در کوران ریاست جمهوری روحانی، آقای لاریجانی همواره چه به طور مستقیم و چه غیرمستقیم از دولت حمایت کرده است. در مخالفتهایی که با لاریجانی میشود، ایشان در واقع هزینه حمایت از روحانی را پرداخته و میپردازد.
گروه تندرو و افراطی اصولگرا از ابتدا قسم خوردهاند که با دولت روحانی مخالفت کنند. از آنجایی که روحانی مواضع معتدلی را انتخاب کرده، آنها حتیالامکان تلاش دارند ایشان را تضعیف و اینطور تداعی کنند که دولت ناکارآمد است. با توجه به این مساله، طبعا لاریجانی که رئیس مجلس است، موقعیت خوبی دارد و حمایتش هم موثر است، سیبل مخالفتهای جناح تندرو و افراطی قرار میگیرد. این ظاهر داستان است.
ماجرا باطنی هم دارد که از آقایان روحانی و لاریجانی فراتر است. در این مملکت علیرغم اینکه ما نظامی داریم دارای ارکان و پایههای محکم، نظامی مبتنی بر مردمسالاری دینی که قانون اساسی و قوای سهگانه دارد و در راس حکومت رهبری هستند، جریانی هم داریم که سالهای سال است شکل گرفته و تلاش میکند حکومت را تحت تاثیر افکار خودش قرار دهد. این گروه و جریان فکری، نه قانون اساسی را به رسمیت میشناسد، نه قوای سهگانه را. علیرغم اظهارات لفظی و کتبی، در عمل تا زمانی تابع رهبری است که با مواضعش مغایرت نداشته باشد. این جریان تعادل، اعتدال، قانونمندی و امثال ذالک را قبول ندارد. آنها اندیشهای بسیار تند، تنگنظرانه، خشونتطلبانه و قانونشکنانه دارند که معتقدم اگر جلویشان گرفته نشود و قدرت بیشتری پیدا کنند، کار را به جاهای خطرناکتری خواهند کشاند.
متاسفانه شاهد آن هستیم که این جریان روز به روز جایگاه خود را محکمتر میکند. در بخشی از حکومت نفوذ پیدا کرده و تاثیرگذار است. بدون شک خیلی از کارهایی را که این جریان افراطی انجام میدهد، مورد قبول رهبری نیست. چرا که بسیاری از کارهای این طیف با قانون اساسی و قوانین جاری مغایرت اساسی دارد.
من از قریب به دو دهه پیش نسبت به این جریان هشدار دادم. گفتم باید جلوی این جریان گرفته شود. گفتوگوهای من در طول دو دهه اخیر گواه این است که من خطر آنها را خیلی پیش از این احساس کرده بودم. ما در آن زمان به این طیف میگفتیم جریانِ شبهِ خوارج. جریانی که خود را حق مطلق و دیگری را باطل مطلق میداند.
متاسفانه خیلی از مسئولان ما با خوشبینی با این جریان برخورد میکنند. چون تصور میکنند این فرد است که اشتباه میکند و یا اگر جریانی هم هست، جریان مهمی نیست و میتوانند مهارش کنند. اگر در آن زمان جلوی این جریان را میگرفتند، بهشان اخطار میدادند و اگر دست از رفتارهایشان برنمیداشتند، دستشان را رو میکردند، کار به اینجا نمیکشید. الان کار دشوار شده اما به نظرم هنوز میتوان تا حدی جلوی ماجرا را گرفت.
من تاکید میکنم که آنچه در ذهن این جریان میگذرد، فراتر از حمله به آقایان روحانی و لاریجانی است. هر کسی که دم از قانون و اعتدال بزند و با منطق و عقلانیت حرکت کند و مواضعش مخالف این طیف افراطی باشد، اینها تمام سعیشان را میکنند که او را تخریب کنند. فرقی هم ندارد که رئیس جمهور باشد، رئیس مجلس و یا حتی رئیس قوه قضاییه. آقای رئیسی تصور نکند که این افراطیون طرفدارش هستند. ایشان هم اگر بخواهد در مقام رئیس دستگاه قضا مُر قانون را پیاده کند، افراطیون حتما علیهاش عمل خواهند کرد.
اینکه این جریان چطور شکل گرفته و چه کسانی مقصر هستند، نیازمند بررسی بیشتر است. تئوریسینهای این جریان افراطی در زمان امام منزوی بودند و اصلا عددی محسوب نمیشدند. چه شد که بعدا وارد میدان و فعال مایشا شدند و امکانات وسیعی در اختیار گرفتند و تریبونهای زیادی را به آنها اختصاص دادند. اینها همانهایی هستند که تفکر بهشتیها، مطهریها و مفتحها را کنار گذاشته و کسانی را به عنوان نظریهپرداز خود برگزیدهاند که کمترین جایگاهی در دوران امام نداشتند.
اگر در زمان امیرالمومنین خوارج به وجود آمدند و در برابر امام (ع) ایستادند و او را به شهادت رساندند، این امیرالمومنین نبود که آنها را بزرگ کرد بلکه جهل و نادانی خودشان بود که با نفسانیت همراه شد و شیطان هم کمکشان کرد. در حالی که در زمان ما این خودمان هستیم که این مارها را در آستینمان پرورش دادیم و بزرگشان کردیم. این جریان هم ریشه در قم دارد، هم در محافل بعضی از مداحان، هم در بعضی از نمایندگان مجلس، هم در بعضی خطبا و ائمه جمعه و ... خطر ریشهدارتر از حرفهایی است که یک نماینده علیه آقای لاریجانی زده است.
این جریان میتواند به اسلام، تشیع و ایران ضربه بزند. من در اینجا ملتمسانه از مقامات عالی کشور میخواهم که این قضیه را با تدبیر خودشان حل کنند و نگذارند که این جریان به آینده موکول شود. امیدوارم همه به صراط مستقیم بیایند و راه امام را که راه اسلام و عزت و کرامت است، دنبال کنند.
*فعال سیاسی اصلاح طلب
۲۷۲۱۵
نظر شما