تیتر سه وبلاگها
-
انسداد گفتوگو، بنبست توییتر فارسی
توییتر فارسی، علیرغم محدودیت در دسترسی و جمعیت کمتر کاربرانش نسبت به پلتفرمهایی چون تلگرام و اینستاگرام، همچنان یکی از مهمترین عرصههای شکلگیری و رقابت گفتمانهای سیاسی-اجتماعی در ایران است. این پلتفرم که بافت کاربری نخبگانیتر نسبت به تلگرام و اینستاگرام دارد و گفتوگوهای عمدتا سیاسی-اجتماعی را میزبانی میکند، عملا به مجموعهای از خوشههای کاربری موازی و کمارتباط با یکدیگر تبدیل شده است. نوع خاص معماری فنی توییتر، محیط مستعد آن برای اجرای کمپینهای پروپاگاندا و دستکاری سیاسی و رفتارشناسی کاربران این پلتفرم، همه منجر به قطبیسازی گفتوگوها و اصطلاحا شکلگیری حباب اطلاعاتی شده است.
-
رمزگشایی از یک تصویر آخرالزمانی!
یک تصویر میتواند گاه چنان قدرتمند و سرشار از معنا و دلالتهای ضمنی باشد که به نمادی در حافظه جمعی تبدیل شود. در میان انبوه تصاویر دلخراش منتشر شده از جنگ غزه، ویدئوی آخرین لحظات زندگی یحیی سنوار، رهبر شهید جنبش حماس، چنین سرنوشتی یافته است. تصویری که مردی تنها را در یک مخروبه نشان میدهد که با آرامشی شگفتانگیز روی مبلی نشسته و چوبی را به سوی پهپادی در آسمان پرتاب میکند. انتشار بسیار گسترده این تصویر که این روزها به الگویی برای بازآفرینی توسط کودکان و نوجوانان فلسطینی هم تبدیل شده، از منظر مطالعات رسانه و نشانهشناسی، پدیدهای قابل تحلیل است.
-
چرا وفاق ملی نمیتواند «گفتمان» باشد؟
حکمرانی در ذات خود، عرصه انتخابهای دشوار است. هر دولتی در مسیر اداره کشور، همواره با گزینههای متعدد و گاهی متعارض روبروست؛ انتخاب میان اقتصاد آزاد یا دولتی، تمرکزگرایی یا تمرکز زدایی، خودکفایی یا واردات، کنترل تورم یا حفظ رشد اقتصادی، و صدها دوراهی دیگر که هر یک میتوانند مسیر متفاوتی را پیش روی کشور قرار دهند. در این میان، آنچه به انتخابهای یک دولت معنا میبخشد و آنها را از تصمیمات پراکنده به مجموعهای منسجم و هدفمند تبدیل میکند، گفتمان آن دولت است.
-
چگونه در عصر پساحقیقت، از حقیقت محافظت کنیم؟
در روزهای گذشته و با اوجگیری تنش در منطقه، روند کمسابقهای از انتشار اخبار جعلی در فضای اطلاعرسانی را شاهد بودهایم. اخبار و شایعاتی که بخشی از آنها در پازل پروپاگاندا یا عملیات روانی طرف مقابل نبرد قابل تحلیل است و بخش دیگری هم به نوعی از شاخصههای اکوسیستم جدید اطلاعرسانی به شمار میآید که برخی از آن با عنوان عصر پساحقیقت یاد میکنند. عصر پساحقیقت، دورانی است که در آن، احساسات و باورهای شخصی بیش از واقعیتهای عینی در شکلدهی به افکار عمومی نقش دارند. در این فضا، اخبار جعلی و اطلاعات نادرست گمراهکننده با سرعتی باورنکردنی منتشر میشوند.
-
کالبدشکافی یک خودزنی رسانهای
پس از انتشار خبر بمباران مقر جنبش حزب الله در ضاحیه بیروت، اگرچه مجموعهای از اشتباهات رسانهای در مدیریت بحران مشاهده شد اما مهمترین حلقه این زنجیره، باز هم انتشار خبر دروغ در خروجی یکی خبرگزاریهای رسمی کشور بود؛ درست زمانی که انبوه گمانهزنیها درباره احتمال هدف قرار گرفتن شهید سیدحسن نصرالله از منابع گوناگون در افکار عمومی در حال انتشار بود، خبرگزاری تسنیم ابتدا به نقل منابع خارجی و پس از آن در خبری اختصاصی، اعلام کرد سیدحسن نصرالله در مکانی امن و عملیات اسرائیل شکست خورده است.
