در این خاطره که در کتابی جدیدالانتشار از سوی انتشارات سوره مهر ، نقل شده آمده است:
بیش از یک سال و اندی از وزارت من در آموزشوپرورش گذشته بود که شبی آقای قرائتی [مسئول نهضت سوادآموزی کشور] به منزل آمد و به گوشه اتاق پذیرایی رفت و نشست، اما گویا مسئله خاصی را میخواست بیان کند. نمیدانم فرصت شد که یک چای برای ایشان بیاورم یا نه که عبای خود را گشود و مقدار زیادی پول به بنده ارائه کرد و گفت این مبلغی است که من خودم را مالک آن نمیدانم.
گفتم چطور؟ گفت زمان جناب آقای پرورش [وزیر اسبق آموزش و پرورش] و این مدت که با شما کار کردهام، گاهی دیرتر از ساعت مقرر به نهضت سوادآموزی رسیدهام و گاهی به علت جلسات سخنرانی زودتر محل کار را ترک کردهام و گرفتن این پول را شرعی نمیدانم. این پول در اختیار تو باشد که مسئول وزارتخانهای . بنده هم بعدها خدمت آقای مهندس موسوی عمل بسیار نیک آقای قرائتی را مطرح کردم و قرار شد برابر دستور ایشان هزینه شود.
نظر شما