وقتی در جامعه زن باید دوشادوش مرد برای تأمین مایحتاج زندگی و ازدواج و اشتغال کار کند و فشار اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی، روحی و روانی شوهر و فرزندان را در جامعه تحمل کند، چون زن حساس تر و عاطفی تر است بیشتر در معرض افسردگی قرار دارد. در برخی استان های کشور به دلیل رفتارهای بد خانواده و سنتی برخورد کردن با زنان، میزان افسردگی بیشتر است . لذا، وقتی زن باید با حداقل درآمد شوهر مدیریت خانه را به نحو احسن انجام دهد و هرگونه رفتاری را از سوی شوهر و یا فرزندان و اطرافیان را تحمل کند و سنگ صبور همه باشد، در مقابل، کسی به حرف او گوش ندهد، معلوم است که افسردگی در بین این قشر بیشتر می شود.
گفته می شود سن امید به زندگی در زنان ایرانی نسبت به مردان دو سال بیشتر است اما در آن سوی ماجرا، حجم زیادی از بیماریهای جسمی و روانی سلامت خانمها را تهدید می کند. به طوری که شیوع اختلالات روانی در میان زنان 26 درصد و مردان 15 درصد اعلام شده است. یعنی شاهد اختلاف 11 درصدی شیوع افسردگی در خانمها نسبت به آقایان هستیم که می تواند علل و عوامل متعددی داشته باشد.مطابق تحقیقات انجمن روانشناسی ایران، میزان افسردگی زنان ایرانی بین سه تا چهار برابر بیش از حد معمول است. این در حالی است که استاندارد افسردگی زنان، بین پنج تا هفت درصد است. سن افسردگی زنان خانه دار معمولاً از سن ۳۷ سالگی به بعد است که به دنبال بروز علائم یائسگی تشدید می شود.
در مطالعات انجام شده ۲۳ درصد از زنان کارمند دچار افسردگی می شوند. در حالیکه این رقم برای زنان طبقه متوسط فقط ۶ درصد است. در صورتی که زنان شاغل به علت گذراندن زندگی سرشار از فشار در معرض خطر ابتلا به افسردگی قرار دارند.
زنانی که زیر خط فقر زندگی می کنند و به تنهایی با مشکلات می جنگند بیشتر در معرض آسیب های افسردگی قرار دارند. بسیاری از زنان سرپرست خانوار که به دلایل متعددی مثل مهاجرت شوهر، زندانی شدن یا از کار افتادگی او، طلاق، سرپرستی خانواده را به عهده گرفته اند آسیب پذیرترین قشر اجتماع محسوب می شوند. دو عامل در افزایش فقر در میان زنان سرپرست خانوار مؤثر است. یکی محدودیت مشارکت آنان در مشاغل رسمی و پردرآمد ، دوم فقدان تأمین اجتماعی فراگیر و در نهایت بسیاری از این شرایط دست به دست هم داده و به رنج این زنان می افزاید. علاوه بر زنان سرپرست خانوار رقم افسردگی در میان زنان خانه دار رو به افزایش است. احساس تنهایی ، ترک خانه توسط فرزندان ، کار بدون دستمزد، فقر اقتصادی ، بها ندادن به ارزش اقتصادی و اجتماعی در جامعه، قدرناشناسی نسبت به تلاش زنان خانه دار، خشونت، نداشتن مشارکت اجتماعی، کمبود مراکز تفریحی، بالا بودن هزینهها جهت تفریح و پرکردن اوقات فراغت از جمله علل بروز افسردگی در میان زنان خانهدار است.
یک زن بی نشاط و غیر شاداب نمی تواند در فعالیتهای زندگی بخوبی عمل کند و با فرزندان و همسر خود ارتباط مناسب داشته باشد. فرزندان تحت تأثیر این حالات روحی مادر تفکر منفی پیدا خواهند کرد و نظام فکری آنها مبتنی بر بدبینی رشد می یابد. معتقدم شروع بسیاری از اختلافات خانوادگی و جدایی ها از ناراحتی و بی نشاطی و شاید هم افسردگی زنان و دختران باشد. افسردگی ابعاد گوناگونی دارد و در طرز تفکر افراد به جهات مختلف اثر می گذارد. ممکن است بسیاری از رفتارها از فرد سر بزند اما احساس نکنیم که ناشی ازهمین حالات است. اما بازهم نمی توان تنها زنان را عامل این بی نشاطی در جامعه دانست . این مبحث بسیار گسترده است و عوامل دیگری هم دارد مانند اینکه مردم به اهدافی که در نظر داشته اند نرسیده باشند.
البته خشونت می تواند همه زنان را در هر سن، نژاد و طبقه اجتماعی قربانی کند. اما طبق یافته های پژوهش این نوع سوء رفتار با عوامل مالی و پایگاه اقتصادی افراد رابطه مستقیم دارد. زنان خانه دار یا مشغول به کارهای کم درآمد در مقابل خشونت خانگی آسیب پذیرتر هستند ودر زمره قربانیان خاموش خشونت خانگی محسوب می شوند. تحقیقات نشان می دهد که خشونت و آزارهای جنسی در خانه یا در محیط کار علیه زنان بیماریهای زنانه یا افسردگی را به ارمغان میآورد. امروزه همه دریافتهاند که طبق مطالعات انجام شده خودکشی در میان زنان و دختران روند افزایشی دارد و در آنها به عوامل سبب سازی چون اختلافات خانوادگی و زناشویی، درگیری با بستگان ، بیکاری و اختلالات روانشناختی اشاره شده است.
همچنین پیش از این تاثیر افسردگی مادران در دوره پس از زایمان بر رشد فرزندان مشخص شده بود. حال محققان میگویند؛ افسردگی در حین بارداری به همین اندازه بر رشد فرزندان تاثیر منفی دارد. افسردگی مادران در حین بارداری احتمال بروز مشکلات ادراکی و رفتاری را در فرزندان بیشتر از ۳۰ درصد افزایش میدهد.
از جمله راهکارهای کاهش افسردگی در جامعه و در بین زنان متعادل کردن عوامل گوناگونی است که افسردگی را در زنان تشدید میکند. ازاین رو،برنامههای تلویزیون، رادیو،کتابهای درسی همه باید به سمتی بروند که زن در جایگاه اصلیاش به جامعه معرفی شود.
نظر شما