گوهر و صدف که پناهگاهی برای ادیان غیرعقلانی و تحریف شده است و از کثرت‌گرایی و قرائت متون حرف بزنیم. بیاییم ببینیم اصلاً بشر به دین احتیاج دارد یا نه، و اگر دارد به کدام دین احتیاج دارد و چه دلیلی بر حقانیت فلان دین داریم.

ما اینها را رها کرده‏ایم درحالی‌که اسلام به‌وسیله اینهاست که می‏تواند برتری خودش را مطرح کند. بنابراین ما فلسفه دینمان را باید در جهت اسلام تنظیم کنیم و نه با الگوی غربی که در جهت مسیحیت غیرعقلانی است. یکی از مسائل مهم غربی‏ها همین جدایی حوزه عقل از حوزه ایمان است در صورتی‌که یکی از مسائل مهم اسلام جدا نبودن حوزه عقل از حوزه ایمان است.

کد خبر 85245

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۲۰:۴۷ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۸
    0 0
    حرفهای کلیشه ایی همیشگی
  • جاناتان IR ۰۷:۵۳ - ۱۳۹۰/۰۵/۰۱
    1 0
    شاید ما با تمامی مطلب بالا موافق نباشیم اما اینکه هر کس نظرش را اعلام کند خیلی بهتر از یک فضای مرده است در ضمن اگر ما هنر تبدیل این حرفها به عمل را داشتیم آنقدر روی دستمان باد نمیکرد که کلیشه شود چرا به این فکر نمیکنیم که مخاطب این کلیشه خود ما باشیم