در حالی که میانگین نرخ مشارکت مردم ایران در دو انتخابات مجلس شورای اسلامی و انتخابات ریاست جمهوری از سال ۱۳۵۸ تا ۱۳۹۶ همواره بیش از ۴۷ درصد بوده، اما آمار مشارکت کنندگان در انتخابات شورایاریها حتی با وجود استفاده از برخی شیوههای «اتوبوسی» جمع آوری آراء بین ۵۰ تا ۹۰۰ رای بوده است.
این نرخ پایین مشارکت شهروندان تهرانی در کنار آمار ۶۱ درصدی علاقهمندی آنان به محلههای محل سکونت خود، ما را در برابر این پرسش قرار میدهد که علت عدم مشارکت شهروندان در انتخابات شورایاریها چیست؟
آیا مشکل در نهاد شورایاریها به مثابه یک سیستم است که به عنوان مثال قادر به دریافت «دروندادها» از جمله «بازخوردها» نیست یا «فرآیندهای» لازم در آن برای تبدیل این «دروندادها» به «بروندادها»ی مناسب طراحی نشده است؟
مشارکت شهروندان در اداره امور کشور را میتوان به سه بخش تعیین اهداف، راههای تحقق اهداف و تامین منابع لازم برای اجرای برنامههای تعیین شده در راستای تحقق اهداف خلاصه کرد. در دموکراسیهای مبتنی بر نمایندگی، انتخاب شوندگان با طرح شعارها (بیان اهداف) و برنامهها (راههای تحقق اهداف و چگونگی تامین منابع لازم برای اجرای برنامههای لازم جهت تحقق اهداف)، برای انتخاب کنندگان این فرصت را فراهم میآورند تا در حوزه عمومی و در بستر جامعه مدنی با هم در مورد مطلوبیت بستههای مختلف ارائه شده به وسیله کاندیداها به گفتوگو بنشینند و سرانجام آنچه را که مناسب میدانند از طریق صندوق رای رسمیت بخشیده و اعمال کنند.
در واقع در دموکراسیهای مبتنی بر نمایندگی، احزاب و کاندیداها تلاش میکنند نیازها و خواستههای شهروندان را در قالب بستههای انتخاباتی به جامعه ارائه کنند و در صورت پذیرش از سوی شهروندان به عنوان «درونداد» وارد سیستم و نظام سیاسی میشود تا از سوی نهاد قانون گذاری و اجرایی شکل عملیاتی یافته و طی یک «فرآیند»، به عنوان «برونداد» در اختیار جامعه قرار گیرد. در چارچوب تئوری سیستمی (System Theory) انتخابات یکی از نقاط کانونی ارتباط سیستم سیاسی با محیط پیرامونی خود محسوب میشود که تعامل مثبت و پویای این دو، بقا و کارآمدی نظام سیاسی را تامین میکند. از سوی دیگر هر سیستم میتواند زیرسیستمهای متعددی داشته باشد، مانند بدن انسان که از زیرسیستمهای گردش خون، گوارش، تنفس و غیره تشکیل شده است. اگر چه هر یک از زیرسیستمها (Subsystem) کارکرد ویژه خاصی دارند، اما در مجموع به سیستم در انجام کارویژه اصلی خود یاری میرسانند.
در چهارچوب چنین رهیافتی میتوان شورایاریها را به عنوان زیرسیستم (Subsystem) نهاد شوراهای اسلامی شهر در نظر گرفت که باید در سه حوزه «شناسایی، نظارتی و مشورتی» با شوراها همکاری نماید. با توجه به اینکه نهاد شورایاریها در واحد «محله» تعریف شدهاند، عملکرد درست این زیرسیستم میتواند بر عملکرد سیستم شورای شهر تاثیر جدی و موثری بگذارد. از این رو، بررسی ابعاد مختلف ساختار و عملکرد زیرسیستم شورایاریها و نحوه ارتباطش با نهاد شورای شهر میتواند در فهم نقاط مثبت و منفی سیستم دولت محلی در تهران به ما کمک کند.
با توجه به مشارکت بالای مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری و مجلس شورای اسلامی طی ۴ دهه اخیر و میزان بالای علاقهمندی شهروندان نسبت به محل زادگاه خود، به نظر میرسد نمیتوان عدم مشارکت شهروندان در انتخابات شورایاریها را به عوامل فرهنگی و محیط پیرامونی سیستم شورایاریها نسبت داد، بلکه باید برای پاسخ به این پرسش فرضیات دیگری طرح کرد.
اگر چه در حوزه شورایاریها تاکنون تحقیقات تجربی اندکی صورت گرفته و مستند به چنین تحقیقاتی نمیتوان پاسخهای نسبتاً قاطعی به چرایی عدم مشارکت شهروندان داد، اما به نظر میرسد یکی از دلایل عدم مشارکت شهروندان در انتخابات شورایاریها، «برونداد» این نهاد باشد. در واقع شورایاران طی ۴ دوره گذشته موفق نشدهاند نیازها و مطالبات محلات را شناسایی و در قالب بستههای انتخاباتی منتج از گفتمانهای محلی ضمن ارائه به شهروندان، به عنوان «درونداد» وارد سیستم شورایاری نمایند. همچنین نهاد شورایاری نتوانسته است در یک فرآیند سیستمی، «درونداد»های جمع آوری شده را تبدیل به «برونداد»هایی کند که ساکنان محله آنها را حس کنند. یقیناً فعالان این حوزه میدانند که بین آنچه انجام دادهاند و احتمالاً از آن به عنوان کارنامه عملکرد خود یاد میکنند با آنچه شهروندان «احساس» میکنند، تفاوت وجود دارد و شهروندان برای مشارکت در انتخابات بر اساس آنچه که «احساس» میکنند عمل میکنند یا به تعبیر چارلز تیبوت: «مردم با پاهایشان رای میدهند» و این یعنی برای آن تغییری پای صندوق رای میآیند که در زندگی خود آن را لمس کرده باشند. در این زمینه به جرات میتوان گفت هیچ تفاوت معناداری در مدیریت محلات دارای شورایاریها «حس» نمیشود و آنچه ساکنان یک محله می بینند و احساس میکنند خدماتی است که از سوی شهرداریها و به شکلی متمرکز به شهروندان ارائه میشود و شهروندان برای دریافت این خدمات نیازی به مشارکت ندارند. از این رو، فعالان حوزه شورایاریها پیش از تلاش برای ترغیب شهروندان برای مشارکت در انتخابات باید تلاش کنند تا دلایل این ناکارآمدی را یافته و راه برون رفت آن را بجویند.
در واقع در وضع موجود، زیرسیستم شورایاریها همچو عضو زایدی بر بدنه سیستم شورای اسلامی شهر تهران چسبیده که نه تنها توان انجام کارویژههای خود را ندارد، بلکه با کژکارکردهای پنهان خود نیز بر مشکلات این سیستم میافزاید.
۴۷۲۳۱
نظر شما