-
رازهای ناگفته پوشش خبری جنگ غزه
از زمان آغاز حملات گسترده اسرائیل به نوار غزه که در واکنش به عملیات غافلگیرانه جنبش حماس در 7 اکتبر سال گذشته کلید خورد، تا به امروز بیش از 41 هزار نفر از فلسطینیها جان خود را از دست داده و بالای 95 هزار نفر زخمی شدهاند.
-
حکمرانی اینترنت چه نیست؟!
حکمرانی فضای مجازی مفهومی است که در ایران معمولا برای توجیه یا مشروعیتبخشی به بگیر و ببندها در اینترنت از آن استفاده میشود. سیاستگذاران عمدتا وقتی از حکمرانی اینترنت سخن میگویند، منظورشان تسری کامل اختیارات حکمرانی، به این فضاست، بدون اینکه نگاه واقعبینانهای درباره امکان فنی چنین چیزی داشته باشند.
-
موازنه ناکارآمد؛ چرا حمایتهای دولتی، منجر به تضعیف رسانهها در ایران شد؟
در جهان سیاستگذاری، گاهی آنچه به عنوان راهحل تجویز میشود، خود به بخشی از مشکل تبدیل میشود. خط سیر رسانههای کشورمان در سالهای اخیر، ویترین خوبی برای تماشای یکی از این تناقضات دراماتیک است. زمانی سیاستگذاران در کشورمان تصمیم گرفتهاند، برای کمک به اقتصاد رسانه و در امان نگاه داشتن رسانهها از تکانهها و تلاطمات اقتصاد بلاخیز ایران به آنها یارانه بپردازند اما این یارانهها نه تنها منجر به بهبود وضع صنعت رسانه در ایران نشده بلکه در سالهای گذشته شاهد کاهش مستمر تیراژ مطبوعات، افت کیفیت محتوای تولیدی و کاهش اعتماد عمومی به رسانههای رسمی بودهایم.
-
پنج ایده برای نجات رسانه ؛ ضرورت بازآفرینی سیاستگذاری رسانهای در ایران
نظام اطلاعرسانی در ایران طی سالهای گذشته دچار آفتها و کژکارکردهای گوناگون شده است. تضعیف مستمر مرجعیت و اعتبار رسانههای جریان اصلی، کاهش اعتماد عمومی به رسانههای رسمی، کاهش روزافزون سهم رسانهها از سبد مصرف خبری مردم و ناتوانی در خلق روایتهای ملی قابل اعتماد در مواقع بحرانی، تنها بخشی از نشانههای این وضعیت نابسامان است. هرچند عوامل متعددی در شکلگیری این وضعیت نقش داشتهاند، اما کسرِ قابل توجهی از این مشکلات، در سیاستگذاری ناکارآمد رسانهای ریشه دارد.
-
چرا زبان دولت در ایران لکنت دارد؟
سیاست در ایران همیشه محمل تناقضهای بنیادین است؛ در عصری که مهمترین ویژگی آن «تسهیل ارتباطات» و برآمدن انواع و اقسام ابزارهای فناورانه ارتباطی است، شکافی میان ملت و نهاد دولت در ایران دهان گشوده که محصول نوعی اختلال ارتباطی است. عجیب اینکه هر چه فناوریهای ارتباطی پیشرفتهتر میشوند، فاصله میان مردم و نهاد دولت نیز در کشور ما بیشتر میشود.
-
رازگشایی از ناکامی رسانهای همه دولتهای جمهوری اسلامی
چند روز پیش بود که گفته شد، در دیدار پزشکیان با اصحاب رسانه، برخی از سخنرانان، از ضعف در تیم رسانهای دولت سخن گفتهاند. صرفنظر از اینکه ساختارهای درونی دولت چهاردهم هنوز شکل نگرفته، تقریباً در همه دولتها، بخش اعظمی از کاستیها و ناکارآمدیها به نام «تیم رسانهای» نوشته میشود. این متهم نامآشنا تقریباً از همان روزهای آغازین همه دولتها در مظان اتهام طیف وسیعی از کنشگران در درون و بیرون از دولت قرار میگیرد.