روزنامه اطلاعات یکشنبه سوم دی ماه سال 1340 در صفحه 14 نوشت:
او نمی خواست برادرش را بکشد اما وقتی سنگ را به طرفش پرتاب کرد اتفاقاً سر برادرش هدف قرار گرفت و سنگ بر سرش فرود آمد و بالاخره او را کشت.
چند روز پیش که بین دو برادر از ساکنین اسفرجان شهرضا بنام ایرج و محمدرضا بر سر پنجاه تومان اختلاف افتاد کتککاری بین آنها شروع شد و محمدرضا که برادر بزرگتر بود ایرج را به کتک گرفت.
ایرج از زیر مشت و لگد برادرش فرار کرد و به پشتبام رفت و در پشتبام را روی خود بست. محمدرضا هم به دنبال او راه پشتبام را پیش گرفت و همین که در را بسته دید خواست آن را بشکند و دوباره ایرج را به کتک بگیرد.
ایرج دید اگر در پشتبام شکسته شود مجدداً برادرش به او دست می یابد و بالای بام در انظار مردم بین آنها زد و خورد در می گیرد. به این جهت قلوه سنگی از بالای بام به طرف محمدرضا پرتاب کرد تا او را بترساند و از شکستن در باز دارد ولی قلوهسنگ مستقیماً بر سر محمدرضا فرود آمد و ضربه سنگ منجر به مرگ وی شد.
می خواستند جنازه محمدرضا را به این عنوان که از درخت افتاد و مرده است بدون جواز دفن به خاک بسپارند ولی مأمورین مطلع شدند و بازپرس و پزشک قانونی از شهرضا به اسفرجان رفتند، با دفن جنازه محمدرضا پس از انجام تشریفات قانونی ایرج دستگیر گردید و به قتل برادرش اعتراف کرد.
وی گفت: من نمی خواستم برادرم را بکشم اما وقتی سنگ را به طرفش پرتاب کردم اتفاقاً سرش هدف قرار گرفت و سنگ مستقیماً بر سر برادرم فرود آمد و بالاخره او را کشت.
فعلاً ایراج به اتهام قتل برادرش بازداشت است و ضمناً غسال و گورکن که بدون رعایت مقررات می خواستند جنازه مقتول را دفن کنند دستگیر شدهاند.
56181
نظر شما