حرف تازهای نیست. تمام کسانی که قرار است روزگارشان را به روایتی و با هنری نقد کنند و به چالش بکشند، قرار است تنها بمانند شبیه تنهایی نیما وقتی از شعر نو حرف زد، یا تنهایی سازندگان ترانه جمعه وقتی کسی حاضر به پخش ترانه فرهاد نبود یا شبیه هر اتفاق تازهای که شبیه پیرامونش نیست.
تفاوت اجتماعی خواندنها در چیست؟
سیر کارهای یک هنرمند نشان دهنده سیر صعود یا سقوط اوست. مهدی یراحی هر چه پیش رفت، دغدغهمندتر شد اگرچه این دغدغهمندی کم و بیش در آثار اولیه او هم به چشم میخورد، اما این ویژگی با آهنگ «خاک»، شرکت در زنجیره انسانی رود کارون، برگزاری کنسرت در کورهپزخانه برای مردمی که هیچ کنسرتی را از نزدیک ندیده بودند، اجرای روی صحنه با لباس کارگران فولاد اهواز در زمانی که حتی انتشار خبری کوتاه از آن اتفاق با واکنشهای زیادی همراه بود و در نهایت انتشار آلبوم «سهگانه اول» اجتماعی و ایستادگی پای تبعات فراوانی که به همراه داشت، به اوج رسید.
طبیعتا هم قصه ممنوعالکاریاش را میدانید و حتی از نظر نگارنده اجتماعی خواندنش از سر وا کردنی نیست تا فقط در رزومه کاریاش چند کار اجتماعی هم خوانده باشد اما دنبال منافعش بگردد و از پی کسب و کارش برود. مثال سادهترش این است که روایت اجتماعی در هنر باید به زندگی و عملکرد هنرمند بیاید و فقط برای پز اجتماعی نباشد. همین میشود که مخاطب جدی آثار اجتماعی یراحی را باور میکند، پیگیرش میشود و ترانههای اجتماعی سخت را بعد از چندین ماه، با صدای رسا فریاد میزند.
چرا کنسرت مهدی یراحی برای مخاطبانش تکراری نمیشود؟
وقتی نگاه خواننده به عملکردش بازاری نباشد و مدام پی ایجاد محتوایی تازه بگردد، آثار او هم دچار خمودی و تکرار نمیشود. مهدی یراحی در هر کنسرتش با نهایت توان وقت و انرژی میگذارد چه در اجرا چه در انتخاب روال آهنگها و حضور هر بار قطعات تازه حتی اگر فاصله کنسرتهایش کم باشد و حتی متفاوت بودن در فرم مثل لباسهای یکدست خودش و گروهش مثلا از مشت بستهای که نماد مقاومت و ایستادگیاست در کنسرت قبلی میرسد به پرنده رها شدهای که برگ زیتونی به منقار گرفته و نمادی که متعلق به صلح جهانی است.
راز متفاوت بودن اثر در عصر سرسام
شاید مهمترین ویژگی یک هنرمند شناخت نیازهای جامعهاش به زمان و ساعت خودش باشد. مطرح کردن پرسشهای خاص همین زمان، انتخاب شعر درست به معنای واقعی، تفاوت ضربها و رنگها و معناها از عاشقانه وزینی مثل شعر «نفس» تا روایت دردناکی مثل «سرسام»، از «حیک» شاد ی که با تصویر محرومیت بچههای جنوب روایت میشود تا ترانه «خاک» که از غربت اهواز میسراید، همه این شاخصههاست که حساب یراحی را جدا میکند از خوانندههایی که پول هنگفتی بابت سفارشی بودن اثری میگیرند و چند سال یکبار ترانهای اعتراضی هم از سر مردمداری میخوانند.
خوانندهای که لذت زندگیاش را همخوانی مخاطبان جدی با آثار اجتماعیاش میداند و به خاطر همین میتوان گفت اصالت از هیاهو جداست و مردم اهل فکر، فرق شعر و شعار و شواف را میدانند و خدا کند هنرمندانی از این دست زیاد شوند تا جهان از صدا و معنای خوب خالی نشود.
۲۵۸۲۵۸
نظر شما