نکته جالب اینجاست که تحریمگرترین دولت ایالات متحده از اتفاق همان دولتی است که با جدیت مشغول تغییر دادن رژیمهای بین المللی مدیریت اقتصادی و مالی جهانی یعنی جایزه کشورهای همنوا با آمریکاست.
ثبات هژمونیک دکترین نانوشته تمام دولتهای آمریکا طی دوران پس از جنگ دوم جهانی بود. چه لیبرالها و نهادگرایان متمایل به همکاری های بین المللی و صلح جهانی و چه واقع گرایان متمایل به رژیم های بینالمللی همه متفق بودند که ایالات متحده با تاسیس، تثبیت و تضمین قواعد «مبادلات جهانی» در همه حوزه های فرهنگی، سیاسی و اقتصادی خواهد توانست دنیای تازه ای پر از صلح و پیشرفت و البته تحت کنترل ایالات متحده به وجود آورد.
قواعد این سامانه رژیمهای بینالمللی به شدت یادآور قواعد سامانههای سایبرنتیک است. در علم سایبرنتیک که می توان آن را دانش مدیریت کنترل نامید، تمرکز ویژه بر راههای ارتباطی در درون یک سامانه متمرکز است.
به باور علمای سایبرنتیک با به دست آوردن توان مدیریت روابط بین واحدها و اجزای یک سامانه می توان به شکلی کاملا موفقیتآمیز خروجیهای آن سامانه را کنترل و هدایت کرد. اگر از این زاویه به جهان پس از جنگ عالمگیر دوم بنگریم، سازمان ملل، بانک جهانی، صندوق بین المللی پول، شورای امنیت، دیپلماسی سازمانی، سازمان تجارت جهانی و... همگی کریدورهایی بودند که روابط سیاسی و اقتصادی جهانی از طریق آنها سامان می یافت و ایالات متحده همه آنها را تحت کنترل داشت.
در چارچوب نظام بینالملل، این چنین نظم سایبرنتیکی برای کنترل اجزای سامانه یعنی دولتها از طریق روابط بین اجزای سامانه یعنی رژیمهای بینالمللی، بهترین موقعیت را برای هژمون ایجاد می کرد تا از ابزار تحریم برای تغییر رویهها و سیاستهای کشورهای ناراضی سود ببرد. دولت جدید ایالات متحده اما به شکل جالبی در حال تخریب کردن این رژیم های موجود است. از تاختن و تهدید قطع کمک مالی به سازمان ملل و یانکی بازی در شورای امنیت و بیرون رفتن از شورای حقوق بشر گرفته تا نقض روشن قواعد تجارت آزاد و سازمان تجارت جهانی و بازگشتن به دوره قراردادها و تعرفههای دوجانبه در روابط اقتصادی همگی نشان از تغیییر رویه ایالات متحده و تضعیف رژیمهای بینالمللی است.
در چنین شرایطی منطق تحریمها با یک علامت سوال بزرگ روبرو شده است: اگر قرار است جهان به دوران انزواگرایی و خودمحوری دولتها برگردد تحریمهای بینالمللی واقعا چه سودی خواهند داشت؟ بسیاری معتقدند که رویه جدید ایالات متحده که با میدان داری جنبش پوپولیسم راستگرای این کشور سردست گرفته شده است ناشی از این درک و تحلیل است که رژیمهای بینالمللی طی سال های اخیر بیش از آنکه به نفع هژمون یعنی آمریکا عمل کند به ضرر او و در مقابل به نفع رقبایی مانند چین عمل کرده است. این البته سخن درستی است که رژیم های بینالمللی عامل اصلی ظهور شماری از قدرتهای صادرات محور اقتصادی و سیاسی در دهه های اخیر بوده اما نکته اینجاست که بیشتر این اقتصادها از کره جنوبی و ژاپن گرفته تا ترکیه همپیمانان و شرکای سیاسی ایالات متحده هستند. در مقابل کشورهایی مثل ایران و روسیه که خواسته یا ناخواسته در اقتصاد جهانی هضم و جذب نشده اند، مهمترین برنده این سیاست جدید خواهند بود. اگر دنیا قرار است به اقتصاد و سیاست قبل از آدام اسمیت برگردد لابد این کشورها یک قدم جلوتر از بقیهاند.
اینجاست که ابعاد مفهوم اعتیاد به تحریم روشن می شود. استفاده از محرک ها و مخدرها به تدریج وضعیت را به جایی خواهد رساند که مدام میزان بیشتری از مخدرها نیاز است و در مقابل این مواد کارایی کمتری خواهند داشت. ایالات متحده که سالها با استفاده از اهرم تحریمها کشورهای ناراضی را از کریدورهای ارتباطی بینالمللی محروم می کرد اکنون به کلی فراموش کرده است که راههای دیگری هم برای به دست آوردن نتایج مطلوب سیاسی وجود دارد. اگر در مورد قراردادی که با رضایت با شما بستهاند به شک بیفتند تحریمتان خواهند کرد، اگر کشیش زندانیشان را آزاد نکنید تحریمتان خواهند کرد، اگر باسرعت مورد انتظار آنها تاسیسات هستهای خود را خراب نکنید تحریمتان خواهند کرد و ... و همه اینها در حالیست که به زودی چیز زیادی برای محروم کردن شما در چارچوب تحریم ها باقی نخواهد ماند. جالب است که تا همین چند وقت پیش یکی از مشوقهای آمریکا برای ایران در مذاکرات هستهای حمایت از پیوستن به سازمان تجارت جهانی بود و اکنون لابد یکی از دستاوردهای ایران، نپیوستن به این سازمان دچار بحران هویت!
طی ماههای اخیر تلاشهایی از طرف اروپا، ژاپن و چین برای حفظ و پیشبرد نظام جهانی تجارت و تعرفه دیده شده است. این تلاشها
که در یک مقیاس کوچکتر در اقدامات 4+1 برای حفظ برجام هم دیده میشود را می توان شواهدی برای امکان تحقق یک مجموعه رژیمهای بینالمللی منهای آمریکا دانست اما اینکه این اتحاد ممکن و پیروز خواهد بود یا نه با تردید های جدی روبروست. در چنین شرایطی ایران باید هوشمندانه از شکافهای موجود بهره برده و این بار به طور آشکار نشان دهد که تحریمها نتیجه سیاسی مطلوب آمریکایی ها را به دنبال نخواهد داشت.
نظر شما