1- ببین داداش من از این جا که بیرون بیام، تو می مونی و من و این تیزی؛ آخرش همینه؛ باور کن!
2- برا هر چی بشه کوتا اومد برا ناموس نمیشه کوتا اومد!
3- کجایی قیصر که داداشتو کشتن!
4- قبلِ این که شماهارو ببینم ته دلم چرک بود و خون از گند خودم، اما حالا...شما دیگه چه جونورایی هستین؟
5- هر چیزی تازهاش گرونتره الا تیزی که کارکردهش دوبرابره، تیزی باید کارکرده باشه حساب پس داده باشه خون دیده باشه تیزی باید دل داشته باشه همرا باشه رفیق باشه؛ رفیق، قدیمیش خوبه.
6- دنبال هر مدلش که باشی از روسیش گرفته تا چینیش، همه شون بدترن؛ رحم ندارن با شما، با افیون.
7- بوی تعفن، بوی چرک. از توی اینا ما در اومدیم تا نسل تازهایو بسازیم یه نسل تازه میخوایم اشتبا اومدی آقا؛ اومدی چی کار؟
8- «جرم» فیلم خوبی نیست فیلم خوبی هست یا هر چه! بالاخره مال کیمیایی است مال یک نسل دو نسل سه نسل چهار نسل، برو بالا!
9- به نظر میرسد کیمیایی خواسته در این فیلم ادای دینی کند به خودش، به مخاطبان سینمایش با ارجاعات مکررش به «تیغ و ابریشم»، «قیصر»، «رضا موتوری»،«اعتراض»، «رد پای گرگ»،«دندان مار»، «گوزنها»و ... خواسته برای خودش بزرگداشت بگیرد و با محور قرار دادن پسرش که شباهت عجیبی دارد به مسعود کیمیایی جوان، خودش را لابه لای شخصیتهایش گم کند یا پیدا کند یا...
با این همه، با همه تلاشی که به خرج میدهد و حتی از ایده «بزرگان دومینو» [در ایران با نام «بازی بزرگان »به نمایش درآمده] هم کمک می گیرد، فیلم حس و حال پیدا نمیکند و به رغم همه دیالوگهای گوش نواز و بازیهای خوباش، دریغ از یک سکانس به یادماندنی و در ذهن تکرارشونده.
خیلیها در سالن خوابیدند و این برای فیلمی از کیمیایی خیلی بد است. این خواب اواسط فیلم، دلیلش سکون است یعنی فیلم دارای صفتی است که فیلمهای کیمیایی با هر عیب و نقصی که داشتند یا فکر میکردیم که داشتند، این یکی را نداشتند.
یادمان باشد سینمای کیمیایی از وسط فیلمهای سام پکینپا جوشید و بیرون آمد از آن چهار ستارهای که خودش، دوایی و دیگران در «ستاره سینما » به آن دادند. حالا چه باید گفت که فیلم گرامیداشت کیمیایی کمتحرک است و نه آتشبازی دارد نه برف شادی نه حتی یک سکانس مرگ تأثیرگذار در آخرش.
10- کاش نیومده بودی! تازه داشتیم به نبودنت عادت میکردیم.
54
نظر شما