فارغ از این که آیا مفهوم «دینگریزی»، ترکیب رسا، دقیق و قابل استفادهای دارد یا خیر، اما از نحوه کاربرد پربسامد آن توسط کاربران عمومی، میتوان پنج معنای آن را استخراج و صورتبندی نمود. به سخن دیگر، اگر دقت کنیم که در چه مواقعی از این لفظ استفاده میشود، در نهایت ۵ معنا و ۵ وجه اشاره را میتوانیم از یکدیگر تفکیک و صورتبندی نماییم. ۵ وجه اشاره و یا معنای «دینگریزی» عبارت است از:
۱. دینگریزی به نحو مطلق
گاهی لفظ دینگریزی را به کار میبریم و منظور ما ترک باورهای دینی و در مرکز آن، خداباوری، معادباوری و یا مواردی از این قسم است. بنابراین، دینگریزی یعنی باورهای دینی را کنار گذاشتن و انکار آنها. در این معنا، دینگریز کسی است که اساساً از سیطره و ساحت دین بیرون رفته و روی به انکار آورده است.
۲. دینگریزی به نحو خاص
معنای دومی که از دینگریزی استخراج میشود، دینگریزی یعنی از دین خاصی بیرون رفتن و رو به سوی دین دیگر آوردن. به عنوان مثال وقتی مسلمانی از دین اسلام خارج میشود و دین دیگری، مثلاً مسیحیت را انتخاب میکند، او را دینگریز مینامیم و منظور ما گریختن از دین اسلام است.
۳. دینگریزی به نحو نسبی
در این جا انکار و یا تغییر دین مورد نظر نیست بلکه دگرگونی و تغییر در رویکرد و نگرش دینی ملاک دینگریزی قرار میگیرد. به عنوان مثال:
الف) از دست نهادن دین سیاسی و رو نهادن به دین غیرسیاسی
ب) تغییر دین اجتماعی به دین فردی
ج) بیتوجهی به دین نهادی و انتخاب دین شخصی شده
د) تبدیل دین تک منبعی به دین چند منبعی و یا دین ترکیبی-تألیفی
۴. دینگریزی در ساحت عمل
در این معنا، دینگریز کسی است که واجبات را ترک میکند و یا رفتار آلوده به محرمات دینی دارد. ترک واجبات و یا عمل به محرمات، طیف وسیعی دارد که باید در نظر داشت اما گویا کسانی که مشاهده میکنند جامعه، رفتاری مطابق با موازین و دستورات دینی ندارند، جامعه را دینگریز مییابند. به عنوان مثال وقتی وضعیت حجاب را ملاحظه میکنند و یا خالی شدن مساجد را میبینند، احساس میکنند مردم، دینگریز شدهاند. این معنا از دینگریزی به ساحت فقه نزدیک میشود.
۵. دین گریزی وجودی
و بالاخره در نوع پنجم از دینگریزی، داشتن باور و اعتقادات دینی ملاک اصلی نیست. هم چنین عمل به دستورات شرعی نیز چندان در مرکز توجه قرار نمیگیرد، بلکه آن چه اهمیت بالایی دارد این است که شخص دیندار، به چه میزان دغدغهٔ حضور در محضر خداوند را دارد. وجود او به چه میزان درگیر امر دینی است. در این معنا، دینگریزی یعنی بیپروا زیستن، بیتفاوتی نسبت به امر متعال و وجودی تهی از عظمت آسمان و یعنی وجود آدمی از آن چه معنای هستی است میگریزد و از کنارش بیتفاوت میگذرد. این معنا از دینگریز به ساحت عرفان نزدیک میشود.
حال این پرسش جدی مطرح میشود که آیا اساساً از دین میتوان گریخت؟
1717