زنان مسن را انتخاب می کردم، کسانی که دیگر نوه و نتیجه شان را هم دیده‌اند و زیاد چشم شان دنبال دنیا نیست. خانم هایی که ویترین طلافروشی هستند و به عنوان یک ویترین زنده سیار با طلاهای آویزان کرده به خودشان دل کسانی را که پول ندارند، می سوزانند.


به گزارش خبرآنلاین، «شوکران طلاق» عنوان کتابی است حقوقی و قضایی که ضمن بازخوانی پرونده‌هایی زناشویی به برخی مشکلات موجود در کشور می‌پردازد. این کتاب که با بازخوانی پرونده‌هایی در خصوص طلاق و آسیب‌های اجتماعی موجود در جامعه فعلی، قصد راهنمایی زوج‌های جوان و همچنین جوانان را دارد به برخی مسائل اصلی که باعث بروز طلاق و همچنین پدیده نوظهور طلاق عاطفی در کشور می‌شود؛ پرداخته است.

ویژگی کتاب این است که پرونده‌هایی مستند از افراد درگیر مسائل مذکور در کتاب عینا ذکر شده که به خوبی می‌تواند برای مخاطب مفید و راهگشا باشد. در بخشی از این کتاب، قتل‌های سریالی یک زن مورد اشاره قرار گرفته است که در ادامه بخش‌هایی از گفت‌وگوی او را می‌خوانید:

مهین؛ زنی 32ساله از بهمن 86 تا اردیبهشت 87 پنج زن را کشته و سال 85 نیز مردی مسن را که صاحبخانه‌اش بوده، به قتل رسانده است. در 14سالگی ازدواج کرده و دو فرزند دختر داشته، دختر دوم معلولیت ذهنی داشته و طبیعتا مخارجی بالا. اگرچه شوهر او معتاد می‌شود اما او با تعلیم رانندگی خرج زندگی را تامین می‌کند تا اینکه تامین هزینه درمان دختر و مواد مخدر همسر، بالا می‌رود و او ناچار به گرفتن مبالغ هنگفتی قرض اقدام می‌کند...مصاحبه او نکات جالبی را دربر دارد:

او درباره انگیزه‌اش از شش قتل می‌گوید: «مشکلات و تنگناهای مالی. البته زندگی مشترکم هم از عشق و محبت خالی بود. با وجود اینکه در دو مقطع کار هم می کردم، نتوانسته بودم مشکلات مالی ام را حل کنم. یک شرکت قلابی مرا به این مخمصه انداخت. برای گرفتن امتیاز وام از من چک گرفتند و نه تنها وامی پرداخت نکردند بلکه 25 میلیون تومان چک مرا هم به اجرا گذاشت. شوهرم پنج ماه پیش بیکار شده بود. شاید، مقصر اصلی این مشکلات شوهرم بود، اگر زندگی مان تامین بود هیچ وقت مجبور نمی شدم مرتکب قتل بشوم».

او در خصوص شیوه ارتکاب به قتل‌ها می‌گوید: «به طور مشخص از جای خاصی الگو نگرفتم؛ اما سریال‌ها و فیلم‌هایی که می‌دیدم و بعضا داستان‌های مجلات و روزنامه‌ها باعث شد از این راه زنان را به قتل برسانم. انسان در شرایط مختلف دست به کارهای متفاوتی می‌زند. شاید همه ما فکر کنیم هیچ وقت مرتکب این جنایات نمی‌شویم ولی من هم مثل همه مردم هستم. وقتی گرفتار بشوی و تحت فشار قرار بگیری دست به کارهایی می‌زنی که باورش برای مردم خیلی سخت است. مثلاً الان یک زنی در زندان به دلیل اینکه از خودش در برابر تجاوز یک جوان دفاع کرده و او را کشته در آستانه اعدام قرار دارد. من همدستی نداشتم و همه کارها را خودم به تنهایی انجام می دادم».

