ایشان میدانست که بهخصوص در جوامع مسلکی این خطر وجود دارد که بخواهند با ابزار استبداد، نوعی همگنسازی در جامعه صورت بگیرد و این امر چه توسط احزاب و چه توسط دیگران مغایر دیدگاه شهیدبهشتی درباره انسان در اسلام است.
انسانِ اسلام در دیدگاه شهید، انسانی است که بزرگترین وجه ممیزهاش انتخابگری است. انتخابگری دو پیششرط دارد که از معارف اسلامی و آیات الهی استنباط میشود. آزادی و آگاهی دو پیششرط این انتخابگری است. این انتخابگری یک پیام نیز دارد که عبارت است از مسئولیت داشتن. انسان مسئول است، مسئولیت او در قبال خداوند است، در قبال طبیعت است، در قبال خود و جامعهاش است. این است که به نظر میرسد در چنین شرایطی شهیدبهشتی متوسل به یک عقل جمعی میشد تا مصالح بلندمدت جامعه در نظر گرفته شود و صرفاً منافع کوتاهمدت اقشار و افراد خاص مدنظر قرار گرفته نشود.
درخصوص دغدغه شهید، آنچه که بر ایشان مسلم بود این بود که جامعه، جامعهای باشد که انسانها در آن امکان ساختن و ساخته شدن داشته باشند و آن را هم منوط به قشر خاصی مثل روحانیت، دولت، حکومت یا هر چیز دیگری نمیدانستند.
باید شرایط برای هر انسانی به گونهای فراهم شود تا بتواند دست به انتخابگری بزند و مسئولانه انتخاب کند و در راه خودسازی قدم برداشته و آن شیوه و الگوی زندگی متناسب با دیدگاهها و آرمانهایش را پیگیری کند. قطعاً رویکرد شهیدبهشتی درخصوص احزاب در این مقطع نیز کاربرد دارد. احزاب و سازمانهای حزبی، آیینه تعدد و تکثر جامعه هستند. اگرچه ممکن است معایب بسیار مختصری نیز داشته باشند ولی نسبت به وضعیت مقابلش ارجحیت دارد. وضعیت مقابل به این صورت است که به جای احزاب، باندهای قدرت به وجود آیند که این باندها در مقابل هیچکس پاسخگو نیستند، در حالی که احزاب در مقابل مردم و مراجع قانونی باید پاسخگو باشند.
سعهصدر بسیار، ویژگی شهیدبهشتی بود و نسبت به پذیرش عقاید مخالف خود بسیار بامدارا عمل میکرد. این مدارا صرفاً یک نوع تحمل نبود بلکه همیشه این احتمال را میدادند که مخالف خود عقیده و دیدگاهی داشته باشد که شنیدن و دانستن آن ارزشمند باشد که به نظر میرسد یکی از مهمترین مواردی که در زمانه ما غایب است، همین مسئله است.
عضو هیأتعلمی دانشگاه تربیتمدرس / فرزند آیتالله شهیدبهشتی
نظر شما