جام‌جم نوشت:

نمایش «جن‌گیر» نوشته و کار کوروش نریمانی است که مانند بسیاری از آثار این هنرمند در قالب طنز و کمدی اجرا می‌شود. این نمایش سال گذشته در تئاترشهر روی صحنه رفت و عنوان پرمخاطب‌ترین اثر سال را از آن خود کرد که به همین خاطر اجرایش در سالن شماره یک ایرانشهر تکرار شد. گفت‌وگو با کوروش نریمانی گرچه به بهانه اجرای نمایش «جن‌گیر» صورت گرفته، اما بیشتر به سمت وضعیت نمایش‌های کمدی در ایران گرایش پیدا کرده است.

در ابتدا دوست داریم نظرتان را به عنوان نمایشنامه‌نویس و کارگردانی که پیوسته کمدی کار کرده است، درباره وضعیت نمایش طنز و کمدی در کشورمان بدانیم.
معتقدم جامعه ما، بیشتر از هر زمان دیگری به فضای طنز و کمدی نیاز دارد. در سراسر جهان امروز حتی تراژدی‌های شکسپیر را به صورت کمدی اجرا می‌کنند؛ این فقط به خاطر خنداندن تماشاگر نیست، بلکه به این خاطر است که کمدی تفکر به همراه می‌آورد، مجال تفکر می‌دهد و راحتی می‌آورد، بر خلاف تراژدی که به لحاظ روانی مخاطب را در یک مخمصه یا منگنه قرار می‌دهد، کمدی آرامش به مخاطب می‌دهد و فضایی را مهیا می‌کند تا تماشاگر بهتر بیندیشد.

اما این که چرا تئاتر ما در چند سال گذشته بیشتر به سمت کمدی رفته است، توضیح ندادید.
آنچه برشمردم، برای جامعه ما هم صدق می‌کند. ما به هر حال مردمی حسی و عاطفی هستیم و نیاز داریم مجال‌هایی به خودمان بدهیم برای فکر کردن، برای بهتر تصمیم گرفتن، برای منطقی‌تر تصمیم گرفتن.

این نمایش‌هایی که در حال حاضر اجرا می‌شوند، چقدر به کمدی اصیل نزدیک هستند.
بگذارید صادقانه بگویم، نمی‌توانم درباره دیگران حرف بزنم. اگر راجع به خودم هم بخواهم منصفانه حرف بزنم، خیلی وقت‌ها موفق بوده‌ام، به آنجایی که فکر می‌کرده‌ام، رسیده‌ام و گاهی وقت‌ها نه. این ویژگی نمایش کمدی است که مجال می‌دهد برای خلاقیت. هر خلاقیتی هم خیلی از وقت‌ها جواب نمی‌دهد و برعکس عمل می‌کند و در قامت یک کار متوسط باقی می‌ماند.

در کمدی‌هایتان چندگانه عمل کرده‌اید. در نمایش‌هایی مثل شب‌های آوینیون به دنبال تلفیق شیوه‌های سنتی و مدرن بوده‌اید. در برخی کارها به سمت اقتباس از متن خارجی رفته‌اید. چرا یک خط سیر واحد را طی نکرده‌اید؟
معتقدم من یک خط سیر واحد را طی کرده‌ام منتها تعریفمان متفاوت است. اگرچه در ظاهر خیلی متفاوتند، اما در باطن دارای یک خط سیر هستند. در تمام کارهایم شیوه اجرایی نمایش ایرانی را دنبال کرده‌ام. در اجرای رمان‌های خارجی مثل «دن کامیلو» و «شوایک»، دست به اقتباس آزاد زده‌ام. فضای آن آثار را نزدیک دیده‌ام با جامعه خودمان و با روابط افراد جامعه خودمان دست به انتخاب زده‌ام. واقعا تا دلتان بخواهد رمان و داستان کوتاه طنز را می‌خوانم و حتی می‌بلعم برای این که ایده بگیرم. با این حال تنها رمان‌های دن کامیلو و شوایک مرا جذب خود کرد که آنها را هم به شیوه نمایش ایرانی نزدیک کردم. بجز اسامی‌که خارجی هستند، دیالوگ‌ها کاملا ایرانی است و به مفهوم غربی خود ربطی ندارد. انگار یک ایرانی بر اساس آن فضا این متون را نوشته است.

با توجه بر معاصر بودن ما چرا تکیه اصلی‌تان در اجرا بر نمایش سیاه‌بازی است؟
من این شیوه دایره‌وار را دنبال می‌کنم، این شیوه تکرار مکررات که در اغلب کارهایم بوده است. متاسفانه یکی از نقاط ضعف فرهنگی‌مان این است که هنوز هیچ جریانی را به ثمر نرسانده، رها می‌کنیم و دنبال جریان دیگر می‌رویم. اگر این جریان فرهنگی ملی و ایرانی باشد، ترک شدنش دردآورتر است. ما جزو معدود کشورهایی هستیم که کمدی داشته‌ایم و متاسفانه آن را نه تنها دنبال نکرده‌ایم، بلکه مطالب مکتوب آن را هم به عنوان دستمایه در اختیار نداریم. بجز شنیده‌هایی از بازیگران قدیمی ‌و تک و توکی نویسنده صاحب سبک و صاحب نام مثل بیضایی، دیگر چیزی نداریم. ما شناسنامه مدون از سیاه‌بازی نداریم که بعد بگوییم سیاه‌بازی خوب یا بد است. سیاه‌بازی شکل یک نمایش ایرانی است که ذاتا با مردم این مرز و بوم ارتباط برقرار می‌کند.

در این مسیر از چه کسانی تاثیر گرفته‌اید؟
برای اولین بار به شما می‌گویم و شاید غریب باشد! در شکل اجرایی دقیقا من از دکتر علی رفیعی ایده و الهام گرفته‌ام. شاید این عجیب باشد که شکل مدرن اجرایی نمایش ایرانی ارتباطی به آن شکل استیلیزه‌ای (سبک‌وار) که دکتر رفیعی تجربه می‌کند، داشته باشد. اما من کاملا یک خط ارتباطی بین این دو تجربه دیده‌ام حتی موقعی هم که با دکتر رفیعی صحبت می‌کردم، این شکل را از او الهام گرفتم. البته من این شکل را خودم دنبال می‌کردم.

کلام و گفتار نمایشتان چطور؟
طنز کلامی ‌را که در آثار بیضایی دیده‌ام در آثار هیچ یک از ایرانی‌ها ندیده‌ام. به نظرم او قلم فوق‌العاده‌ای در طنز دارد. خیلی از او تاثیر غیرمستقیم گرفته‌ام. همیشه دوست داشتم آثارش را بخوانم. زمانی که خواسته نکته‌ای از جامعه را گوشزد کند این طنز دلنشین‌تر، منطقی‌تر و قابل باورتر است. من در تمام فیلمنامه‌ها و نمایشنامه‌های بیضایی که مطالعه می‌کردم غالبا آن رگه طنز را در جایی می‌دیدم که همه حس می‌کردند که خیلی جدی است. ولی یک شوخی دردناک است. او یک مطلب جدی را با طنز ظریف مطرح می‌کند و تو این نیش را می‌پذیری و نوش جان می‌کنی و صد البته از کارهایی که از هر یک از دوستان دیده‌ایم. ما خودمان هم گروهی داریم که سال‌ها با هم در ارتباط بوده‌ایم، بنابراین از هم تاثیر می‌گیریم.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 100142

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 4 =