مهین درباره چگونگی انتخاب قربانیان می‌گوید: «زنان مسن را انتخاب می کردم، کسانی که دیگر نوه و نتیجه شان را هم دیده‌اند و زیاد چشم شان دنبال دنیا نیست. خانم هایی که ویترین طلافروشی هستند و به عنوان یک ویترین زنده سیار با طلاهای آویزان کرده به خودشان دل کسانی را که پول ندارند، می سوزانند. من برای امرار معاش قتل نکردم، بدهکار بودم و چک دست طلبکار داشتم. از جایی هم نمی‌توانستم تامین کنم. به همین دلیل قتل اول و دو قتل دیگر را انجام دادم. من ریالی از پول هایی را که به دست آوردم برای امرار معاش خودم و فرزندانم استفاده نکردم. همه آن مبالغ را تحویل طلبکاران می دادم، اجازه ندادم ذره‌ای از این پول ها به چرخه زندگی روزمره‌ام وارد شود. انگیزه قتل صاحبخانه بر سر مسائل دیگری بود که الان نمی‌توانم بگویم ولی هرچه بود، مالی نبود. البته خودم مقصر اصلی‌ام. اما اگر مادرم ارثیه پدری ام را می‌داد مشکلات مالی نمی توانست من را به اینجا بکشاند، شوهرم هم به عنوان یک مرد و شریک زندگی وظیفه‌اش را به درستی انجام نداد. او معتاد بود و بسیاری مشکلات دیگر که گفتنش درست نیست».

او درباره عذاب وجدان و نیز واکنش دخترانش نیز می‌گوید: «بعد از ارتکاب قتل‌ها همه چیز را پشت در خانه می‌گذاشتم، اما خیلی سخت بود. دختر بزرگم متوجه بی قراری و ناراحتی‌ام شده بود. یک شب بهم گفت؛ مامان غصه دار به نظر می‌رسی. جواب دادم خیلی سخت است مشکلی داشته باشی و نتوانی تا آخر عمرت آن را به کسی بگویی. در مدت چهار ماه 10 کیلو وزن کم کرده بودم. شب ها کابوس می دیدم و جیغ می زدم. اگر همسری داشتم که به من توجه می کرد، متوجه وضع غیرعادی من می‌شد. شب ها همیشه مقتولان به خوابم می‌آمدند و عذاب وجدان شدیدی داشتم. اما آن شبی که اعتراف کردم، راحت خوابیدم. احساس می‌کردم بار سنگینی از دوشم برداشته شد و دیگر کسی به خوابم نمی‌آید».

هنگام قتل‌ها دوبار می‌مردم و زنده می‌شدم. وقتی موعد چک ها می‌رسید، مجبور می شدم دست به کار شوم. تصمیم گیری خیلی سخت بود ولی ناچار بودم. تا زمانی که چک‌هایم پاس شود، قتل‌ها را ادامه ‌می‌دادم؛ منتظر بودم فرجی شود و یک جوری از این مخمصه نجات پیدا کنم... قصد جسارت به امامزاده ها را نداشتم اما به علت شلوغ بودن امامزاده و حضور افرادی که من انتخاب می کردم جای خیلی مناسبی بود.

او در پاسخ به این سوال که «اگر خودت قاضی بودی چه حکمی برای خودت تعیین می کردی؟» می‌گوید خودم را شش بار اعدام می‌کردم.

کتاب شوکران طلاق را مرتضی بهشتی؛ وکیل دادگستری و مشاور حقوقی نوشته و انتشارات نیستان در 190 صفحه منتشر کرده است.

برای تهیه این کتاب و هر کتاب دیگری که می‌خواهید می‌توانید با شماره تلفن 88453188 سامانه اشتراک محصولات فرهنگی(‌سام) تماس بگیرید و آن را در منزل یا محل کار خود تحویل بگیرید.

ناشران و نویسندگان کشور می توانند برای معرفی آثار و تازه‌های خود با نشانی Ketab@khabaronline.ir مکاتبه کنند.‬


60

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 119445

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 15 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • mehdi IR ۱۱:۵۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۸
    0 0
    واقعاً درد آور است. راست میگوید قاتل شاخ و دم ندارد هر کدام از ما میتوانیم قاتل باشیم. شاید اگر شوهر با غیرتی داشت اگر گیر نامرد نمی افتاد یا اگر مادرش کمکش میکرد امروز 7 نفر زنده بودند. پدر ها و مادر ها بدانند که تا وقتی زنده هستند باید دست بجه هایشان را بگیرند. چرا باید بچه ها بخاطر رسیدن به ارث دست به دعا منتظر مرگ والدینشان باشند ؟
  • IR ۱۱:۵۱ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۸
    0 0
    خدا عاقبت همه مان را ختم به خیر کند