پس از بازگشت در تیرماه مرحوم پدرم، سخت تلخ شد و با طعن و لحن بسیار گزنده ای می گفت: بچه بست نبود الان هم که دانشجو شده ای دوباره به جبهه می روی، بتمرگ درست را بخوون. من امتحانات میان ترم را از دست داده بودم و یعنی از هر واحد درسی پنج نمره را نداشتم.
از دفتر ریاست دانشگاه مرحوم مهدوی کنی، وقت گرفتم و با یک بسته گز به دیدارش رفتم. موضوع را مطرح و درخواست دستور حذف پنج نمره میان ترم از امتحانات پایان ترم و محاسبه کل نمره از امتحانات پایان ترم، را کردم.
آن مرحوم دستی به ریش بلندش کشید و چشم در چشم من دوخت و گفت : تو انتخاب کرده ای به جبهه بروی، من چرا تاوانش را بدهم؟
کلامش در من بسیار اثر کرد. بلند شدم بوسه ای بر پیشانی اش زدم و با تشکر خداحافظی و دفترش را ترک کردم. آری آموختم که انتخاب یعنی قبول مسئولیت! هر کس(حقیقی، حقوقی) باید هزینه انتخابش را خودش بپردازد. انتظار انتخاب از ما، پرداخت هزینه اش با دیگران منطقی نیست!

اواخر فروردین ماه 1367با شنیدن بمباران حلبچه مجدد دچار شور حسینی شدم و علیرغم اینکه امتحانات میان ترم بود به جبهه اعزام شدم.
کد خبر 1312728
نظر شما